وقت نماز/ متعبد شدن کنیز هارون!

وارث: روایت شده که هارون الرشید کنیزی عاقل و صاحب جمال را نزد حضرت موسی بن جعفر(ع) که در زندان بود، فرستاد تا به ایشان خدمت نماید و ظاهرا نظرش در این کار آن بود که شاید حضرت به سوی او میل نماید و قدر او در نظر مردم کم شود. پس از آن نیز برای تضییع آن جناب بهانه به دست آورد و خادمی فرستاد که تفحص از حال او نماید، خادم آن کنیز را دید که پیوسته برای خدا در سجده است سر بر نمی دارد و می گوید: «قُدوسُ قُدوسُ سُبحانَکَ سُبحانَکَ سُبحانَکَ»

پس او را به نزد هارون بردند، دیدند از خوف خدا می لرزد چشم به آسمان دوخته و مشغول به نماز برگشت، از او پرسیدند که این چه حالت است که پیدا کرده ای، می گفت: عبد صالح را دیدم که چنین بود. آن کنیز پیوسته به همین حال بود تا وفات کرد.

منبع: دایرة المعارف مختصر نماز