هر چه کنی به خود کنی
یکی از زنان جهود را بر وی حسد آمد و آتش حسد در نهاد او افروخته گشت و گفت : باش تا معنی این کلمه را بر خلق ظاهر گردانم . پس قدری حلوا بساخت و زهر در آنجا تعبیه کرد و بدان مرد داد . مرد آن را بستد و به صحرا برون رفت . دو جوان را دید که می آمدند و اثر سفر بر جبین ایشان ظاهر گشته بود . آن صحابی ایشان را گفت : در نان و حلوا رغبت دارید ؟
ایشان امتناع ننمودند، مرد آن نان و حلوا در پیش ایشان نهاد و هر دو آن را تناول کردند و در حال بیفتادند و بمردند. این خبر در مدینه افتاد . آن صحابی را بگرفتند و پیش سیدعالم -صلی الله علیه و سلم - آوردند .
رسول از وی پرسید که آن نان و حلوا از کجا آورده بودی ؟ گفت : مرا فلان زن جهود داده بود .آن زن را باز طلبیدند . چون بیامد ، آن دو جوان را بدید و هر دو پسران او بودند که به سفر رفته بودند و باز گردیده . زن جهود در دست و پای رسول افتاد . و گفت : صدق این مقالت مرا معلوم شد که من اگر چه بد کرده ام اما با خود کردم و آن بدی به من بازگشت و به تحقیق معنی این آیت را ( گر نیکی کنید برای خود کرده اید و اگر بدی کنید نیز برای خود . سوره اسرا ، آیه 7 ) بدانستم .
منبع: رشد
/م118