حجت الاسلام خزاعی: محبت به اهل بیت(ع) یک رابطه طولی است /حسین طاهری: یوسف فاطمه را یار شدن ،می ارزد

محبت طولی است. یعنی چه؟ من مادر و پدرم و اهل بیتم(ع) را دوست دارم چرا؟ چون خداوند فرمودند و چون خدا را دوست دارم به حرفش گوش می دهم. این رابطه طولی محبت است. یعنی همه چیز در طول خداوند قرار دارد.

قاعدۀ محبت تقواست این که چه کسی به خدا نزدیکتر است. زینب کبری آنقدر ذوب در مقام حضرت سیدالشهدا(ع) شده اند که شرط ازدواج ایشان هم این شده که هر جا ولی خدا رفت من نیز همراهش می روم نه هر جا برادرم رفت مفهوم کلام این است که هر جا ولی خدا رفت.

ما هم باید از حضرت زینب(س) بیاموزیم که به خاطر عشقمان به امام حسین(ع) در روضه های ایشان شرکت کنیم نه به خاطر شخص، نه به خاطر دیگری و...  تا روز به روز به امام حسین(ع) نزدیک تر بشوم.

سورۀ مبارکۀ هود آیۀ 98 می فرماید: وقتی فرعون محشور می شود جلوی قوم خود محشور می شود. مقابل همه حرکت می کند و قومی هم که به خدایی فرعون و به پیروی از فرعون به هلاکت رسیدند پشت او محشور می شوند. امام این قوم جلو است.

چون ما دو ائمه داریم یک ائمه هدی(ع) داریم و یک ائمۀ کفر علیهم لعنة الله داریم هر دو رهبری می کنند. ولی ائمه هدی(ع9 رهبری می کنند به سمت خدا و تقوا و ایمان و ائمه کفر رهبری می کنند به سمت شیطان و بدبختی و...

ما باید جایگاه خود را در پشت یکی از این گروه رهبری و ائمه بیابیم.

وقتی امام حسین(ع) می فرمایند: " اباالفضل بنفسی انت " این مطلب کمی نیست. فقط خدا می داند یعنی چه. یعنی چون برادرش است این حرف را می زند؟ نه چون قمر منیر بنی هاشم عزیز عندالله است.

شخصیت حضرت زینب(س) یک سری مقدماتی را طی کرده تا رسیده به آنجا که جلوه کرده است وکل عالم را از نام خود پر کرده. شما تصور کنید اگر حضرت زینب(س) نبود هیچ خبری از عاشورا نبود. این بانوی بزرگوار با رعایت چه ظرافت هایی عاشورا را به ما رسانده کم خدمتی نیست.

اگر واقعه کربلا را دو قسمت بدانیم یک قسمت فتح و پیروزی اما حسین(ع) بود و یک قسمت فتح و پیروزی حضرت زینب(س) است.

امام حسین(ع) با نثار خون خودش یک نهالی را کاشت و زینب کبری(س) پرورش این نهال را به عهده گرفت.

شخصیت حضرت زینب(س) چند فضیلت دیگر هم دارد. اینکه حضرت زینب(س) محدثه است یعنی حدیث نقل می کند. در خاندان عصمت و طهارت چند زن هستن که این مقام را دارند؟ یکی حضرت زینب(س) و مادر بزرگوارشان حضرت فاطمه(س) و حضرت معصومه(س)و ایشان چند تن از ائمه معصومین را درک کرده.

حضرت زینب(س) 3 ساله بودند که آقا رسول الله را زیارت کردند. خانم فاطمه زهرا(س) را درک کردند. پدر بزرگوارشان امیرالمومنین(ع)، آقا امام حسن مجتبی(ع)، آقا سیدالشهدا(ع)، آقا امام سجاد(ع) و آقا امام باقر(ع) را درک کردند.

ایشان عالمه و فقید است و دارای درس تفسیر است.

مصداق این آیه که می فرمایند: " وَاسْتَعِينُواْ بِالصَّبْرِ وَالصَّلاَةِ " حضرت زینب کبری(س) هستند.

در سوریه مکانی وجود دارد به نام دیر راهب. این راهب 20 سال است که در دامنۀ کوهی معتکف شده و تنهایی زندگی می کند. می گوید یک شب از پنجرۀ محل اقامتم در دیر دیدم که افرادی آمدند در دامنه کوه خیمه زدند و احوالات عجیبی دارند. دیدم که وقتی رسیدند مثل سلسله ای بسته شدند به همدیگر و شبیه اسرا هستند. که در این سلسله یک دختر 3 ساله دیدم. و جای دیگر نظرم را جلب کرد اینکه یک دایره ای تشکیل شده از نیزه ها که بالای این نیزه ها سرهایی وجود داشت و این نیزه ها بر زمین فرو برده شده بود. دیدم نور از این سرها تلألوء داشت. دیدم سری در میان آنها مثل خورشید می درخشد یک سر دیگر مثل ماه و... مثل یک منظومه.

آن قدر از خود بی خود شدم دویدم بیرون و رسیدم به منطقه ای که آنها اردو زده بودند. رسیدم به شمر حرام زاده. گفتم من بیست هزار سکه طلا دارم آن را به تو می دهم بگذار یک شب این سر پبش من باشد. او سر مطهر امام حسین(ع) را گرفت به دیر برگشت. شروع کرد سر مطهر را به شستن بعد سر مطهر را روی تخته سنگی گذاشت و زانو زد و پرسید که تو که هستی که نور جمالت مثل جمال حضرت عیسی است؟

شما چه خانواده ای هستید که نورتان تمام این سرزمین را روشن کرده؟ دو لب مطهر امام حسین(ع) به هم خورد " انا حسین بن علی ابن ابی طالب انا سبت الرسول الله "

با شنیدن صدا از هوش رفت. وقتی به هوش آمد از گریه نمی توانست حرف بزند و شروع کرد به دلدادگی کردن. در مسیر خیلی اتفاقات افتاد.

حضرت زهرا(س) از عرش به زمین می آمد و دلداری می دادو رقیه جان صبر کن. زینب جان صبر کن... حضرت زینب در نماز شب که نشسته می خواند می خواست فقط صبر به او عطا فرمایند..

 در ادامه این مراسم؛ کربلایی حسین طاهری به مداحی پرداختند.

صبح و شب راهی بازار شدن می ارزد 

یوسف فاطمه را یار شدن ، می ارزد

با کلافی که شده بافته از خون جگر

پیش تجار خریدار شدن ، می ارزد

ای طبیبی که علاج غم هجران هستی

از غم هجر تو ، بیمار شدن ، می ارزد

کاروان راه بینداز که ما شاد شویم

بخدا قافله سالار شدن ، می ارزد

تا که یه لحظه ی کوتاه بببینیم تو را

متوسل به علمدار شدن ، می ارزد

هر کسی که شده مجذوب جمالت گفته

محو خال لب دلدار شدن ، می ارزد

دست و پامیزنم آقا که مرا هم بخری 

بس این نوکر دربار شدن ، می ارزد

غافلم غرق گناهم چه کنم بدبختم

یار این عبد گنه کار شدن ، می ارزد ؟

پسر فاطمه این دفعه ، شبیه قبلا

وا نکن دیده که ستار شدن ، می ارزد

دل من را به همان پنجره فولاد ببند

گاهی اوقات گرفتار شدن ، می ارزد

انتخابات که هست فتنه ، یقینا" هم هست

این زمان عاقل و هوشیار شدن ، می ارزد

با دعای تو تب فتنه گران سرد شود

با دعای تو چنین خوار شدن ، می ارزد

ما همه گوش به فرمان ولایت هستیم

حامی رهبر و بیدار شدن ، می ارزد

العجل ،که شب میلاد اباعبدالله

از می وصل تو سرشار شدن ، می ارزد

هرکه دارد هوس کرب و بلا بسم الله

راهی کعبه ی دلدار شدن ، می ارزد

کلیک کنید

/ف104