استاد حسین انصاریان: پرونده ما در قیامت دیده می شود که چقدر خدا و اهل بیت(ع) به ما رحم کرده اند!

کد خبر: 14882
شب هشتم ماه مبارک رمضان در مسجد و حسینیه همدانی ها با سخنرانی استاد حسین انصاریان برگزار شد.

وارث: مراسم شب هشتم ماه مبارک رمضان در مسجد و حسینیه همدانی ها با سخنرانی استاد حسین انصاریان برگزار شد.

در ادامه گزیده ای از سخنان استاد حسین انصاریان را می خوانیم:


 عذاب ها که در فرمایشات مبارک رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم و هم صدیقه کبری سلام الله علیها بیان شده است، فرمایش صدیقه کبری سلام الله علیها که می فرمایند: ای همیشه زنده، ای همیشه پایدارو پا برجا من به رحمت تو پناه می آورم.

مرحوم مولا فتح الله کاشانی که چهار صد سال پیش می زیستند تفسیر زیبایی دارند. که کسی در محلی فوت کرد ولی مردم حاضر نشدند که برای دفن آن جنازه بیایند همه از او متنفر بودند و از او بد دیده بودند. یکی از عباد صالح خدا عده ای را جمع کرد و او را دفن کردند.

گفتند چرا این کار را کردید؟ گفت من هم مثل شما، من هم نمی خواستم چنین کاری کنم ولی به من هم گفتند برو و جنازه ی این بنده ی ما را با احترام بردار، تشییع کن و کارهای او را انجام بده و قبرش را در کنار قبر خوبان قرار بده. برای اینکه او مدت کمی که به مرگش مانده بود به من پناه آورد.

ای کسی که مالک تمام دنیا و آخرت هستی و احتیاجی به کسی هم نداری من هم که به کل دستم خالی است، من که نه دنیا دارم و نه آخرت، به من رحم کن. در روایتی داریم که پیغمبر صلی الله علیه و آله و سلم در مدینه بالای سر جوانی آمدند که در حال مرگ بود، پیغمبر با آن نفسش خیلی با محبت به او فرمودند: بگو لا اله الا الله زبانش بند آمده و رویش را برمی گرداند.

مرحوم کلباسی زمین می خورد و او را به در مشهد بیمارستان امام رضا علیه اسلام می برند. هر کاری کردند نمی توانستند پای ایشان را مداوا کنند. فرزندش می گوید شبی در روی تخت به حضرت رضا علیه السلام رو کرد و گفت: من با این پا برای خواندن دعای کمیل پدرت امیرالمومنین علیه السلام قدم برداشتم بیست سال هم در حرم تو آمدم.

پس چرا من این پا را به دست دکترها سپردم؟ یابن رسول الله راضی نشو من تا فردا صبح اینجا بمانم جای من در منبر شما وعبادت کردن در حرم توست و به شدت اشک می ریخت.

کسی به امیرالمومنین علیه السلام گفت من بچه دار نمی شوم فرمودند: انگشتری بخر نگین آن را فیروزه بگیر و روی آن فیروزه هم این آیه را بگو برایت بنویسند: خدایا من را تنها مگذار. او هم همین کار را کرد و بعد بچه دار شد. ممکن هم هست کسی دعایش مستجاب نشود باید ببینیم کلید حل مشکل من دست خدا یا کدام یک از ائمه معصومین علیهم السلام است.

پرونده ما در قیامت دیده می شود که چقدر اهل بیت علیهم السلام و خداوند در مکان های مختلف به ما رحم کردند. کاروانی از بصره به سوی کربلا در حرکت بود. یک مسیحی اهل بصره مشاهده کرد که دوستانش با آن کاروان هستند و گفت من را هم با خود ببرید. به کربلا رسیدند و به آن مسیحی گفتند که تو نمی شود به داخل حرم بیایید چون اینجا جای هر کسی نیست.

گفت از بیرون که می توانم تماشا کنم. گفتند پس ما وسایل و کفش ها را به تو می سپاریم و به زیارت می رویم و برمی گردیم. کنار وسایل خوابش برد دید دو چهره با عظمت رویروی هم نشسته اند. یکی از آن دو برگشت و به آن دیگری که جوان تر بود گفت: دفتر زائران این ماه من را باز کن.

تمام کسانی که از هر کجا برای زیارت من آمدند را اسمشان را بنویس. زمانی نگذشت که گفت مولای من تمام کسانی که برای زیارت آمدند همه را نوشتم. گفت عباس جان یکی از قلم افتاده و آن فرد مسیحی است. وقتی از خواب بلند شد خیلی حالش بد بود ودوستانش که از زیارت بازگشتند گفت حالا شما مراقب باشید تا من برای زیارت بروم.

کلیک کنید

/ص121