حجت الاسلام ظهیری: اگر مسئله عشق نبود، خلقت در این عالم صورت نمی گرفت/ حاج علی قربانی: یکی نبود بگوید دگر نزن نامرد!

کد خبر: 15655
مراسم شب بیستم ماه مبارک رمضان با سخنرانی حجت الاسلام ظهیری و مداحی و مناجات خوانی حاج علی قربانی در هیئت عشاق الحسین علیه السلام برگزار شد.
وارث: مراسم شب بیستم ماه مبارک رمضان با سخنرانی حجت الاسلام ظهیری و مداحی و مناجات خوانی حاج علی قربانی در هیئت عشاق الحسین علیه السلام برگزار شد.

در ادامه گزیده ای از سخنرانی حجت الاسلام ظهیری را می خوانید:



در این عالم مسئله حاکم بر مملکت هستی، مسئله عشق است. خود کلمه عشق در عربی به معنای پیچک است. عشق را از این جهت، عشق می گویند که محبت معشوق، تمام وجود عاشق را پر می کند. شما اگر در روایات نگاه کنید و حتی در آیات قرآن کریم، یکه تاز مملکت حیات و زندگی انسان، همین مسئله عشق است.

به طور کلی اگر مسئله عشق نبود، خلقت در این عالم صورت نمی گرفت. وجود نازنین امیرالمؤمنین علیه السلام آنگاه که از عالم هستی پرده بر می دارند، می فرمایند: خیال نکنید که فقط خلقت هستی در این دنیا خلاصه می شود و یکی از ویژگی های پروردگار این است که دائم در حال خلق است.

ما خسته می شویم، بیکار می شویم، اما خداوند نه می خوابد و نه فراموش می کند و نه بیکار می شود و دائم در حال خلق است. حال اگر کسی سؤال کند که چرا خداوند دائم در حال خلق است، باید گفت به این دلیل که ریشه خلقت، مسئله عشق است.

زید بن اسلم سخنرانی بود که وقتی به منبر می رفت، فقط آیات عذاب را برای مردم می خواند. وقتی از دینا رفت، او را در عالم مکاشفه دیدند و از احوالش پرسیدند و او گفت حسرت می خورم به این دلیل که وقتی مردم گفتم خدایا امروز چطور با من رفتار می کنی؟ 

خطاب رسید که همانطور که مرا برای بندگان معرفی کردی. من آنقدر ترسناک نیستم تو چرا تنها آیات عذاب را خواندی در حالی که من عاشق بندگانم هستم!

در ادامه این مراسم مداح اهل بیت علیهم السلام، حاج علی قربانی به مناجات خوانی و مداحی پرداختند که در ادامه شعر خوانده شده توسط ایشان را می خوانید:


هنوز زنده ام و فرصت رهایی هست
برای رفتن تا کوی دوست پایی هست
هنوز ذکر علی یا علی به روی لب است
هنوز وقت سحر حرف ربنایی هست
برای روز مبادا که دستمان خالی است
به لطف مادرشان اشک روضه هایی هست
گدایی در این خانه راه قرب خداست
هنوز شکر خدا فرصت گدایی هست
هنوز راه شهادت به روی ما بازاست
همیشه در گذر عشق کربلایی هست
من از نکیر و سوال و جواب می ترسم
دلم خوش است در آن لحظه ها رضایی هست
هنوز ذکر بُنیّ به گوش می آید
هنوز در ته گودال هم صدایی هست
یکی نبود بگوید دگر نزن نامرد
میان این همه نیزه شکسته جایی هست؟!



/س113