حجت الاسلام شیخ حسین انصاریان: ما باید به بدن، تنها به عنوان یک مرکب نگاه کنیم!
وارث: مراسم شب بیست وپنجم ماه مبارک رمضان با سخنرانی حجت الاسلام انصاریان در مسجد وحسینیه همدانیها برگزار شد.
در ادامه گزیده ای از سخنان ایشان را می خوانید:
جسم انسان مانندجسم دیگر موجودات زنده از عناصر مادی آفریده شده است. هر کجا در قرآن در مورد جسم انسان سخن به میان آمده است کلمه بشر بکار گرفته شده است اما هر کجا که خطاب به این موجود به عنوان موجود عاقل، مکلف، مختار و دارنده روح و دارنده زمینه های معنویت به میان آمده است تعبیر به کار رفته انسان است.
خداوند در قرآن به پیغمبر صلی الله علیه واله وسلم فرمود: به مردم بگو "قل انا بشر مثلکم" این در پاسخ یاوه گویی های مشرکین مکه بود که در مورد پیغمبر صلی الله علیه واله وسلم می گفتند.
که حضرت فرمودند : من مثل شما بشری هستم و فقط مقام انسانیت من در اوجی است که گیرنده ی وحی هستم وحی من این است که به شما ازجانب آفریننده ام بگویم که خداو معبود شما فقط خدای یگانه است و خدایان شما پوچ و باطل است و کاری از دستش بر نمی آید و روز قیامت شما را تنها گذاشته و از شما اعلام بیزاری می کنند.
بنابراین مسئله ی جسم وبشریت ما دفترش برای ما باید بسته باشد چون درباره ی رگ و پی و پوست بدن صدها کتاب نوشته شده است و سفارشاتی هم انبیاء در مورد بدن به ما می کنندمانند اینکه از خوردن آنچه که برای شما ضرر دارد کناره گیری کرده، مال غصب و ربا و یتیم را جزء ساختمان بدنتان نکنید، و بهداشت جسم وروان را رعایت کنید.
ما باید به این بدن به عنوان یک مرکب نگاه کنیم و سراغ راکب این مرکب برویم و بدن یقیناً بدن حیوانی است. نوه ملا محمد کاظم خراسانی که افرادی چون آیت العظمی آقای بروجردی و آقا سید جمال الدین گلپایگانی و دیگر مراجع بزرگ که از شاگردان ایشان بودند در احوالات ایشان نوشته است که بیشتر ایام درس هفتصد مجتهد جامع الشرایط به عنوان شاگرد ایشان بودند و ایشان در نجف در خانه ی کاهگلیزندگی می کردند که صد متر هم نبود.
مقدار بسیار زیادی پول سهم امام برایشان می آمد و ایشان به پول ها نگاه هم نمی کردند. بدن مگر چقدرخرج دارد و زنانی که به همسرانشان فشار می آورند در قیامت تحت مضیقه قرار می گیرند. چون بدن ارزشش را ندارد و انسان نباید عمرش را برای بدن هزینه کند.
ملاحسن آوندی نایینی قبرش در تخته فولاد اصفهان است و چوپان بود که صحرا میرفت،
روزی مردی نایینی به او گفت که به تو نمی آید که چوپان وعطار و کشاورز باشی او گفت: قیافه ات به علم و کرامت و بزرگی می خورد برو درست را بخوان، و ملا حسن آوندی کسی بود که بعد بیست سال هر روز از هزار کتاب مشکلترین مسائل را می پرسیدند در صورتی که هیچ کتابی در اختیارش نبود جواب می داد و به مقام کشف رسیده بود و هیچ موقع بروز نمی داد و فقط تیز بینان می فهمیدند.
او یک بار در دوره ی عمرش لباس قیمتی نپوشیدو همیشه ارزانترین لباس را می پوشید.
حاکم اصفهان اصرار به دیدن ایشان میکرد و یک بار رفت و حاکم گفت که از من یه چیز مهم بخواه او گفت دیگر من را نخوان! در راه بازگشت در حالی که برای خرید گوشت به قصابی می رفت، از قصاب کتک خورد و بنام جهود نامیدش و بعد از آن به مدرسه رفت.
طلبه ها جویای ماجرا شدند و او گفت حاکم به من گفت که از من چیز مهمی بخواه و من گفتم دیگر مرا نخواهد.
طلبه ها گفتند پس چرا صورتت زخم است. گفت رفتم گوشت بخرم که از قصاب کتک خوردم غرورم را شکست که دیگر نزد این حاکمها نروم و دعا کردم به قصاب که من را کتک زد تا دیگر زبانم تملق حاکم نکند در صورتی که من تملق نکردم و خدا همین دو قدمی را هم که به اجبار نزد حاکم رفتم من را تنبیه کرد که آن دنیا تنبیه نشوم.
پس اخلاق را باید عوض کرد و از خودبینی در آمد. ماه رمضان بهترین زمان عوض کردن نگاه است.
و در پایان مجلس حجت الاسلام شیخ حسین انصاریان به روضه خوانی پرداختند.
/ش121