وارث:حجت الاسلام والمسلمین علی نصیری،مدیر موسسه معارف وحی و خرد در گفتگویی در پاسخ به این سوال که با توجه به آیه 3 سوره مبارکه طلاق وَمَن یَتَوَکَّلْ عَلَى اللَّهِ فَهُوَ حَسْبُهُ؛ و هر که بر خدا توکل کند پس خدا او را کافی است، آیا معنای توکل سپردن امور به دست خدا و به کنار نشستن و انجام ندادن هر گونه کار و تلاش است؟، گفت: پیش از پاسخ به این سوال باید دانست سه رویکرد در این بحث وجود دارد یک نگاه، نگاه ملحدانه؛ این نگاه وجود و حضور و نقش خدا را در جهان نفی کرده و بیان می کند همه امور و رخدادها و حوادث در متن طبیعت و با مقدامات و مقتضیات طبیعی صورت می گیرد این تفکر که نفی حضور پروردگار را در هستی می کند، ریشه تاریخی هم دارد زنادقه، دهریون و الحاد دیرینه کهن دارد که قرآن هم به این مطلب اشاره می کند.
وی ادامه داد: همین دهری ها نیز مناظراتی با اهل بیت (ع) و البته در دوران معاصر هم پوزیتویسم ها در فلسفه غرب ظهور و بروز دارند امثال جان لاک یا هیوم از معتقدان این اندیشه هستند و جهان را مانند ساعت کوک شده می دانند؛ این تفکر منحط و مردود بوده و در حقیقت تفکر و برداشت غلط از هستی است.
این استاد حوزه و دانشگاه تصریح کرد: اما نگاه دوم یک تفکر افراطی بر اساس برداشت غلط از نقش و حضور خدا در هستی است. پیروان این دیدگاه بر این باورند خداوند که عالم را به وجود آورده و مهندسی می کند به گونه ای نقش آفرین است که تمامی این علل و عوامل در طبیعت مردود بوده و تنها یک علت آن هم خدا وجود دارد.
وی تاکید کرد: این تفکر را تا حدودی اشاعره ترویج دادند، آنها بحث معجزات را به تفسیری که فلاسفه قبول دارند، نمی پذیرند و معتقدند همه اشیا بدون اینکه علتی خدا در آنها قرار داده باشد، محقق می شوند؛ نتیجه این تفکر مانند آن است که فرد بیمار به پزشک مراجعه نکند و توقع بهبودی تنها با اراده خدا را داشته باشد.
وی با تاکید بر اینکه این تفکر را متون دینی و عقل مردود می دانند چرا که معنی حضور و نقش خدا در هستی، انکار علل و عوامل نیست، ابراز کرد: اما تفکر میانه و دیدگاه سومی نیز وجود دارد که تاثیر علل و عوامل در هستی را در طول اراده خدا می داند و معتقد است علت العلل همه امور خدا است اما نمی توان نقش علل های مادی و پدیده های دیگر را در نظر نگرفت اما همین نقش علل نیز با اراده خدا انجام می گیرد.
حجت الاسلام نصیری بیان کرد: مصداق بارز این تفکر را می توان در سوره واقعه یافت آنجا که خدا خلقت انسان را بیان می کند اما پیش از آن به مقدمات آن و آمیزش پدر و مادر اشاره می کند یا به بحث زراعت و مقدمات آن همچون آب و نور خورشید و ... تا رویش گیاه صورت گیرد یا وقتی خداوند در قرآن می فرماید "هل ینظر الانسان الی طعامه..."، پیش از آن عواملی که در به وجود آمد مواد غذایی نقش دارند را نام می برد و نمی گوید من این غذا را تولید کردم؛ بنابراین وقتی این تعریف معتدلانه باشد توکل هم معنا پیدا می کند یعنی نه نگاه ملحدانه بدون در نظر گرفتنه نقش نه نگاه مومنانه افراطی.
مدیر موسسه معارفوحی و خردیادآور شد: توکل در عین باور تاثیر گذاری به علل و عوامل، دیدن دست خدا در امور است یعنی علل و عوامل را خدا قرار داده و نباید آنها را دور زد اما در عین حال عامل اصلی یعنی خدا را باید در نظر گرفت اگر این گونه نگاه تصور شد، دیگر مفهوم توکل منحط نمی شود که از دل آن تنبلی برآید و گناه انجام نشدن برخی امور را به گردن خدا بیندازیم؛ در واقع باید در مقدمات تلاش کرد اما نتیجه را به خدا سپرد و دانست بدون اذن او نمی توان هیچ کاری را انجام داد.
/ش121