امروز حضرت آدم از بهشت اخراج شد
در نخستين روز از ماه ذي قعده چند مناسبت مهم به وقوع پيوسته است كه اخراج حضرت آدم (ع) از بهشت مهمترين موضوع مناسبتي امروز است.
وارث: در نخستين روز از ماه ذي قعده چند مناسبت مهم به وقوع پيوسته است كه اخراج حضرت آدم (ع) از بهشت مهمترين موضوع مناسبتي امروز است.
اخراج حضرت آدم (ع) از بهشت
بنا به روايتي از امام جعفر صادق (ع)، در نخستين روز ماه ذي قعده، حضرت آدم (ع) از بهشت رانده شد و به أمر پروردگار متعال، به زمين هبوط كرد و چون در آن استقرار يافت، از كردار خويش و تبعات منفي آن بسيار ناراحت و اندوهگين شد و به مدت چهل شبانه روز در بالاي تپه «صفا» در كنار خانه خدا، به سجده رفت و از فراق بهشت و دور شدن از جوار رحمت الهي، بسيار گريست. تا اينكه جبرئيل امين بر وي نازل شد و توبه كردن را به وي آموخت و او را به غسل و طهارت و احرام و تلبيه و ساير أعمال حج آموزش داد و آدم (ع) از روز نهم ذي حجه به أعمال حج پرداخت.
پيامبر گرامي اسلام فرمود: هنگامي كه آدم در اطاعت از فرمان خداوند مرتكب خطا شد، خداوند را به حق ما (پنج نور مقدس) قسم داد تا توبهاش را بپذيرد و از خطايش درگذرد، و خداوند هم خواسته او را اجابت نمود، توبهاش را پذيرفت و گناهش را بخشيد.
سپس فرمود: «اي آدم، بر تو بشارت باد كه اينها از فرزندان تو هستند.» پس آدم، خداي عزوجل را سپاس گفت و به خاطر وجود ما، بر ملائكه مباهات نمود.
در روايت ديگري از ابن عباس آمده است: از پيغمبر پرسيدم كلماتى كه آدم از پروردگار خود دريافت نمود و ببركت آن كلمات خداوند توبه آدم را پذيرفت چه بود؟
فرمود: از خداوند درخواست كرد كه بار الها بحقّ محمّد و على و فاطمة و حسن و حسين كه توبهام را بپذير؛ و خداوند توبهاش را پذيرفت.
خداوند سبحان، در چند جا از آيات قرآن مجيد، به مسئله هبوط حضرت آدم (ع) و توبه وي اشاره كرد، از جمله در سوره بقره، آيات ۳۵ تا ۳۸.
آغاز ميقات موسي بن عمران (ع) در كوه طور
حضرت موسي (ع) پس از رهاندن بني اسرائيل از استبداد فرعون مصر و تشكيل نظام توحيدي، جهت عبادت و دريافت كتاب مقدس تورات، به كوه طور رفت.
خداوند سبحان، وي را وعده داد كه او به كوه طور رود و در آنجا چهل روز اقامت گزيند و به راز و نياز با پروردگارش بپردازد و در همان جا، موفق به دريافت «الواح آسماني» و يا كتاب مقدس تورات گردد.
حضرت موسي (ع) شادمان شد و برادرش هارون (ع) را جانشين خويش نمود و خود به سوي طور رهسپار شد و از اوّل ذي قعده تا دهم ذي حجه، به مدت چهل شب و روز، در آنجا به عبادت پرداخت.
قرآن كريم در چند آيه، به اين داستان اشاره كرد، از جمله:
۱- وَ اِذْ واعَدْنا مُوسي أربَعينَ لَيْلَهً ثُمَّ اتَّخَذْتُمْ الْعِجْلَ مِنْ بَعْدِهِ و اَنْتُمْ ظالِمُونَ.
۲- و واعَدْنا مُوسي ثَلثينَ لَيْلَهً و اَتْمَمْنها بِعَشْرٍ فَتَمَّ ميقاتُ رَبِّهِ اَرْبَعينَ لَيْلَهً …
با اينكه حضرت موسي (ع) به هنگام رفتن به كوه طور، به برادرش هارون (ع) سفارشهاي لازم را نمود و او را به صلاح و سداد و اصلاح امت و مبارزه با فساد و فتنه فرا خواند، ولي پس از بازگشت وي به ميان مردم، مشاهده كرد كه تعداد زيادي از آنان، به جاي پرستش خداي يگانه، گوساله زرين سامري را ميپرستند و مجدداً به شرك و كفر روي آوردند.
اين ماجرا را قرآن مجيد در چند سوره، از جمله سوره بقره و سوره اعراف تشريح كرده است.
ازدواج پيامبر (ص) با زينب بنت جَحش در سال پنجم هجري قمري
زينب بنت جَحش بن رئاب، كه مادرش اميمه دختر عبدالمطلب (ع) بود، پيش از ازدواج با رسول خدا (ص)، بنا به درخواست آن حضرت، با پسر خواندهاش زيد بن حارثه ازدواج كرد و از او فرزندي به دنيا آورد، كه نامش را اسامه گذاشتند. وي، در حدود يك سال و يا مقداري بيشتر در خانه زيد بود، ولي پس از آن، ميانشان اختلاف افتاد و تصميم به جدايي گرفتند.
بدين جهت، زيد بن حارثه به نزد رسول خدا (ص) رفت و از همسر خود در نزد آن حضرت، شكوه و گلايه كرد و از آن حضرت، اجازه خواست كه همسرش را طلاق دهد. پيامبر (ص) وي را به خويشتن داري و تفاهم اخلاقي با همسرش دعوت نمود و به وي فرمود: إتّق الله و امسك عليك زوجك.
گفتني است كه زيد بن حارثه، بردهاي بود، كه پيامبر (ص) در مكه معظمه وي را خريداري كرد و سپس در راه خدا آزاد نمود و آنگاه، وي را پسر خوانده خود كرد و در خانه خود نگه داشت. زيد به مقدار ده سال از پيامبر (ص) كوچكتر بود.
پيامبر (ص) پس از مهاجرت به مدينه منوره، دختر عمه خود، زينب بنت جحش را به عقد خويش درآورد. پيش از اسلام، رسم جاهليت بر اين بود، كه ازدواج با همسر پسرخوانده، همانند همسر پسر واقعي، بر انسان حرام بود و اين رسم، پس از ظهور اسلام نيز تداوم داشت. در ماجراي اختلاف زيد و همسرش زينب، اين رسم جاهليت، به امر پروردگار سبحان باطل و ازدواج با همسر پسرخوانده، مباح اعلام گرديد.
به هر روي، علي رغم تلاش پيامبر (ص) و برخي از صحابه در ايجاد تفاهم ميان زيد و زينب، كارشان به جدايي و طلاق انجاميد. زينب، ايام عده طلاق را سپري كرد و پس از آن به وي بشارت داده شد، كه خداوند سبحان، وي را به عقد پيامبر (ص) درآورده است. در آن زمان، سي و پنج سال از عمرش گذشته بود و بنا به نقل علامه مجلسي، ازدواجشان مصادف بود با اوّل ذي قعده سال پنجم قمري در مدينه منوره.
زينب، از اين ازدواج بسيار شادمان شد و به خانه آن حضرت، نقل مكان كرد. وي، در ميان همسران پيامبر (ص) افتخار ميكرد كه او را خدا به ازدواج پيامبر (ص) درآورد و به آنان ميگفت: زوّجكن أهليكن و زوّجني الله من فوق سبع سماوات؛ شما را خانوادهتان به عقد پيامبر (ص) درآورده، ولي مرا خداوند متعال از بالاي هفت آسمان به نكاح آن حضرت، مفتخر نموده است.
شايان ذكر است، كه پس از رحلت پيامبر (ص)، از ميان همسران آن حضرت، تنها زينب و سوده بنت زمعه، به احترام آن حضرت، از مدينه خارج نشده و حتي به مكه معظمه نرفتند. آيههاي ۳۷ و ۳۸ سوره احزاب درباره ازدواج زينب با پيامبر (ص) نازل شد.
آغاز غزوه حديبيه در سال ششم هجري قمري
پيامبر خدا (ص) در روياي صادق خويش ديد كه وارد بيت الله، در مكه معظمه شد و سر خود را تراشيد و كليد در كعبه را گرفت و در عرفه، وقوف نمود.
پس از آن روياي صادق و شيرين، در حالي كه مكه معظمه در استيلاي قريش و كانون دشمنان اسلام بود، آن حضرت، تصميم به عمره مفرده گرفت و به اصحاب خود و ساير مسلمانان اعلام نمود كه بدون همراه داشتن ساز و برگ جنگي، آماده حركت به سوي مكه معظمه، جهت انجام عمره باشند.
آن حضرت در نخستين روز ذي قعده سال ششم قمري از مدينه منوره خارج گرديد و تعداد ۶۰۰، يا ۱۴۰۰ و يا ۱۵۲۵ تن از مسمانان نيز با وي حركت نمودند، كه چهار تن از بانوان نيز در ميان آنان ديده ميشدند، كه يكي از آنان امّ سلمه، همسر مكرمه رسول خدا (ص) بود.
آن حضرت جهت آشكار كردن قصد خويش مبني بر اينكه اين سفر، سفر زيارتي و تنها براي انجام عمره است، نه براي جنگ و جدال با دشمنان، از مدينه منوره، محرم شد و لباس احرام پوشيد و تمام مسلمانان همراه وي نيز محرم شدند.
قريش در محذور سختي گرفتار شده بودند، از طرفي ورود مسلمانان را به مكه كه دشمنان سر سخت خود ميدانستند و بزرگان و پهلوانان نامي آنها به دست ايشان كشته شده بودند براي خود بزرگترين ننگ و شكست ميدانستند و حاضر نبودند به چنين خفت و خواري تن دهند و زبان شماتت عربها را به روي خود باز كنند، از سوي ديگر روي هيچ قانوني حق نداشتند از زايرين خانه خدا - هر كس كه باشد - جلوگيري كنند و او را از انجام مراسم عمره يا حج باز دارند، از اين رو در كار خود سخت متحير بودند.
از اين سو خبر به مسلمانان رسيد كه عثمان را كشته اند! و به دنبال اين خبر هيجاني در مسلمانان پيدا شد و رسول خدا (ص) نيز كه در زير درختي نشسته بود فرمود: از اينجا برنخيزم تا تكليف خود را با قريش معلوم سازم و به دنبال آن از مسلمانان براي دفاع از اسلام بيعت گرفت و چون اين بيعت در زير درختي انجام شد به همين جهت آن را «بيعت شجره» نيز گفته اند.
گفتني است، سوره مباركه فتح (سوره ۴۸) در بازگشت از غزوه حديبيه بر رسول خدا (ص) نازل گرديد و آن حضرت درباره نزول آن، فرمود: اُنزِلت عليَّ سورﺓ، هي أحبُّ إليَّ ممّا طلعت عليه الشمس؛ سورهاي بر من نازل گرديد، كه براي من از هر چيزي كه خورشيد بر آن بتابد، دوست داشتنيتر و با ارزشتر است.
/م118
اخراج حضرت آدم (ع) از بهشت
بنا به روايتي از امام جعفر صادق (ع)، در نخستين روز ماه ذي قعده، حضرت آدم (ع) از بهشت رانده شد و به أمر پروردگار متعال، به زمين هبوط كرد و چون در آن استقرار يافت، از كردار خويش و تبعات منفي آن بسيار ناراحت و اندوهگين شد و به مدت چهل شبانه روز در بالاي تپه «صفا» در كنار خانه خدا، به سجده رفت و از فراق بهشت و دور شدن از جوار رحمت الهي، بسيار گريست. تا اينكه جبرئيل امين بر وي نازل شد و توبه كردن را به وي آموخت و او را به غسل و طهارت و احرام و تلبيه و ساير أعمال حج آموزش داد و آدم (ع) از روز نهم ذي حجه به أعمال حج پرداخت.
پيامبر گرامي اسلام فرمود: هنگامي كه آدم در اطاعت از فرمان خداوند مرتكب خطا شد، خداوند را به حق ما (پنج نور مقدس) قسم داد تا توبهاش را بپذيرد و از خطايش درگذرد، و خداوند هم خواسته او را اجابت نمود، توبهاش را پذيرفت و گناهش را بخشيد.
سپس فرمود: «اي آدم، بر تو بشارت باد كه اينها از فرزندان تو هستند.» پس آدم، خداي عزوجل را سپاس گفت و به خاطر وجود ما، بر ملائكه مباهات نمود.
در روايت ديگري از ابن عباس آمده است: از پيغمبر پرسيدم كلماتى كه آدم از پروردگار خود دريافت نمود و ببركت آن كلمات خداوند توبه آدم را پذيرفت چه بود؟
فرمود: از خداوند درخواست كرد كه بار الها بحقّ محمّد و على و فاطمة و حسن و حسين كه توبهام را بپذير؛ و خداوند توبهاش را پذيرفت.
خداوند سبحان، در چند جا از آيات قرآن مجيد، به مسئله هبوط حضرت آدم (ع) و توبه وي اشاره كرد، از جمله در سوره بقره، آيات ۳۵ تا ۳۸.
آغاز ميقات موسي بن عمران (ع) در كوه طور
حضرت موسي (ع) پس از رهاندن بني اسرائيل از استبداد فرعون مصر و تشكيل نظام توحيدي، جهت عبادت و دريافت كتاب مقدس تورات، به كوه طور رفت.
خداوند سبحان، وي را وعده داد كه او به كوه طور رود و در آنجا چهل روز اقامت گزيند و به راز و نياز با پروردگارش بپردازد و در همان جا، موفق به دريافت «الواح آسماني» و يا كتاب مقدس تورات گردد.
حضرت موسي (ع) شادمان شد و برادرش هارون (ع) را جانشين خويش نمود و خود به سوي طور رهسپار شد و از اوّل ذي قعده تا دهم ذي حجه، به مدت چهل شب و روز، در آنجا به عبادت پرداخت.
قرآن كريم در چند آيه، به اين داستان اشاره كرد، از جمله:
۱- وَ اِذْ واعَدْنا مُوسي أربَعينَ لَيْلَهً ثُمَّ اتَّخَذْتُمْ الْعِجْلَ مِنْ بَعْدِهِ و اَنْتُمْ ظالِمُونَ.
۲- و واعَدْنا مُوسي ثَلثينَ لَيْلَهً و اَتْمَمْنها بِعَشْرٍ فَتَمَّ ميقاتُ رَبِّهِ اَرْبَعينَ لَيْلَهً …
با اينكه حضرت موسي (ع) به هنگام رفتن به كوه طور، به برادرش هارون (ع) سفارشهاي لازم را نمود و او را به صلاح و سداد و اصلاح امت و مبارزه با فساد و فتنه فرا خواند، ولي پس از بازگشت وي به ميان مردم، مشاهده كرد كه تعداد زيادي از آنان، به جاي پرستش خداي يگانه، گوساله زرين سامري را ميپرستند و مجدداً به شرك و كفر روي آوردند.
اين ماجرا را قرآن مجيد در چند سوره، از جمله سوره بقره و سوره اعراف تشريح كرده است.
ازدواج پيامبر (ص) با زينب بنت جَحش در سال پنجم هجري قمري
زينب بنت جَحش بن رئاب، كه مادرش اميمه دختر عبدالمطلب (ع) بود، پيش از ازدواج با رسول خدا (ص)، بنا به درخواست آن حضرت، با پسر خواندهاش زيد بن حارثه ازدواج كرد و از او فرزندي به دنيا آورد، كه نامش را اسامه گذاشتند. وي، در حدود يك سال و يا مقداري بيشتر در خانه زيد بود، ولي پس از آن، ميانشان اختلاف افتاد و تصميم به جدايي گرفتند.
بدين جهت، زيد بن حارثه به نزد رسول خدا (ص) رفت و از همسر خود در نزد آن حضرت، شكوه و گلايه كرد و از آن حضرت، اجازه خواست كه همسرش را طلاق دهد. پيامبر (ص) وي را به خويشتن داري و تفاهم اخلاقي با همسرش دعوت نمود و به وي فرمود: إتّق الله و امسك عليك زوجك.
گفتني است كه زيد بن حارثه، بردهاي بود، كه پيامبر (ص) در مكه معظمه وي را خريداري كرد و سپس در راه خدا آزاد نمود و آنگاه، وي را پسر خوانده خود كرد و در خانه خود نگه داشت. زيد به مقدار ده سال از پيامبر (ص) كوچكتر بود.
پيامبر (ص) پس از مهاجرت به مدينه منوره، دختر عمه خود، زينب بنت جحش را به عقد خويش درآورد. پيش از اسلام، رسم جاهليت بر اين بود، كه ازدواج با همسر پسرخوانده، همانند همسر پسر واقعي، بر انسان حرام بود و اين رسم، پس از ظهور اسلام نيز تداوم داشت. در ماجراي اختلاف زيد و همسرش زينب، اين رسم جاهليت، به امر پروردگار سبحان باطل و ازدواج با همسر پسرخوانده، مباح اعلام گرديد.
به هر روي، علي رغم تلاش پيامبر (ص) و برخي از صحابه در ايجاد تفاهم ميان زيد و زينب، كارشان به جدايي و طلاق انجاميد. زينب، ايام عده طلاق را سپري كرد و پس از آن به وي بشارت داده شد، كه خداوند سبحان، وي را به عقد پيامبر (ص) درآورده است. در آن زمان، سي و پنج سال از عمرش گذشته بود و بنا به نقل علامه مجلسي، ازدواجشان مصادف بود با اوّل ذي قعده سال پنجم قمري در مدينه منوره.
زينب، از اين ازدواج بسيار شادمان شد و به خانه آن حضرت، نقل مكان كرد. وي، در ميان همسران پيامبر (ص) افتخار ميكرد كه او را خدا به ازدواج پيامبر (ص) درآورد و به آنان ميگفت: زوّجكن أهليكن و زوّجني الله من فوق سبع سماوات؛ شما را خانوادهتان به عقد پيامبر (ص) درآورده، ولي مرا خداوند متعال از بالاي هفت آسمان به نكاح آن حضرت، مفتخر نموده است.
شايان ذكر است، كه پس از رحلت پيامبر (ص)، از ميان همسران آن حضرت، تنها زينب و سوده بنت زمعه، به احترام آن حضرت، از مدينه خارج نشده و حتي به مكه معظمه نرفتند. آيههاي ۳۷ و ۳۸ سوره احزاب درباره ازدواج زينب با پيامبر (ص) نازل شد.
آغاز غزوه حديبيه در سال ششم هجري قمري
پيامبر خدا (ص) در روياي صادق خويش ديد كه وارد بيت الله، در مكه معظمه شد و سر خود را تراشيد و كليد در كعبه را گرفت و در عرفه، وقوف نمود.
پس از آن روياي صادق و شيرين، در حالي كه مكه معظمه در استيلاي قريش و كانون دشمنان اسلام بود، آن حضرت، تصميم به عمره مفرده گرفت و به اصحاب خود و ساير مسلمانان اعلام نمود كه بدون همراه داشتن ساز و برگ جنگي، آماده حركت به سوي مكه معظمه، جهت انجام عمره باشند.
آن حضرت در نخستين روز ذي قعده سال ششم قمري از مدينه منوره خارج گرديد و تعداد ۶۰۰، يا ۱۴۰۰ و يا ۱۵۲۵ تن از مسمانان نيز با وي حركت نمودند، كه چهار تن از بانوان نيز در ميان آنان ديده ميشدند، كه يكي از آنان امّ سلمه، همسر مكرمه رسول خدا (ص) بود.
آن حضرت جهت آشكار كردن قصد خويش مبني بر اينكه اين سفر، سفر زيارتي و تنها براي انجام عمره است، نه براي جنگ و جدال با دشمنان، از مدينه منوره، محرم شد و لباس احرام پوشيد و تمام مسلمانان همراه وي نيز محرم شدند.
قريش در محذور سختي گرفتار شده بودند، از طرفي ورود مسلمانان را به مكه كه دشمنان سر سخت خود ميدانستند و بزرگان و پهلوانان نامي آنها به دست ايشان كشته شده بودند براي خود بزرگترين ننگ و شكست ميدانستند و حاضر نبودند به چنين خفت و خواري تن دهند و زبان شماتت عربها را به روي خود باز كنند، از سوي ديگر روي هيچ قانوني حق نداشتند از زايرين خانه خدا - هر كس كه باشد - جلوگيري كنند و او را از انجام مراسم عمره يا حج باز دارند، از اين رو در كار خود سخت متحير بودند.
از اين سو خبر به مسلمانان رسيد كه عثمان را كشته اند! و به دنبال اين خبر هيجاني در مسلمانان پيدا شد و رسول خدا (ص) نيز كه در زير درختي نشسته بود فرمود: از اينجا برنخيزم تا تكليف خود را با قريش معلوم سازم و به دنبال آن از مسلمانان براي دفاع از اسلام بيعت گرفت و چون اين بيعت در زير درختي انجام شد به همين جهت آن را «بيعت شجره» نيز گفته اند.
گفتني است، سوره مباركه فتح (سوره ۴۸) در بازگشت از غزوه حديبيه بر رسول خدا (ص) نازل گرديد و آن حضرت درباره نزول آن، فرمود: اُنزِلت عليَّ سورﺓ، هي أحبُّ إليَّ ممّا طلعت عليه الشمس؛ سورهاي بر من نازل گرديد، كه براي من از هر چيزي كه خورشيد بر آن بتابد، دوست داشتنيتر و با ارزشتر است.
/م118