حجت الاسلام صدیقی: تسلیم در برابر خدا، شیطنت را از انسان دور می کند/حاج ابوالفضل بختیاری: گرچه گنهم راه مرا سد کرده

کد خبر: 18756
مراسم جشن میلاد امام رضا علیه السلام با سخنرانی حجت الاسلام صدیقی و مداحی حاج ابوالفضل بختیاری در هیئت آل یاسین علیه السلام برگزار شد.
وارث: مراسم جشن میلاد امام رضا علیه السلام با سخنرانی حجت الاسلام صدیقی و مداحی حاج ابوالفضل بختیاری در هیئت آل یاسین علیه السلام برگزار شد.

در ادامه متن سخنرانی حجت الاسلام صدیقی را می خوانید: 


طبق گفتۀ قرآن اگر دو خدا وجود داشت، نظام اینگونه نمی شد هر خدا دنیا را به سمت خودش می کشید و بین دو خدا جنگ می شد. 

مرحوم علامه طباطبایی فیلسوفی بودند که علامه مطهری دربارۀ ایشان می گویند که علامه طباطبایی در فلسفه نظریاتی دارد که دنیای فلسفه 50سال بعد تازه ظرفیت پیدا می کند که ببیند آقای طباطبایی چه می گفتند. علامه طباطبایی شاعر بسیار خوبی هم بودند. ادیب بودند، متکلم بودند و کتاب های بسیاری از خودشان به یادگار گذاشتند. مرحو آیت الله بهجت که خود دریای عظیم فقاهت بودند، می فرمودند علامه طباطبایی از نظر فقاهت از آقای خویی کمتر نبودند. با اینکه آقای خویی را همه در آسمان فقاهت می بینند. با این اوصاف باید بگوییم علامه طباطبایی عارف بود، آقای طباطبایی در عرفان به مراحلی رسیده بود که از بهشت عبور کرده بود. استاد ایشان آقای قاضی به آقای طباطبایی یک دستور سلوکی داده بود و گفته بود وقتی این را عمل کنی خدا برایت معراج را پیش می آورد. در طول این سفر آسمانی به ایستگاه هایی می رسی از جمله بهشت! آنجا حوری ها دورت را می گیرند، نکند که مشغول اینها بشوی و از حرکت باز بمانی، باید بروی تا به خدا برسی. از بهشت باید عبور کنی. 

از علامه طباطبایی پرسیده بودند: تلخ ترین اتفاق زندگی تان چه بوده است؟ علامه گفته بودند آمدن حوری ها و ناز کشیدن آنها و بی اعتنایی کردن من. 
علامه به بهشت و حوری اعتنایی نکرده بود. از آنجا هم عبور کرد. علامه طباطبایی یک شخصیت جهانی بود از کشورهای مختلف فلاسفۀ دیگری می آمدند و زانو می زدند و معماهای فلسفی را با زبان علامه طباطبایی حل می کردند. در عین حال علامه طباطبایی به معنی واقعی بندۀ خداوند بودند.

خدا به حضرت محمد صلوات الله علیها می فرماید: قسم به پروردگارت که اینها ایمانشان ایمان نیست مگر در جاهایی که اختلاف نظر دارند تو را حاکم قرار بدهند و وقتی تو حکم می دهی و نظر می دهی اینها در درون خودشان هم احساس حرج نکنند. اما اگر از نظر عملی راضی باشند و اطاعت کنند، در دلشان هم می گویند همان است که پیغمبرمان می گوید. هم رضایت قلبی داشته باشند و هم تسلیم عملی.
ولایت مداری یعنی همین. در ولایت اطاعت ظاهری کفایت نمی کند. خدا نماز و روزۀ تحمیلی را از شما قبول نمی کند. باید دلت راضی باشد و خودت مشغول نماز بشوی و الا اگر از ترس به نماز ایستادی این نماز، نماز نیست. همانگونه که نماز باید با رضایت قلبی باشد و تسلیم ظاهری و باطنی در آن باشد در مسایل سیاسی هم در اسلام عیناً همین گونه باید باشد. همۀ اعمال باید عبادت ما باشد. 

امیرالمؤمنین علی علیه السلام فرمودند: حکومت از آن جهت که حکومت است به اندازۀ آب دماغ خوک هم برای من ارزش ندارد. اما اگر حقی را بتوانم در حکومت زنده کنم این برایم ارزش دارد. 
امام رضا علیه السلام 4رکن برای ایمان فرموده اند: اول از همه رضا است! رضا برای انسان در جبهۀ ایمان مقام پرچم داری را دارد. رکن دیگر توکل است، توکل یعنی آدم از مشکلات نترسد و آنها را به خدا واگذار کند. توکل به آدم دلگرمی و اقتدار می دهد. تسلیم، شیطنت را از انسان دور می کند. شیطان نماز می خواند اما نمازش از باب تسلیم در برابر خدا نبود. رکن چهارم هم تفویض است. در توکل انسان کار را به خدا واگذار کرده است اما منتظر است ببیند که وکیل چکار می کند؟ اما در تفویض انسان هم کارش را و هم خودش را در اختیار خدا قرار می دهد. این می شود کمال و اوج ایمان. 

در ادامه این مراسم؛ حاج ابوالفضل بختیاری به مدیحه خوانی در رثای امام رضا علیه السلام پرداختند.

شعر خوانده شده توسط حاج ابوالفضل بختیاری:

گرچه گنهم راه مرا سد کرده
دل باز هوای رفت و آمد کرده
من این چمدان تو ساکها را بردار
بدجور دلم هوای مشهد کرده

ماه ذی القعده مرا فکر سفر انداخته
شک ندارم در دلم آقا نظر انداخته
در سرم شور غلامی را پدر انداخته
مادرم حلقه به گوش من اگر انداخته
چون مرا از کودکی نظر غریب توس کرد
از همان اول دلم را با رضا مأنوس کرد
باز هم احرام بستم راهی مشهد شدم
زائر شهری که پیغمبر از آن دم زد شدم
در قطار از شهر نیشابور وقتی رد شدم
با خودم گفتم اگر خیره بر آن گنبد شدم
عهد می بندم که تا آخر رفاقت می کنم
من امام خویش را اینجا زیارت می کنم





/ف104