حقّ مسلّمي كه نسبت به وجود امام مهدی(ع) برگردنمان است

کد خبر: 19378
سلام بر تو اي عهد و پيمان خدا! كه خداوند آن را بر خلق خويش محكم و مؤكّد ساخته است
وارث: يكي از حقّوق مسلّمي كه بايستي نسبت به وجود مقدّس امام زمان (عج) رعايت كنيم، وفاي به عهد و پيماني است كه خداوند متعال بر عموم آدميان و به ويژه بر اهل ايمان واجب گردانيده است:

«وَ قَد أَخَذَ مِيثَاقَكُم إِن كُنتُم مُؤمِنينَ»؛[1]

و اگر آماده ايمان آوردنيد، خداوند از شما عهد و پيماني (فطري) گرفته است.

خداوند متعال، دو گونه عهد و پيمان را ويژه امام زمان (عج) بر عهده ما قرار داده است:

1.  اين گونه تقديم سلام مي‌كنيم:

«السَّلامُ‌ عَلَيكَ يَا ميثَاقَ اللَّهِ! الّذِي أَخَذَهُ وَ وَكَّدَهُ»؛[2]

سلام بر تو اي عهد و پيمان خدا! كه خداوند آن را بر خلق خويش محكم و مؤكّد ساخته است.

2.  است. حضرت مولي الموحّدين علي (ع) مي‌فرمايد:

«وَ أمَّا حقّي عَلَيكُم فَالوَفَاءُ بالبَيعَةِ»؛[3]

و اما حقّ من بر شما، وفاي شما به عهد و بيعتي است كه با من داريد.

هر اندازه اين نعمت والا يعني عهد و بيعت با امام (ع) بيش‌تر مورد توجّه قرار گيرد و از آن سپاس و شكرگزارده شود نعمت بهره‌گيري از وجود مبارك امام (ع) بر مردم و رعاياي آن حضرت افزوده مي‌گردد تا كه انسان تحت ولايت بيشتر و تدبير قوي‌تر امام (ع) قرار گيرد. دعاي عهد امام معصوم (ع)  به ما اين گونه آموخته است كه هر صبحگاهان قبل از هر كار و بعد از انجام ‌ فريضه صبح بگوييم:

«اَلّلهُمَّ إنّي اُجَدَّدُ‌ لَهُ في صَبيحَة‌‌ِ يَومي هذا وَ ما عِشْتُ مِنْ اَيّامي عَهْداً وَ عَقداً وَ بَيْعَةً لَهُ في عُنُقي، لا اَحُولُ عَنْها، وَ لا اَزُولُ اَبَداً ...»؛[4]

پروردگارا! من در صبح امروز و هر روزي كه زنده‌ام، با امام خود تجديد عهد و پيمان مي‌كنم. بيعت آن بزرگوار را بر گردن خويش تجديد مي‌نهم و از آن بازنمي‌گردم و هرگز آن را (از صفحه دل) پاك نمي‌سازم.

بياني از حضرت امام عصر (عج) را مورد تأكيد قرار مي‌دهيم تا روشن شود وفاي به اين عهد و پيمان الهي است كه راه وصال را در اوج مرتبه كمال ميسّر مي‌سازد. آن حضرت در توقيعي كه به افتخار شيخ مفيد ˆ صادر كرده‌اند، مي‌فرمايند:

«وَ لَو أَنَّ أَشيَاعَنَا وَفَّقَهُمُ اللَّهُ‌ لِطَاعَتِهِ عَلَي اجتِمَاع مِنَ القُلُوبِ فِي الوَفَاءِ‌ بِالعَهدِ عَلَيهِم، لَمَا تَأَخَّرَ عَنهُمُ اليُمْنُ بِلِقَائِنَا، وَ لَتَعَجَّلَتْ لَهُمُ السَّعَادَةُ‌ بِمُشَاهَدَتِنَا عَلَي حقّ الْمَعْرِفَةِ، و صِدْقِهَا مِنْهُم بِنَا»؛[5]

اگر شيعيان ما كه خداوند آن‌ها را در طاعت خويش موفق بدارد، در وفاي به عهدي كه بر عهده ايشان است، يكدل و متّحد اجتماع مي‌كردند، خجستگي ديدار ما از ايشان به تأخير نمي‌افتاد و سعادت ديدار ما، همراه با كمال و معرفت و درستي شناخت ما، زودتر به ايشان مي‌رسد.

از جمله نكات قابل توجه در كلام نوراني امام (ع)، تأكيد بر ملاقاتِ همراه با معرفت واقعي است؛ ملاقاتي كه بر وفاي به عهد آن حضرت موكول شده است.

بسيار سزاست كه به اين بيان امام با ديده عظمت و دقّت بنگريم: اگر به شيعيان ما توفيق يكدلي در وفا به عهدي كه بر عهده آن‌هاست، عطا مي‌شد، يمن لقاي ما از ايشان به تأخير نمي‌افتاد و سعادت مشاهده ما همراه با «حقّ معرفت» برايشان حاصل مي‌شد. «حقّ معرفت» نكته‌اي نيست كه از آن به زودي بگذريم. به واقع حقّ معرفت امام 4 هيچ گاه براي امثال ما حاصل نمي‌شود. در اين‌باره روايت محكمي كه با سند قطعي از امام پنجم حضرت باقرالعلوم (ع) به ما رسيده اين‌گونه آمده است:‌

«اِنَّ اللهَ عَزَّوَجَلَّ لايُوصَفُ وَ كَيْفَ يُوصَفُ؟ وَ قالَ في كِتابِه وَ ما قَدَرُوا اللهَ حقّ قَدْرِهِ، فَلا يُوصَفُ بِقَدَرٍ اِلّا كانَ اَعْظَمُ مِنْ‌ ذلِكَ، وَ اِنَّ النبيّ  لايُوصَفُ ... وَ اِنّا لانُوصَفُ، وَ كَيْفَ يُوصَفُ قَوْمٌ رَفَعَ اللهُ عَنْهُمُ الرِّجْسَ وَ هُوَ الشَّكُّ؟ ...»؛[6]

خداوند متعال قابل وصف نيست، همان گونه كه خداوند در كتابش فرمود: قدر خداوند را آن گونه كه هست كسي نداند، پس به اندازه‌اي دانسته نشد مگر آن‌كه از آن بزرگ‌تر است و ... نيز پيامبر به وصف نيايد ... و ما (ائمّه اطهار ع) توصيف نشويم؛ چگونه قومي را بتوان توصيف كرد در حالي كه خداوند از آن‌ها هر پليدي را كه همان شكّ باشد زدوده است؟!...

بنابراين، شناخت امام (ع) آن گونه كه حقّ معرفت به ساحت قدس الهي او باشد، كاري سهل و شدني نيست. اما در اين توقيع شريف، امام زمان (عج) فرموده‌اند: وفاي به عهد، موجب رسيدن به معرفت حقّيقي امام (ع) است. قدر اين معرفت را كه كمال علم و دانش در آن است، بايد سخت پاس داشت و از خداي‌تعالي آن را طلب كرد. اگر كسي به اين مقام رسيد، تا مي‌تواند بايد سجده شكر به جاي آورد.

نكته حائز اهميّت ديگر، اين كه فرمود:

«عَلَي اجتِمَاعٍ مِنَ القُلُوبِ فِي الوَفَاءِ‌ بِالعَهدِ عَلَيهِم»؛

اگر شيعيان وفاي به عهد جمعي را شيوه خود قرار دهند، به يمن اين ديدار نائل مي آيند.

پس اي عزيز! تنها راه مرو! بلكه ديگران را راهبر باش! تا همه با هم شويم. اي كاش همه ما با هم بر اين صراط گام مي نهاديم و يكدله وفاي او را به جان و دل پذيرا مي‌بوديم تا شرائط رسيدن به اوج كمال بر همه ما حاصل گردد.

 پی نوشت:

[1]. حديد، (57)،8.

 [2]. بحارالانوار، ج 53، ص 171، باب 31، ما خرج من توفيقاته، و نيز محدّث قمي، كليات مفاتيح الجنان، در زيارت حضرت صاحب‌الامر (عج)، فرازي از زيارت آل ياسين.

 [3]. نهج‌البلاغه ترجمه فولادوند، خط 34،  ص 58.

[4]. بحارالانوار، ج 53، ص 95، باب 29، ح 111، و نيز محدّث قمي، كليات مفاتيح‌الجنان، فرازي از دعاي عهد امام زمان (عج)

[5]. اين توقيع شريف در ماه شوال، 412 هجري قمري نگارش يافته است. بحارالانوار، ج 53، ص 676، باب 36، ما خرج في توفيقاته.

[6]. محمد بن يعقوب كليني، اصول كافي، ج 2، كتاب الايمان و الكفر، باب المصافحه، ح 16. براي شرح و توضيح بيش‌تر درباره اين حديث ر.ك: امام خميني، چهل حديث، ح 31، ص 451ـ 465.


منبع: دفتر نشر و حفظ آثار و اندیشه مرتضی آقاتهرانی


/م118