ايرانيان، ياران باوفاي امام جواد(ع)

کد خبر: 19674
مردم ایران همواره دوستدار و رهرو راستین اهل بیت (ع) بوده اند . اما عنایات ویژه معصومین(ع) به ایران و ایرانی یکی از موارد گمشده در منابع تاریخي و حدیثي است.
وارث: پيامبر گرامي اسلام و ائمه هدی(ع) همواره  ایران و ایرانی را به عنوان میراثدار اسلام و تشیع معرفی نموده و بسياري از ياران خاص آنها مرداني از سرزمين ايران بوده اند. حتي در برخي روايات ائمه معصومین(ع) ، به یاران خود توصیه نموده اند برای حفظ جان خود و برای نشر و بسط تشیع، به ایران مهاجرت نمایند.

يكي از نمونه هاي بارز ارادت ايرانيان به اهل بيت(ع) نامه نگاري امام جواد(ع) با ياران ايراني خويش است. بسیاری از یاران امام جواد (ع) از اصحاب ايراني پدر بزرگوار و فرزندان آن حضرت بودند که عده‌ای از آنها سالها عمر کرده و حتی تألیفات گرانبهایی درباره احادیث اهل بیت (ع) از خود به یادگار گذاشته‌اند.

در منابع اسلامی درباره شمار یاران امام جواد(ع) نام بیش از 270 نفر به عنوان اصحاب آن حضرت آورده شده است. در این زمینه می‌توان از ابن سکیت یعقوب بن اسحاق اهوازی، علی بن مهزیار اهوازی، خیران خادم قراطیسی، احمد بن اسحاق اشعری قمی، اسحاق بن اسماعیل نیشابوری، احمد بن محمد بن ابی نصر بزَنطی، ابراهیم بن محمد هَمْدانى و زکریا بن آدم یاد کرد که همگی اصالتی ایرانی داشته و از جمله یاران امام رضا و امام جواد(ع) به شمار می‌آیند.

در منابع تاریخی آمده است، بـسـيـارى از شـيعيان نيز در مناطق مختلف ايران چون خراسان ، سيستان ، رى ، قم ، طبرستان ، طـالقـان و اهـواز زندگى              مى كردند. شيعيانى از اين مناطق به حضور امام جواد(ع) مى رسيدند، بـراى آن حـضـرت خـمـس ارسـال مى كردند يا وكلايى از جانب آن حضرت در اين مناطق فعاليت داشته اند.(1)

سـفـر امـام هـشـتـم (ع ) بـه خـراسـان و ورود عـلويـان بـه ايـران سـرآغـاز تـحـول مـهـمـى در گـسـتـرش تـشيع در ايران به شمار مى آيد. همچنين فعاليتهاى شاگردان و وكـلاى ائمـه و امـام جـواد(ع) در مـناطق و نواحى مختلف ايران در ترويج عقايد و فقه شيعه نقش بـسـزايـى داشـت . شـايـد بتوان گفت ايران در دوران امام جواد(ع ) از مهمترين مراكز تشيع بوده و شورشهایی که در برخی مناطق ایران علیه حکومت عباسی رخ داده شاهدی بر این موضوع است.

 هرچند دستگاه خلافت سعى داشت با ايجاد موانع براى امام جواد (ع ) رابطه آن حضرت با شـيـعـيـان را مـحـدود نـمـايـد ؛ ولى امـام جـواد(ع) در شـرايـط مـخـتـلف بـه طـور مـسـتـقـيـم يـا از طريق نصب وكلا و نمايندگان ، ارتباط خود را با شيعيان حفظ مى كرد. آن حـضـرت در سـراسـر سـرزمـيـنهاى اسلامى نمايندگانى داشت كه پاسخگوى پرسشهای دينى شـيـعيان بودند و وجوه شرعى آنان را به امام (ع ) مى رساندند. از بررسى شواهدى كه در ايـن بـاره در زنـدگانى امام جواد(ع) وجود دارد استفاده مى شود كه آن حضرت در شهرهاى اهـواز، هـمدان ، سيستان ، رى ، بصره ، واسط، بغداد، كوفه و قم نمايندگانى داشته است.  ابـراهـيـم بن محمد همدانى يكى از نمايندگان آن حضرت در منطقه همدان بود كـه امـام جـواد(ع) در نامه اى به او نوشت : (در آن منطقه ) وكيلى جز تو ندارم و به دوستانمان در همدان نوشته ام كه از تو اطاعت كنند . (2)

صـفـوان بـن يـحـيـى هم یکی از اصـحـاب بـزرگوار امام كاظم ، امام رضا و امام جواد عليهم السلام و وكـيـل پـيـشـواى نـهـم بـود.(3) شـيـعـيـان وجـوه شـرعـى خود را به او مى دادند تا تحويل امام دهد. معمربن خلاّد مى گويد:  غله هايى را كه اسماعيل بن خطاب وصيت كرده بود كه به صفوان بن يحيى داده شود، خدمت امـام جـواد (ع) بـردم . آن حـضـرت فـرمـود: خـداونـد اسماعيل بن خطاب و صفوان را رحمت كند؛ زيرا آنان در حزب پدران من هستند و هر كس در حزب ما باشد خداوند او را در بهشت مأوا مى دهد.

 صفوان در سال 210 هجرى به دیار باقى شتافت و امام جواد(ع) براى او حنوط و كفن فرستاد و به اسماعيل بن موسى بن جعفر(ع) فرمود تا بر او نماز گزارد.(4)

 عـلى بـن مـهـزيـار اهـوازى شخصى جليل القدر ، مورد اعتماد و از وكلاى امام جواد(ع) بـود. ايـن صـحـابـىِ گـرانـقـدر سی و سـه كـتـاب در مـسـائل اسـلامـى بـه رشـتـه تحرير درآورد و پاسخگوى شيعيان بود. او بيشتر پرسشها را از طريق نامه مطرح می‌کرد و نيز اطلاعات لازم را به آن حضرت مى رساند. امـام جـواد(ع) در پـاسـخ نـامـه عـلى بـن مـهـزيـار كـه دربـاره درگـيـرى اهل قم با عمال حكومت گزارش داده بود، نوشت:  آنـچـه دربـاره اهـل قـم ذكر كرده بودى ، متوجه شدم . خداوند نجاتشان دهد و به آنان فرج عطا كـنـد. مرا با گفتني هايت در اين باره مسرور كردى . همواره چنين كن . اميدوارم خداوند با وعده بهشت شـادمـانـت كـند و به جهت رضايت من از تو، از تو راضى و خشنود گردد. از او عفو و رأفتش را اميد دارم ، حَسْبُنا ا... وَ نِعْمَ الْوَكِيلُ.(5)

 از ايـن نـامـه اسـتـفـاده مـى شـود كه وى نه تنها وكيل امام (ع ) در منطقه خود بوده است؛ بلكه به عـنـوان نماينده ويژه آن حضرت مسایل قم را نيز پيگيرى و گزارش مى كرده است و امام (ع ) از او          مى خواهد كه به صورت نوبه اى به او گزارش كند.

نامه دیگر مربوط می‌شود به نامه امام جواد(ع) به والی سیستان در باره یکی از اهالی سیستان . امام (ع) در این نامه می‌نویسد:  بسم ا... الرحمن الرحیم؛ اما بعد، حامل این نامه به تو، نکته زیبایی را یادآور شد که تو به آیین پسندیده ای گرایش داری! بی‌گمان تو در مقابل عمل نیک، پاداش نیکی خواهی داشت. به برادرانت احسان کن و بدان خداوند عزیز و جلال از ریزترین اعمال و رفتارت سؤال خواهد کرد.

این مرد سیستانی می‌گوید: پیش از رسیدن من به سیستان، حسین بن عبدا... نیشابوری (فرماندار سیستان) از نامه امام باخبر شده بود و هنگامی که من به شهرم نزدیک می‌شدم، هنوز دو فرسخ مانده بود که به استقبالم آمد. نامه را به او دادم او آن را بوسیده و روی چشمانش گذاشت و به من گفت: چه می‌خواهی؟ گفتم: در دفتر محاسبات شما برای من مالیاتی نوشته اند که توان پرداخت آن را ندارم. دستور داد آن را برای من ببخشند و اضافه کرد: تا زمانی که من فرماندار شهر شما هستم، تو را از خراج و مالیات معاف کردم. سپس از خانواده ام پرسید و من وضعیت اقتصادی خود و خانواده ام را برایش شرح دادم. او دستور داد در مورد مشکل معیشتی من اقداماتی انجام شود و مقداری هم اضافه به من کمک کرد. تا او زنده و در منصب فرمانداری سیستان بود، از من مالیات و خراج نگرفتند و احسان و عطایایش را تا آخر از من قطع نکرد. (6)

 

پانوشتها:

1-  حيات فكرى و سياسى امامان شيعه ، ج 2، ص 133

2-  بحار، ج 50، ص 109

3-   الامام الجواد، قزوينى ، ص197

4-  مسندالامام الجواد، ص 137

5-  مسندالامام الجواد(ع ) ، ص 139

6-  تهذیب الاحکام، ج 6، ص 433


/م118