حجت الاسلام بی آزار تهرانی: کل کونین و نظام وجود در دستان امام(ع) است!
وارث: مراسم عزاداری شب شهادت امام جواد علیه السلام با سخنرانی حجت الاسلام بی آزار تهرانی و مرثیه خوانی حاج سید مجید بنی فاطمه، حاج ابراهیم رحیمی، کربلایی مهدی سعیدی، کربلایی حمید رضا جوادزاده در هیئت ریحانه الحسین علیه السلام برگزار شد.
در ادامه متن سخنان حجت الاسلام بی آزار تهرانی را می خوانید:
حضرت جواد علیه السلام مگر چند سالشون بود از پدر جدا شدند؟ راوی می گوید: داشتم با امام هادی علیه السلام صحبت میکردم دیدم اشک در چشمانشان جمع شد و بدن مبارکشان شروع به لرزیدن کرد. پرسیدم آقا چه شده است؟ فرمودند: پدرم ابا جعفر را در بغداد شهید کردند. حالی که الان به من رسید از حقیقت علم امامت، دلالت بر این دارد که پدرم را از دست دادم.
امام رضا علیه السلام در سن 46 یا 47 سالگی بودند که خداوند مولودی بابرکت را نصیب ایشان کرد.
مولودی با برکت تر وجود ندارد؛ یعنی تمام یاوه گویی ها، تمام تفرغ که پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم از روز غدیر به تصویر کشیده بود و فرموده بود شما بعد من پیامبر باید به کسانی دل ببندید که تعدادشون به اندازه نقباء بنی اسراییل است. نقباء بنی اسراییل دوازده نفر هستند. کسانی را حق دارید به عنوان مقتدا قرار دهید که تعدادشان به اندازه شهور و ماه های یک سال قمری است. برخی از پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم سوال کردند که این دوازده نفر چه کسانی هستند؟ اولین آنان علی علیه السلام است و آخرین آنان حضرت مهدی عجل الله وفرجه الشریف است.
وقتی امام رضا علیه السلام به این سن و سال رسیدند واقفیه برای منصرف کردن دلها از ولایت آقا بیان کردن که چه کسی می گوید موسی بن جعفر علیه السلام شهید شده است؟ آقا به آسمان رفته است. علی بن ابوحمزه بطائمی، پول سنگینی که به عنوان وکیل معصوم امام در دست داشت و برای تصاحب آن ،امامت حضرت رضا علیه السلام را انکار کرد.چه کسی می گوید امام در زندان از دنیا رفته اند؟ و عده ای متوقف شدند بر امامت حضرت کاظم علیه السلام.
چه شد که خیلی از محبین و شیعیان ریزش پیدا کردند؟ یک جهتش آن بود که امام رضا علیه السلام صاحب فرزند ذکور نشده بودند. همه می گفتند اگر آقا بیاید چقدر فرصت دارد کنار پدرش تحصیل علم کند که بتواند سکان هستی را به دست بگیرد که نایب پروردگار عالم در وجود شود و همه هستی به اراده او در بیاید. این شبهات باعث ریزش و بی دینی خیلی افراد شد. در زیارت امام رضا علیه السلام می گوییم: خدا لعنت کند آن کسانی که با دستها و زخم زبان هایشان شما را شهید کردند.
وقتی امام جواد به دنیا آمدن برخی مریدین و محبین امام رضا علیه السلام رفتند قیافه شناس آوردند! آن زمان نسبت را از چهره شناس متوجه میشدند که ببینند این واقعا پسر امام رضا علیه السلام است؟ این جور امام رضا علیه السلام را اذیت کردند.
امام جواد علیه السلام که آمدند تمام خطوط انحرافی از کیسانیه تا واقفیه از حیث حقیقتی که پیامبر در روز غدیر فرموده بودند باطل شد. این آن برکت است که امام رضا علیه السلام می فرمایند.
مرحوم علامه سید هاشم بحرانی در کتاب مدینه المعاجز نقل کرده است: از همان ابتدایی که امام جواد علیه السلام به دنیا آمدند امام رضا علیه السلام جوری با نظارت مدیریت و جهت دادند که مردم متوجه بشوند که امام کوچک و بزرگ ندارد! امامتش چهل سال طول بکشد یا چند سال فرقی نمیکند.امام منتخب الهی است از روز الست و هرچه دارد سرمایهاز حجت خداست.
داستانی از مرحوم بحرانی: روزی امام رضا علیه السلام در مدینه بودند پیرمردی نابینا نزد امام آمد و گفت: من پناه به خانواده ای آورده ام که میدانم اگر عیسی بن مریم دمی داشت از برکت نام شماست. اگر مصلحت هست چشم مرا به من برگردان. من تنها چشمم را برای دیدن جمال امام هشتم امام زمانم می خواهم. بعد از دیدن چهره ی شما نه تنها چشمم را بگیرید بلکه حتی اگر عمرم را از دست بدهم اعتراضی ندارم. امام رضاعلیه السلام فرمودند: در تعهد الهی چشمتبر میگردد. خوب موقعی به ما مراجعه کردی چون دلم برای عطیه خداوندی شاد است.
امام رضا علیه السلام در محل تجمع مردم آمدند و مردمی جمع شدند. به غلامشان فرمودند: برو گهواره جوادم بیاور. امام رضاعلیه السلام به پیرمردگفت: برو چشمت را از پسرم بگیر.
امام رضا علیه السلام می فرماید: چطور انگشتر در دست شماست و هر زمان که بخواهی می توانی آن را در بیاوری و اختیارش را داری، کل کونین و نظام وجود در دستان امام(ع) است
پیرمرد که داشت به سمت گهواره امام جواد علیه السلام قدم بر میداشت، قدمش با آهستگی همراه شد. در دلش تردید کرد. ناگهان از گهواره ندایی بلند شد که ای پیرمرد چرا قدمهایت را کند کردی مگر امر پدرم را نشنیدی؟ سریع بیا تا چشمانت را برگردانم. قدمهایش را محکم برداشت.
امام رضا علیه السلام آیات قرآن را تلاوت میکردند. نگهان دیدند پیرمرد صیحه ای زد: ماشاالله... ماشاالله... ماه پاره ای اینقدر زیباست صورت شمس الشموس چقدر زیباست! به امام رضا علیه السلام گفت: من جمال شما را دیدم من آماده ام چشمم را بگیری و عمرم را بستانی .
ناگهان امام جواد علیه السلام در گهواره گفت: پیرمرد آرام بگیر ما فرزندان حضرت زهرا علیها السلام طوری تربیت شده ایم چیزی که بخشیده ایم را پس نمیگیریم. این چشم از آن توست و عمرت طولانی تر خواهد بود.
این پیرمرد مبلغ عظمت امامت شد و می گفت: چنان این چشم بینا شده که ستاره ها را در روز می بینم.
نگرش به حقیقت امامت بین خواص با وجود امام جواد علیه السلام تغییر پیدا کرد. با وجود نازنین امام جواد علیه السلام مسیر اثنی عشره حقه تضمین شد.
امام جواد علیه السلام خیلی بی دل بی قرار مادرشان حضرت زهرا سلام الله علیها بودند. روزی دستشان را به خاک مدینه زدند. حال خاصی داشتند.به امام رضا علیه السلام گفتند: چرا آقا این طوری است؟
گفتند: بروید از خودش بپرسید. امام جواد علیه السلام با غیرت حیدری گفتند: مادر ما را روز زدید و شب دفنش کردید. بگذارید از خاک بیرونتان میکشیم. وقتش خواهد رسید!
در ادامه این مراسم؛ ذاکرین اهل بیت علیه السلام حاج سید مجید بنی فاطمه، حاج ابراهیم رحیمی، کربلایی مهدی سعیدی، کربلایی حمید رضا جوادزاده به مرثیه خوانی و سینه زنی پرداختند.