اصل مراقبه، در تذکار دائمی است
این مطلب را راجع به وجود مقدّس آقاجانمان، حضرت حجّتبنالحسنالمهدی (صلوات اللّه و سلامه علیه و عجّل اللّه تعالی فرجه الشّریف) هم بیان کردیم. اولیاء خدا اینقدر یاد آقا هستند که فقط آن دقایقی که بیان کردیم: قبل از خواب، با آقاجان حرف بزنید، نیست. آنها مینشینند، یاد آقاجان هستند؛ بلند میشود، یاد آقاجان هستند؛ امّا نه اینکه مدام بیان کنند و از ارتباط خود با آقا بگویند. اینها اینطور نیستند که بگویند: ما با حضرت ارتباط داریم و دکان و بازار راه نمیاندازند. اصلاً مگر اینها میآیند آن عشقبازی و خلوتشان با آقاجان را بیان کنند؟ با اینکه دائم یاد آقا هستند.
خدا آن مرد الهی و عظیمالشّأن حاج اسماعیل دولابی (اعلی اللّه مقامه الشّریف) را رحمت کند. ایشان یک مرتبه فرمودند: یک آقایی به نام سیّد حامد بود که پیر شده بود. یک مواقعی همینطور که داشت حرف میزد، میگفت: آخیش! یک مواقعی هم همینطور که نشسته بود میگفت: آخیش! گفتیم: آقا! این آخیش چیست؟ گفت: مگر من میگویم: آخیش؟! گفتیم: آقا! خواهشاً بگویید این چیست؟ ایشان فرمودند: آخر عمر این شخص بود، شاید به یک سال نگذشت که فوت کرد. به همین خاطر راضی شد و گفت: من یاد آقا هستم، منتها من از آن اوّلی که یادم آمد، گفتم: آخیش؛ یعنی خوشم آمد. حالا دیگر این مطلب، همیشگی شده و این آخیش من معنای دیگری دارد و ناخودآگاه میگویم.
کما اینکه من خودم این را در یکی از اولیاء خدا دیدم. خدا آیتالله دزفولی (اعلی اللّه مقامه الشّریف) را رحمت کند. ایشان یک جمله داشت، میگفت: قربونت برم! گاهی هم میگفت:ای قربونت برم! معلوم بود کجا بودند و اینها دیگر ناخودآگاه به زبانشان جاری میشد.
اگر انسان، دائم به یاد مراقبت باشد «وَ واعِظٍ مِن نَفسِهِ»، اصلاً خصوصیّتش این میشود که دیگر میداند همه چیز از ناحیه خدای تبارک و تعالی است، لذا دیگر عُجبی او را نمیگیرد.مراقبهای که اولیاء خدا دارند؛ یعنی اوج مراقبه، همین است که میدانند همه چیز از ناحیه خدا است. خوبیها از اوست و اگر بدی هست (ولو از من بدیای نیست)، از من است. لذا دائم در درون خودش میگوید: یک موقع اشتباه نکنی، یک موقع فکر نکنی اگر یک موقع با این دستت گناه نکردی، کسی شدی، یک کس دیگری تو را کنترل کرده، دائم از او بخواه که بیشتر تو را کنترل کند تا بدبخت و گرفتار نشوی، مواظب باش خاک بر سر نشوی و... (گاهی وقتها چیزهایی را میگویند که برای ما، قابل شنیدن نیست و نمیتوانیم تحمّل کنیم، میگوییم: یعنی چه؟! چرا اینها این حرفها را میزنند؟! مگر کار خوبی است؟! اینها که حرفهای عامیانه است که عوام این حرفها را میزنند امّا اینها در درون خودشان اینگونه حرف میزنند و به خود میگویند: مواظب باش).
/م118