امامی که ایشان را کمتر از همه می شناسیم

کد خبر: 20595
امام هادی علیه السلام همچون نیاکان خود در برابر ناملایمات بردبار بود و تا جایی که مصلحت اسلام ایجاب می‌کرد با دشمنان حق و ناسزا گویان و اهانت کنندگان به ساحت مقدس آن حضرت، با بردباری برخورد می‌کرد.
وارث: حضرت امام علی بن محمد الهادی علیه السلام در نیمه ذیحجه سال ۲۱۲ هجری در "صریا "، منطقه ای واقع در ۶ کیلومتری مدینه متولد شد. نام مبارک ایشان "علی"، کنیه‌اش "ابوالحسن" و القاب آن بزرگوار: نجیب، مرتضی، هادی، نقی، عالم، فقیه، امین، مؤتمن، طیب  و عسکری می‌باشد که مشهورتر از همه "هادی" و "نقی" است.
 
پدر گرامی آن حضرت، امام جواد علیه السلام و مادر ایشان بانوی گران‌قدر و با فضیلتی به نام "سمانه مغربیه" است. محمد بن فرج می‌گوید:
 
عبادت امام:
امام هادی علیه السلام شب هنگام به پروردگارش روی می‌آورد و شب را با حالت خضوع به رکوع و سجده سپری می‌کرد و بین پیشانی نورانی‌اش و زمین، جز سنگ ریزه و خاک حایلی وجود نداشت. پارسایی و انس با پروردگار، آن چنان نمودی در زندگی امام داشت که در مقام بیان برجستگی و صفات والای آن گرامی به ذکر این ویژگی پرداخته‌اند.
 
ابن کثیر می‌نویسد: او عابدی  وارسته و زاهد بود. ایشان کمر همت به عبادت بسته، فقیه و پیشوا بود.
 
ابن عباد حنبلی نیز می‌گوید: کان فقیها، اماماً، متعبدا. (۲)
 
اخلاق حسنه امام:
پیشوایان معصوم علیهم السلام انسانهای کامل و برگزیده ای هستند که به عنوان الگوهای رفتاری هدایت جامعه را به سوی خداوند عهده دار شده‌اند.
گفتار و منش امامان علیهم السلام، ترسیم "حیات طیبه" انسانی و وجودشان تبلور تمامی ارزشهای الهی است.
 
نمونه تعبیرامام هادی علیه السلام  در زیارت جامعه کبیره 
معدن رحمت، گنجینه داران دانش، نهایت بردباری و حلم، بنیانهای کرامت، خلاصه و برگزیده پیامبران، پیشوایان هدایت، چراغهای تاریکی، پرچمهای پرهیزکاری، نمونه‌های برتر و حجت‌های خدا بر جهانیان هستند.
 
امام هادی علیه السلام همچون نیاکان خود در برابر ناملایمات بردبار بود و تا جایی که مصلحت اسلام ایجاب می‌کرد با دشمنان حق و ناسزا گویان و اهانت کنندگان به ساحت مقدس آن حضرت، با بردباری برخورد می‌کرد. "بریحه" عباسی - که از سوی دستگاه خلافت به سمت امام جماعت مکه و مدینه منصوب شده بود- از امام هادی علیه السلام نزد متوکل شکایت کرد و برای او نوشت: اگر خواهان حفظ مکه و مدینه هستی، "علی بن محمد" را از این دو شهر بیرون کن زیرا او مردم را به سوی خود خوانده و گروه زیادی از او پیروی کرده‌اند.
 
متوکل امام را از کنار حرم رسول خدا صلی الله علیه و آله تبعید نمود. هنگامی که امام از مدینه به سمت سامرا در حرکت بود، بریحه نیز  همراه ایشان بود. در بین راه بریحه به امام گفت: تو خود می دانی که عامل تبعید تو من بودم. سوگند می‌خورم که چنانچه شکایت مرا نزد خلیفه ببری، تمام درختانت را در مدینه آتش می‌زنم، خدمتکارانت را می‌کشم و چشمه‌های مزارعت  را کور  می‌کنم. بدان که این کارها را خواهم کرد. امام علیه السلام در جواب فرمود:
 
«نزدیک‌ترین راه برای شکایت از تو این بود که دیشب شکایت تو را نزد خدا بردم و من این شکایت را که بر خدا عرضه کردم نزد غیر او، از بندگانش نخواهم برد» بریحه چون این سخن را از امام شنید، به دامن آن حضرت افتاد،  تضرع کرد و از ایشان تقاضای بخشش نمود. امام فرمود: تو را بخشیدم. (۳)
 
امام علیه السلام در بیان دیگران:
 
امام هادی علیه السلام پیوسته تحت نظر حکومتهای جور بود و سعی می‌شد که آن حضرت با پایگاههای مردمی و افراد جامعه تماس نداشته باشد.  با این حال آن مقدار از فضایل اخلاقی از ایشان بروز نموده که دانشمندان و حتی دشمنان اهل بیت علیهم السلام را به تحسین آن وجود الهی واداشته است. ابوعبدالله جنیدی از دانشمندان مسلمان می‌گوید: سوگند به خدا، او بهترین مردم روی زمین و برترین آفریده‌های الهی است. متوکل در نامه ای که برای امام علیه السلام می‌نویسد خاطر نشان می‌کند: میرالمومنین عارف به مقام شماست و حق خویشاوندی را نسبت به شما رعایت می‌کند و طبق آنچه مصلحت شما و خانواده‌تان می‌باشد عمل می‌کند. (۴)
 
شاگردان امام:
 
بنا بر اظهار شیخ طوسی، تعداد شاگردان امام هادی علیه السلام بالغ بر ۱۸۵ نفر بوده است که در میان آنان چهره‌های برجسته علمی و فقهی فراوانی که دارای تالیفات گوناگونی بودند نیز دیده می‌شود. در اینجا از برخی شاگردان آن حضرت به طور اختصار یاد می‌شود:
 
۱- ایوب بن نوح: مردی امین و مورد وثوق بود و در عبادت و تقوا رتبه والایی داشت، چندان که او را در زمره بندگان صالح خدا شمرده‌اند. او  وکیل امام هادی و امام عسکری علیهما السلام بود. ایوب به هنگام وفات تنها یکصد و پنجاه دینار از خود به جای گذاشت، در حالی که مردم گمان می‌کردند او پول زیادی دارد.
 
۲- حسن بن راشد: وی از اصحاب امام جواد و امام هادی علیهما السلام شمرده می‌شود و نزد آن دو بزرگوار از منزلت و مقام والایی برخوردار بوده است.
 
۳- حسن بن علی ناصر: شیخ طوسی او را از اصحاب امام هادی علیه السلام شمرده است. وی پدر جد سید مرتضی از سوی مادر است. سید مرتضی در وصف او می‌گوید: مقام و برتری او در دانش و پارسایی، و فقه روشن‌تر از خورشید درخشان است. او بود که اسلام را در "دیلم" نشر داد، به گونه ای که مردم آن سامان به وسیله او از گمراهی به هدایت راه یافته و با دعای او به حق بازگشتند. صفات پسندیده و اخلاق نیکوی او بیش از آن است که شمرده نشود و روشن‌تر از آن است که پنهان بماند.
 
۴- عبد العظیم حسنی:  وی که نسب شریفش با چهار واسطه به امام حسن مجتبی علیه السلام می‌رسد، از یاران امام هادی و امام عسکری علیهما السلام است. عبدالعظیم، مردی پارسا، وارسته، دانشمند، فقیه و مورد اعتماد و وثوق امام دهم بود. ابو حماد رازی می‌گوید: در سامراء بر امام هادی علیه السلام وارد شدم و درباره مسائلی از حلال و حرام از آن حضرت پرسیدم  ، ایشان فرمود: ای حماد! هر گاه در ناحیه ای که زندگی می‌کنی، مشکلی در امر دین، برایت پیش آمد از عبد العظیم حسنی بپرس و سلام مرا به او برسان.
 
۵- عثمان بن سعید: وی در سن جوانی و در حالی که یازده سال از عمرش می‌گذشت، افتخار شاگردی امام را پیدا نمود. امام هادی علیه السلام در مورد او به احمد بن اسحاق قمی فرمود: عثمان بن سعید، ثقه و امین من است، هر چه به شما بگوید از سوی من گفته و هر چه به شما القا کند از ناحیه من القا کرده است. (۵)
 
امام هادی و شیعیان ایشان در ایران:
 
اکثر شیعیان در قرن نخست از شهر کوفه بودند. از دوران امام باقر و امام صادق علیهما السلام به این طرف، لقب"قمی" در آخر اسماء تعدادی از اصحاب ائمه به چشم می‌خورد. این‌ها اشعری‌های عرب تباری بودند که در قم می‌زیستند. در زمان امام هادی علیه السلام، قم مهم‌ترین مرکز تجمع شیعیان ایران بود و روابط محکمی میان شیعیان این شهر و ائمه طاهرین وجود داشت. در کنار قم، دو شهر آبه (یا آوه) و کاشان نیز تحت تأثیر تعلمی‌ات شیعی قرار داشته و مردم این شهرها از بینش شیعی مردم قم پیروی می‌کردند.
 
مردم قم و آوه، همچنین برای زیارت مرقد مطهر امام رضا علیه السلام به مشهد مسافرت می‌کردند که امام هادی نیز آن‌ها را در قبال این عمل "مغفور لهم" وصف کرده‌اند. (۶)
 
پی نوشتها:
۱- دلایل الامامة، ص ۲۱۶.
۲- تاریخ اجمالی پیشوایان علیهم السلام.
۳- اثبات الوصیة، مسعودی، صص ۱۹۶-۱۹۷
۴- الارشاد، شیخ مفید، ص ۳۳۳
۵- الغیبة، شیخ طوسی، ص ۲۱۵
۶- عیون اخبار الرضا، ج ۲، ص ۲۶۰
انتهای پیام