شعر آیینی/ سوز همیشه ی جگرم باش یا حسین(ع)

کد خبر: 21427
وارث: مجموعه اشعار ویژه ورود حضرت اباعبدالله الحسین علیه السلام به کربلا را آورده ایم:


سوز همیشه ی جگرم باش یا حسین

من سینه می زنم سپرم باش یا حسین

در طول عمر جز تو پناهی نداشتم

مثل گذشته ها پدرم باش یا حسین

هر روز مادرم سر سجاده گفته است

خیلی مراقب پسرم باش یا حسین

ای نام تو بهانه ی شیرین زندگی

شور محرم و صفرم باش یا حسین

پایین پات سربگذارم تو هم بیا

بالای جسم محتضرم باش یا حسین

جان مرا بگیر حوالی قتلگاه

این گونه اخرین خبرم باش یا حسین

دستم به دامنت نرسید این جهان اگر

باب الحسین منتظرم باش یا حسین

باشد قرار بعدی ما اربعین حرم

مهر قبولی گذرم باش یا حسین

سربازهای لشكر یا زینب توایم

حرز مدافعان حرم باش یا حسین

"شاعر: سعید پاشازاده"

***

لباس نوکری اش را دوباره می پوشد

سماوری که برای حسین می جوشد

مگیر خرده که رنگ سیاه مکروه است

بهشت هم به گمانم سیاه می پوشد

نگاه داشته حرمت کسی که در این ماه

به یاد تشنه لبی کمتر آب می نوشد

همیشه بی حد و اندازه مزد می گیرد

همان که یک سرسوزن برای او کوشد

...

شدم غلام حسین و خیالم آسوده است

غلام می خرد اما غلام نفروشد...

"شاعر: ماشاءالله دهشتی"

***


بی نفخ صور فیض قیامت دمید باز

خون حسین در رگ امت دوید باز

با یك دعای فاطمه شد سهم ما بهشت

آری نسیم ماه محرم وزید باز

بی اذن اهل بیت هدایت نمی شدیم

یعنی صدای نوحه به عالم رسید باز

ما را به كوی اهل حرم راه داده اند

ما را عطای یوسف زهرا خرید باز

دل را به فیض خانه تكانی رسانده اند

دستی ، امام عشق به دلها كشید باز

این مملكت هماره دیاری حسینی است

تا اهل این دیار شود رو سپید باز

از پای منبر شه مظلوم كربلا

پیدا شود خمینی و شیخ مفید باز

با هر محرّم عاشقی آغاز می شود

جمعی شوند جزو سپاه یزید باز

آنانكه سر به پای ولایت نمی نهند

باید شوند از گِلِ خود نا امید باز

نام حسین روحِ جهاد آوَرد ببار

پس می رسد ز قافله بوی شهید باز

هر كس كه سوخت زیر خیام امام عشق

آتش گرفت مثل ((سه ساله شهید)) باز

 ((یا لیتنا)) دوباره به ((كنّا معك)) رسد

 ((فوز عظیم)) قسمت ((حبل الورید)) باز

هركس حسینی است مهیّای كربلاست

هر روز جبهه ایست برای مرید باز

((هل مِن مبارز )) است و هیاهو دشمنان

باید دهی جواب به خصم پلید باز

گاهی به دست ((فتنه)) گهی دست((انحراف))

سر می زند صدای ((نفاق جدید)) باز

آماده باشِ كاملِ اُردوی نینواست

هر روز روز نهضت و هر خطّه كربلاست

"شاعر : محمود ژولیده"

***

زمـانِ نـامتناهـی همـان محـرّم تـوست

تمـام مُلک خداونـد زیـر پرچـم تـوست

اگر که سیل سرشکم وجود را برده است

خدا گواست که روز عزای تو، کم توست

به عرصه‌ای که خدا خونبهای توست حسین!

بهشت، قیمت یک قطره اشک ماتم توست

چگونه کشته بخـوانم تـو را که می‌بینم

هنـوز مکتب اسلام، زنـده از دم تـوست

روا بـوَد کـه همیشـه نمـاز، بوسـه زنـد

به وقت سجده به مهری که خاک مقدم توست

اگــر ولادت شیعــه غـدیــر بـود اول

ولادت دگـــرش اوّلِ محــرّم تــوست

چـه قابـل اسـت تـو را خـاتم سلیمـانی

تمـام وحی خداونـد، نقش خـاتم توست

نبـی نبـودی و بـر تــو کتـاب نـازل شد

شکاف سینۀ خونین، کتاب محکم توست

اگـرچـه اهـل نمـازیم و اهـل روزه ولـی

نماز و روزه و خمس و زکات ما غم توست

از آن ز گـلشن سبز بهشت، سبـزتر است

که اشک، آب گوارای نخل «میثم» توست

"شاعر: غلامرضا سازگار"

***

دوباره‌ دعوتم‌ كردی‌ كه‌ آیم‌ در سرای‌ تو

بپوشم‌ جامۀ‌ عشقت‌ به‌ عشق‌ نینوای‌ تو

شبیه‌ دیدن‌ صاحب‌ عزایت‌ اشك‌ می‌ریزم‌

میان‌ روضه‌ می‌گردم‌ پی‌ صاحب‌ عزای‌ تو

كشم‌ یك سال‌ حسرت‌ تا ببینم‌ روی‌ یارانت‌

فدای‌ اشك‌ چشم‌ خالص‌ اهل‌ نوای‌ تو

به‌ هر جا بنگرم‌ چون‌ خیمۀ سوگ‌ تو می‌بینم‌

تو گویی‌ در نظر آید خیام‌ كربلای‌ تو

نبودم‌ كربلا با تو ولیكن‌ آرزو دارم‌

ببارد بر من‌ از هر سو همه‌ درد و بلای‌ تو

خدا از من‌ نگیرد عشق‌ ارباب‌ محبت‌ را

كه‌ می‌خواهم‌ بمانم‌ تا دم‌ محشر گدای‌ تو

نه‌ تنها من‌ اسیر تو، خدا باشد گرفتارت

‌ حدیث‌ "من‌ احبه‌" گشته‌ تأكید ولای‌ تو

ندارد پردۀ‌ كعبه‌ بهای‌ این‌ سیاهی‌ها

كه‌ باشد چادر زهرا نشان‌ روضه‌های‌ تو

"شاعر:محمود ژولیده"

***

عطری که از حوالی پرچ وزیده است

ما را به سمت مجلس آقا کشیده است

از صحن این حسینیه تا صحن کربلا

صد کوچه وا کنید، محرم رسیده است

دست ازل، دو چشم مرا وقف گریه کرد

اصلاً مرا برای همین آفریده است!

آقا ببین برای عزای تو مادرم

پیراهن سیاه برایم خریده است

نورش نمی دهند و بهشتش نمی برند

چشمی که روضه های شما را ندیده است

هر چند صد پیاله تو را گریه کرده اند

امّا هزار قطره ی اشک نچیده است

"شاعر: علی اکبر لطفیان"

***


بوی مردی عجیب می آید


بوی " امن یجیب " می آید


یک جوانمرد ذوالفقاری خشم


از عدالت، غریب می آید


یک نفر از غروب نخلستان


بی قرار و شکیب می آید


با غروری غریب و بغضی سرخ


یک نفر از فریب می آید


"مسلم" از خواب بیعت کوفه


تلخ و حسرت نصیب می آید


"حر" که اسطوره می وزد از او


از فراز و نشیب می آید


یک نفر از فرات نامردی


تشنه لب، بی نصیب می آید


از گلوی بریده ی "اصغر"


بوی لبیک و سیب می آید


دشنه مردی گلوی مولا را


می برد، نانجیب می آید


می وزد ظهر داغ عاشورا


بوی "شام غریب" می آید


"کاروان شهید رفت از پیش"*


بوی وصل حبیب می آید

"شاعر:رضا اسماعیلی"

منبع: حسینیه پایگاه مدح ومرثیه