استاد پناهیان : چگونه امتحان می شویم ؟ + گزارش صوت و تصویر

کد خبر: 21503
عاشورا محل اتحاد شیعه و سنی است؛ برخی یاران حسین(ع) شیعه نبودند/ باید با تشکیل جلسات مشترک شیعه و سنی، عزاداری حسین(ع) را توسعه داد/ امام(ره): عزاداری به نفع ماست؛ همین نفع دنیایى‏ اش را حساب کنید!
وارث: در موضوع کربلا اصلاً بحث شیعه و سنی مطرح نیست. اگر یزید دشمن امام حسین(ع) بوده، او بیشتر در حق اهل سنت جنایت کرده است. حتی اگر مأمورانِ باواسطۀ یزید، در کربلا امام حسین(ع) را به شهادت رساندند، مأموران بی‌واسطۀ یزید در مدینه جنایات بیشتری مرتکب شدند. یعنی از نظر نوع جنایت، رفتارهای آنها قبیح‌تر از آن‌چیزی بود که در کربلا از عمر سعد دیده شد.... نه ما شیعیان حق داریم حسین(ع) را تنها از خودمان بدانیم و بس، و نه برادران اهل سنت باید حسین(ع) را فراموش کنند و او را از خود ندانند؛ البته این به رفتار ما هم بستگی دارد.



در این جلسه حجت الاسلام پناهیان به جوانان پیشنهاد کرد: «از شما جوانان فهمیده و فرهیخته تمنا دارم که بخشی از عزاداری خودتان و بخشی از فعالیت خودتان برای حسین(ع) را به گستراندن فرهنگ عزاداری و فکر عزاداری در میان همۀ مسلمانان اختصاص دهید و اگر در میان مسلمانان هرکجا چنین عزاداری‌هایی هست، پرچم‌های آنان را برافراشته‌تر کنید. به آن مجالس کمک کنید که بسیاری از اوقات ثوابش بیشتر از این است که بیایید در مجالس مؤمنینی که همه‌شان هم‌عقیدۀ خودتان هستند.»

این استاد حوزه و دانشگاه با اشاره به فرمایشات امام راحل(ره) از بی‌توجهی به بررسی علمی آثار و برکات دنیوی عزاداری امام حسین(ع) گلایه کرد و گفت: «غفلت از ابعاد دنیایی و آثار روحی و روانی که در همین دنیا برای ما دارد، و غفلت از برکات عزاداری، چیزی جز رذالت و خباثت نیست. مگر انسان می‌تواند چنین وقایع باعظمتی را در حیات بشری، نادیده بگیرد؟  آیا قابل قبول است که این‌همه مقاله در موضوعات پیشِ پا افتاده تهیه می‌شود، ولی در مقابل چنین عظمتی، هیچ اتفاق خاصی نیفتد؟ یک روانشناس منصف طبیعتاً می‌آید و این موضوع را دقیق مطالعه می‌کند. درک عظمت عزاداری و آثار و برکاتش، نیاز به دین و ایمان و معنویت و محبت هم ندارد.»

امسال هفتمین سالی است که حجت الاسلام علیرضا پناهیان سخنران دهۀ اول محرم هیئت دانشجویان دانشگاه امام صادق(ع)-هئیت میثاق با شهدا- و میثم مطیعی نیز مانند سالهای گذشته عهده‌دار مداحی این بزرگترین مجلس عزاداری دانشگاهی در منطقۀ شمال غرب تهران است. بخش‌هایی از اولین شب سخنرانی علیرضا پناهیان در دانشگاه امام صادق(ع) با موضوع: «چگونه امتحان می‌شویم؟» را در ادامه می‌خوانید:

الف) عاشورا محل اتحاد شیعه و سنی است/ برخی یاران حسین(ع) شیعه نبودند

نباید عزاداری برای اباعبدالله الحسین(ع) را یک رسم شیعی تلقی کنیم   

  • قبل از آغاز بحثِ اصلی خودمان، این جلسه را به گفتگو دربارۀ مجالس عزاداری اباعبدالله(ع) اختصاص می‌دهیم تا نسبت به برخی از اموری که شاید برای‌مان عادی شده است، توجه ویژه پیدا کنیم یا احیاناً برخی از معلوماتی که در ازدحام برنامه‌های عزاداری اباعبدالله(ع) فراموش می‌شوند، دوباره یادآوری کنیم.
  • اولاً در فضای امروز، ما به هیچ‌وجه نباید عزاداری برای اباعبدالله الحسین(ع) را یک رسم شیعی تلقی کنیم. هرکجا چنین عباراتی به‌کار رفت، شما باید روشنگری کنید و اندیشه‌های همۀ مسلمانان را نسبت به این سنت برجسته، یعنی عزاداری برای شهیدان و به‌ویژه سیدالشهداء(ع) حساس کنید و توجه همه را به این موضوع جلب کنید.

دشمن امام حسین(ع) بیش از اینکه دشمن شیعه باشد دشمن اهل سنت بود/ یزید از اهل سنت بیش از شیعیان قتل عام کرد

  • اساساً اباعبدالله الحسین(ع) عاشورا را به عنوان یک حماسۀ شیعی برقرار نکردند. دشمن امام حسین(ع) که یزید بود، بیش از اینکه دشمن شیعه باشد، دشمن اهل سنت بود. و یزید بیش از اینکه از شیعیان قتل عام کند، از سنّیان قتل عام کرد.
  • اگر منظورمان از شیعه، همان کسانی است که به ولایت علی بن ابیطالب(ع) معتقدند و او را جانشین بلافصل رسول خدا(ص) می‌دانستند، در آن زمان تعداد این افراد بسیار کم‌شمار بوده و بسیاری از آنها در کربلا به شهادت رسیدند. پس چرا یزید به مدینه حمله کرد و واقعۀ حرّه را در آنجا برقرار کرد؟!

سربازان یزید در قتل عام حرّه، اهل سنت را کشتند نه شیعه

  • سربازان یزید در واقعۀ حرّه، چنان قتل عامی در مدینه انجام دادند که اگر به زبان امروزی‌ها بخواهیم بحث کنیم، باید بگوییم این قتل عام را از میان اهل سنت انجام دادند؛ یعنی از میان همان کسانی که به امام حسین(ع) نرفته بودند. سربازان یزید در واقعۀ حرّه، سه روز مال و جان و ناموس مردم مدینه را بر خودشان حلال دانستند؛ شبیه همین رفتاری که تکفیری‌های امروز انجام می‌دهند.

  • اگر اباعبدالله الحسین(ع) مقابل یزید قیام کرد، ماهیت یزید این بود که گفت: «بنی‌هاشم با پادشاهی بازی کردند و الا اصلاً وحی نازل نشده است! لَعِبَتْ‏ هَاشِمُ بِالْمُلْکِ‏ فَلا خَبَرٌ جَاءَ وَ لَا وَحْیٌ‏ نَزَل‏»(احتجاج/2/307) کدام اهل سنتِ بصیری می‌تواند چنین کلامی را از یزید بپذیرد و یزید را بعد از ادای چنین کلامی، مسلمان بداند؟!

  • در موضوع کربلا اصلاً بحث شیعه و سنی مطرح نیست. اگر یزید دشمن امام حسین(ع) بوده، او بیشتر در حق اهل سنت جنایت کرده است. حتی اگر مأمورانِ باواسطۀ یزید، در کربلا امام حسین(ع) را به شهادت رساندند، مأموران بی‌واسطۀ یزید در مدینه جنایات بیشتری مرتکب شدند. یعنی از نظر نوع جنایت، رفتارهای آنها قبیح‌تر از آن‌چیزی بود که در کربلا از عمر سعد دیده شد.

عاشورا محل اتحاد شیعه و سنی است/ حق نداریم حسین(ع) را فقط برای خود بدانیم/ برخی یاران حسین(ع) شیعه نبودند

  • نکتۀ دیگر این است که امام حسین(ع) خودش را فدای اسلام کرد تا –اصل- اسلام باقی بماند. از سوی دیگر در یاران امام حسین(ع) هم کسانی بودند که شیعه-به این معنای اصطلاحی که ما می‌گوییم- نبودند. البته بگذریم از یارانی مثل «وهب» که اصلاً مسلمان نبود و به یاری امام حسین(ع) آمد؛ و در این مسیر اسلام آورد. برخی از اصحاب امام حسین(ع) مانند زهیر و حرّ، این‌طور نبود که از جهت اعتقادی به این معنایی که ما می‌گوییم، شیعه باشند و به خلافت و ولایت بلافصل امیرالمؤمنین(ع) معتقد باشند.

  • نه ما شیعیان حق داریم حسین(ع) را تنها از خودمان بدانیم و بس، و نه برادران اهل سنت باید حسین(ع) را فراموش کنند و او را از خود ندانند؛ البته این به رفتار ما هم بستگی دارد. عاشورا محل اتحاد شیعه و سنی است. در یک فضای توأم با اخوت اسلامی باید برای امام حسین(ع) عزاداری کرد.

  • البته معلوم است که شیعیان به امام سوم خود افتخار می‌کنند ولی این‌طور نیست که فقط شیعیان به حسین(ع) افتخار کنند. شافعی که یکی از فقهای چهارگانه اهل سنت است، کسی بود که در رثای اباعبدالله الحسین(ع) کلمات بسیار بلندی دارد. او حتی پرشورتر از برخی روضه‌خوانی‌های ما برای اباعبدالله الحسین(ع) ناله می‌زد.

عزاداری برای حسین(ع) هنوز در میان بسیاری از اهل سنت رسم است/ عاشورا یک حماسۀ اسلامی بود-نه صرفاً شیعی

  • این دست توطئۀ استکبار و صهیونیست‌هاست که آمده‌اند نقاط ضعف امت اسلامی را پیدا کنند و آن نقاط ضعف را تقویت کنند. آنها فضا را این‌طور کرده‌اند که بعضی‌ها عزاداران امام حسین(ع) را بکُشند. همین الان در بسیاری از محیط‌های اهل سنت داخل و خارج از ایران، هنوز رسم است که برای حسین(ع) عزاداری می‌کنند.

  • این بی‌سلیقگی است که ما از رسانه‌های خودمان جشن میلاد پیامبر گرامی اسلام(ص) را از کردستان پخش کنیم ولی در روز عاشورا از همین کردستان و برادران اهل سنت که برای امام حسین(ع) عزاداری می‌گیرند، برنامه پخش نکنیم!

  • در چنین شرایطی به عزای اباعبدالله الحسین(ع) و شعارهای امام حسین(ع) و سخنرانی‌های ایشان باید خیلی دقیق نگاه کرد. تقریباً شما یک کلام در کلمات امام حسین(ع) پیدا نمی‌کنید که به حقایق و اعتقاداتِ «خاصّ شیعی» اشاره کند. ایشان -در کربلا- مکرر می‌فرمود: آیا من فرزند دختر پیغمبر شما هستم یا نه؟ (أَ لَسْتُ ابْنَ بِنْتِ نَبِیِّکُم؛ اعلام الوری/ص241) یک‌بار هم به آنها نفرمود که من امام سوم شما هستم! حتی از غدیر هم آن‌چنان بحثی به میان نیامد.

  • عاشورا یک حماسۀ اسلامی بود-نه صرفاً شیعی- و همین امروز هم اگر این حماسه را با همۀ خوبان و منصفان عالم و از جمله برادران اهل سنت در میان بگذارید، آن را می‌پذیرند. لذا شما باید امروز به عزاداری حسین(ع) رنگ و رونق تازه‌ای بدهید.

حسین(ع) از کسانی که به امامت و عصمت ایشان اعتقادی نداشتند نیز طلب یاری کرد/روایات و کتاب‌های مقتل اهل سنت نشانۀ علاقمندی آنها به متصل شدن به حسین(ع) است

  • حالا به سراغ دشمنان امام حسین(ع) که در میدان کربلا بودند، برویم. برخی از کسانی که پای رکاب امیرالمؤمنین(ع) جنگیده بودند، جزء دشمنان امام حسین(ع) قرار گرفتند. کربلا برای خودش یک مرزبندی فوق‌العاده ویژه‌ای داشت. یعنی بحث بر سرِ اعتقادات اصلی و بر سر رذایل و فضایل کلیدی افراد بود.
  • اباعبدالله الحسین(ع) رسماً طلب یاری می‌کردند؛ حتی از کسانی که ذر‌ه‌ای به امامت و عصمت ایشان اعتقادی نداشتند و موقعیتی که ما برای حضرت قائلیم، قائل نبودند. که از میان آنها، برخی جواب دادند و برخی جواب ندادند. مثلاً «عبیدالله ابن حرّ جوفی» از جمله کسانی بود که به این دعوت حسین(ع) جواب نداد و پشیمان شد و تا آخر عمر گریه می‌کرد.
  • یک نمونۀ دیگر، مقاتلی است که اهل سنت برای امام حسین(ع) نوشته‌اند. حتی بعضاً روایاتی در میان آنها وجود دارد که ما برخی از آن روایات را قبول نداریم و می‌گوییم بعضی‌ها برای اینکه خودشان را به اباعبدالله الحسین(ع) متصل کنند این روایات را ساخته‌اند. اما شما ببینید که در طول تاریخ، فضا چگونه بوده که همه علاقمند بودند خودشان را یک‌طوری به حسین(ع) متصل کنند.

ب) مبانی عزاداری در کتب اهل سنت

وظیفۀ ما دربارۀ عزاداری حسین(ع) چیست؟/ باید صدای عزاداری حسین(ع) را به گوش همه برسانیم/ثواب کمک به مجالس عزاداری غیرشیعیان بیشتر است

  • حالا ببینید امروز وظیفۀ من و شما دربارۀ عزاداری امام حسین(ع) چیست؟ ما باید صدای عزاداری حسین(ع) را به گوش همه –جهانیان- برسانیم. اینکه بگوییم: «این عزاداری، صرفاً مراسمِ ما شیعیان است» سخن درستی نیست.

  • از شما جوانان فهمیده و فرهیخته تمنا دارم که بخشی از عزاداری خودتان و بخشی از فعالیت خودتان برای حسین(ع) را به گستراندن فرهنگ عزاداری و فکر عزاداری در میان همۀ مسلمانان اختصاص دهید و اگر در میان مسلمانان هرکجا چنین عزاداری‌هایی هست، پرچم‌های آنان را برافراشته‌تر کنید. به آن مجالس کمک کنید که بسیاری از اوقات ثوابش بیشتر از این است که بیایید در مجالس مؤمنینی که همه‌شان هم‌عقیدۀ خودتان هستند.

گریه و ضجه برای شهید، سنت پیامبر (ص) بود /شدت گریۀ پیامبر(ص) برای حمزۀ سیدالشهداء در منابع اهل سنت هم آمده است

  • غیر از مسائل تاریخی، وقتی به مبانی عزاداری مراجعه می‌کنیم، می‌بینیم که این سنت پیامبر گرامی اسلام(ص) بود که برای شهید گریه کند؛ کمااینکه ایشان برای حمزۀ سیدالشهداء ناله می‌زد و گریه می‌کرد. در کتب اهل سنت آمده است که حضرت آن‌قدر برای حمزه ناله زد که حالت غش به او دست داد. وقتی ایشان سینۀ چاک‌خوردۀ و بدن مثله شدۀ حمزه را دید، شروع به فریاد زدن و گریه کردن نمود.( لَمَّا رَأَى النبى حَمْزَةَ قَتِیلًا بَکَى، فَلَمَّا رَأَى مَا مُثِّلَ بِهِ شَهَقَ؛ السیره الحلبیه/2/247) اینکه شما در هیأت‌های خودتان این‌طور گریه می‌کنید، در واقع سنت پیامبر اکرم(ص) است که ایشان برای شهیدی که او را قطعه قطعه کرده بودند، ضجه می‌زد.
  • همچنین در منابع اهل سنت آمده است: «ما ندیدیم پیامبر(ص) به آن شدتی گریه کنند که برای حمزه گریه کردند؛ مَا رَأَیْنَا رَسُولَ اللَّهِ ص بَاکِیاً أَشَدُّ مِنْ بُکَائِهِ عَلِیِّ حَمْزَةَ؛ ایشان بعد از اینکه پیکر حمزه را رو به قبله قرار دادند، آن‌قدر بالای سر او گریه کردند که حالت غش به ایشان دست داد؛ وَضَعَهُ فِی القبلة، ثُمَّ وَقَفَ عَلِیُّ جَنَازَتَهُ وَ انْتَحَبَ، حتّی بَلَغَ بِهِ الْغَشْیُ؛ ذخائر العقبی/181)  

تا قرن 2 و 3 در مدینه رسم بود که مردم قبل از گریه برای مردۀ خودشان اول برای حمزه گریه می‌کردند

  • در دیگر کتب اهل سنت آمده است که وقتی پیامبر اکرم(ص) –بعد از جنگ احد- از کنار خانه‌ای از خانه‌های انصار عبور می‌کردند، دیدند که خانم‌های انصار دارند برای شهدای خودشان گریه می‌کنند. ایشان فرمود: عمویم حمزه، گریه‌کن ندارد. بعد از این ماجرا، زنان انصار قبل از گریه و عزاداری برای اموات خودشان، ابتدا برای حمزۀ سیدالشهداء گریه و عزاداری می‌کردند (وَ مَرَّ رَسُولُ اللَّهِ ص بِدَارٍ مِنْ دُورِ الْأَنْصَارِ مِنْ بَنِى عَبْدِ الْأَشْهَلِ وَ بَنَى ظَفِرَ فَسَمِعَ الْبُکَاءَ وَ النَّوَائِحَ عَلَى قَتْلَاهُمْ فَذَرَفَتْ عَیْنَا رَسُولِ اللَّهِ ص فَبَکَى ثُمَّ قَالَ لَکِنَّ حَمْزَةَ لَا بَوَاکِیَ لَهُ؛ تاریخ طبری/2/210) و (فَلَمْ تَبْکِ أَمْرَأَهُ مِنَ الْأَنْصَارِ عَلِیِّ مَیِّتٍ بَعْدَ قَوْلِ رَسُولِ اللَّهِ ص « لَکِنَّ حَمْزَةَ لَا بَوَاکِیَ لَهُ » إِلَیَّ الْیَوْمَ إِلَّا بَدَأْتَ الْبُکَاءِ عَلِیِّ حَمْزَةَ ؛ مجمع الزوائد/6/126)
  • تا حدود قرن دوم و سوم رسم بود هر موقع در مدینه در میان مسلمانان کسی از دنیا می‌رفت(نه فقط برای شهدا بلکه برای همۀ مردگان) بانوان اول برای حمزه سیدالشهداء گریه می‌کردند و بعد برای مردۀ خودشان گریه می‌کردند(واقدی مورخ قرن دوم وسوم هجری می‌گوید تا زمان ما این رویه ادامه دارد که ابتدا برای حمزه و سپس برای کشته‌های خود عزاداری می‌کنند؛ قال الواقدی: فَلَم یَزَلنَ یَبدَأنَ بِالنَّدبِ لِحمزة حَتَّى الآن؛ أسد الغابه/2/48) همین شیوه‌ای که ما امروز هم در ختم‌های خودمان داریم و برای اباعبدالله الحسین(ع) گریه می‌کنیم. این سنت باقی بوده و در کتب تاریخی آمده است.
  • بنابراین عزاداری مسألۀ معقولی است و این در میان اهل سنت هم مرسوم و سنت بوده که حتی در کنار گریه برای اموات خودشان، برای حمزه سیدالشهداء گریه کنند.
  • در دیگر منابع اهل سنت آمده است که وقتی خبر شهادت جعفر به پیامبر اکرم(ص) رسید، حضرت به خانۀ جعفر رفتند. رسول خدا(ص) فرزندان جعفر را می‌بوییدند و گریه می‌کردند. به حدّی که دیگر خانم‌ها طاقت نیاوردند. حضرت اسماء-همسر جناب جعفر- شروع کرد به ضجه زدن و گریه کردن. در این اثناء بود که حضرت فاطمه زهرا(س) وارد شد. ایشان صدا می‌زد: «وا عمّاه؛ وای عمویم» این را می‌گفت و گریه می‌کرد. بعد پیامبر(ص) فرمود: «عَلَی مِثلِ جَعفرَ فَلتَبکِ البَواکِی؛ باید بر مثل جعفر، گریه‌کنان گریه کنند»(الاستیعاب/1/313) مانند همین «عموجان، عموجان» که شما در عزاداری‌های خودتان برای ابالفضل العباس(ع) می‌گویید و صدا می‌زنید.

باید سنت‌های فراموش‌شدۀ عزاداری که توسط پیامبر(ص) تأیید شده را احیا کرد/باید با تشکیل جلسات مشترک شیعه و سنی، عزاداری حسین(ع) را توسعه داد

  • اینها مطالبی نیست که فقط ما در کتب شیعی نقل کرده باشیم؛ این‌ها سنت‌هایی است که توسط پیامبر اکرم(ص) تأیید شده است و سنت‌های فراموش‌شده‌ای است که باید احیاء کرد و باید با آغوش باز، جلسات مشترک شیعه و سنی تشکیل داد و عزاداری اباعبدالله الحسین(ع) را توسعه داد.
  • نباید پذیرفت که عزاداری فقط کاری مربوط به شیعیان است و فقط با عقاید شیعی می‌توان از آن دفاع کرد؛ به هیچ‌وجه این‌طور نیست.

ج) عزاداری از منظر علوم انسانی و برون‌دینی

1. بعد سیاسی و روانی) امام خمینی ره: اگر بُعد سیاسى عزاداری را بفهمند، غربزده‌ها هم مجلس عزا برقرار می‌کنند

  • حالا اگر با نگاه به ریشه‌های غیر دینی عزاداری، و با یک نگاه تجربی بخواهیم به عزاداری امام حسین(ع) نگاه کنیم، به چه نتایجی می‌رسیم؟ یعنی اگر تشیع و قرآن و روایات را کنار بگذاریم، و برون‌دینی به عزاداری نگاه کنیم. اگر از نظر علوم انسانی و علوم سیاسی و روان‌شناسی و علوم تربیتی به این عزاداری نگاه کنیم، به چه نتایجی می‌رسیم؟
  • حضرت امام(ره) می‌فرماید: «ملت ما قدر این مجالس را بدانند، مجالسى است که زنده نگه مى‏دارد ملتها را. در ایام عاشورا زیاد و زیادتر... اگر بُعد سیاسى اینها را اینها بفهمند، همان غربزده‏ها هم مجلس بپا مى‏کنند و عزادارى مى‏کنند، چنانچه ملت را بخواهند و کشور خودشان را بخواهند.»(صحیفه امام/ج‏16/ص347) منظور امام از «اینها» روشنفکرهای غربزده است که با عزاداری مخالفت می‌کردند، یا برخی از روشنفکرهایی که نمی‌فهمیدند.   
  • حضرت امام(ره) عزاداری را یک مقولۀ سیاسی مفید به حال جامعه می‌دانند که آثار سیاسی بسیار بالایی دارد. اصلاً کسی که سیاست را بفهمد، عزاداری را ترویج می‌کند. باید اساتیدی که دکترای سیاسی دارند و همچنین دانشجویان، بیایند و در این زمینه‌ها مقاله‌های علمی بنویسند. کسانی که در روانشناسی و علوم تربیتی فعالیت دارند، این انرژی مثبتی که در این مراسم‌های عزاداری جمع می‌شود را بررسی کنند. شما یک چنین انرژی مثبتی را در خانه‌های خود و در عزاداری تنهایی خودتان پیدا نمی‌کنید. حتی بدون در نظر گرفتن آموزه‌های دینی و اعتقادات هم می‌توان فهمید که چنین عزاداری‌هایی چه آثار مفیدی برای فرد و جامعه دارد.
  • در مراسم صدمین سال میلاد پیاژه(روانشناس مشهور) عده‌ای از روانشناسان خارجی را به ایران دعوت شده بودند. بعد از این مراسم، این روانشناسان خارجی را به حرم امام رضا(ع) بردند تا آنجا را هم به عنوان یک جای دیدنی ببینند. آنها به قدری جذب آن فضا شده بودند که دوست نداشتند از حرم بیرون بیایند. تعبیرشان قریب به این مضمون بود که: اینجا چقدر انرژی مثبت وجود دارد! مردم در اینجا یک روح لطیفی پیدا می‌کنند! امواج این مردم دارد به ما می‌رسد و ما چقدر در اینجا احساس خوبی داریم!

امام(ره): عزاداری به نفع ماست؛ همین نفع دنیایى‏اش را حساب کنید!

  • اینها مطالبی نیست که تا روز قیامت بخواهیم فقط بر اساس روایات‌مان بگوییم، عقل نظری و تجربی هم اینها را می‌فهمد. حضرت امام(ره) در فرمایشی به همین موضوع اشاره دارد که بی‌دلیل نیست که برای یک قطره اشک چنان اجر با عظمتی قرار داده‌اند، حتماً اسراری دارد که باید دیده شود.(چرا خداوند تبارک و تعالى براى اشک و حتى یک قطره اشک و حتى تباکى‏ آن‌قدر ثواب داده است؟ کم کم مسأله از دید سیاسى‏اش معلوم مى‏شود و ان‌شاء اللَّه بعدها بیشتر معلوم مى‏شود...بلکه مهم آن جنبه سیاسى است که ائمه ما در صدر اسلام نقشه‏اش را کشیده‏اند که تا آخر باشد و آن، این [که‏] اجتماع تحت یک بیرق، اجتماع تحت یک ایده و هیچ چیز نمى‏تواند این کار را به مقدارى که عزاى حضرت سید الشهدا در او تأثیر دارد، تأثیر بکند؛ صحیفه امام/16/343-345)
  • حضرت امام(ره) بر لزوم دسته‌های عزاداری تأکید می‌کنند و آن را تظاهرات سیاسی می‌دانند که باید باقی بماند (این دستجاتى که در ایام عاشورا راه مى‏افتند خیال نکنند که ما این را تبدیل کنیم به راهپیمایى. راهپیمایى است خودش. اما راهپیمایى با یک محتواى سیاسى. همان طورى که سابق بود بلکه بالاتر. همان سینه‌زنى، همان نوحه‏خوانى، همانها رمز پیروزى ماست. در سرتاسر کشور مجلس روضه باشد. همه روضه بخوانند. و همه گریه بکنند؛ صحیفه امام/11/99)
  • امام(ره) عزاداری را به نفع ما می‌دانند؛ حتی همین نفع دنیایی‌اش. و الا امام حسین(ع) چه نیازی به عزاداری ما دارد؟(ما تا ابد هم اگر براى سید الشهدا گریه بکنیم، براى سید الشهدا نفعى ندارد، براى ما نفع دارد، همین نفع دنیایى‏اش را شما حساب بکنید، آخرتى‏اش جاى خودش، همین نفع دنیایى‏اش را حساب کنید و همین جهت روانى مطلب را که قلوب را چطور به هم متصل مى‏کند؛ صحیفه امام/11/100)

درک عظمت عزاداری وآثارش، نیاز به دین و ایمان ندارد

  • این مباحث با علوم تجربی هم قابل بحث و فهم است. این تکیه‌گاه‌های تاریخی و فرهنگی و این ایستگاه‌های زمانی و شخصیت‌هایی که باید به آنها پناه ببریم، نیاز روانی انسان و جامعۀ بشری است. غفلت از ابعاد دنیایی و آثار روحی و روانی که در همین دنیا برای ما دارد، و غفلت از برکات عزاداری، آیا چیزی جز رذالت و خباثت است؟ مگر انسان می‌تواند چنین وقایع باعظمتی را در حیات بشری، نادیده بگیرد؟
  • آیا قابل قبول است که این‌همه مقاله در موضوعات پیشِ پا افتاده تهیه می‌شود، ولی در مقابل چنین عظمتی، هیچ اتفاق خاصی نیفتد؟ یک روانشناس منصف طبیعتاً می‌آید و این موضوع را دقیق مطالعه می‌کند. درک عظمت عزاداری و آثار و برکاتش، نیاز به دین و ایمان و معنویت و محبت هم ندارد.

2. بعد معنوی و اخلاقی) گاهی کارآیی محرم در رشد معنوی ما می‌تواند از کارآیی ماه رمضان هم بالاتر باشد

  • اگر از این بُعد هم بگذریم، به بعد معنوی و اخلاقی عزاداری می‌رسیم. کارآیی محرم در رشد معنوی ما گاهی اوقات می‌تواند از کارآیی ماه رمضان هم بالاتر باشد. حضرت ایت الله بهجت می‌فرمایند بُکاء بر مصائب اهل البیت (علیهم السلام) و به خصوص سیدالشهداء (علیه السلام) شاید از آن قبیل مستحباتی باشد که مستحبّی افضل از آن نیست!(نکته های ناب/63). حتی نماز شبی که تمام عرفا می‌گویند بدون آن رسیدن به قرب الهی میسر نیست، باز حضرت آیت الله بهجت می‌فرمایند:  بنده خیال می کنم فضیلت بُکاء [گریه] بر سیدالشهداء (علیه السلام) بالاتر از نماز شب باشد. (در محضر بهجت/1/217)
  • مرحوم قاضی هم تعابیر عجیب و بلندی در این زمینه دارند. از ایشان نقل شده که «محال است انسان به جز از راه سید الشهداء به مقام توحید برسد»(ز مهر افروخته/22) انمی‌شود انسان به جز از راه سیدالشهدا(ع) به مقام توحید برسد. سریان فیوضات و خیرات از مسیر حضرت سیدالشهدا(ع) است و پیشکار این فضیلت هم حضرت قمر بنی‌هاشم ابالفضل العباس(ع) است. خود مرحوم قاضی(ره) بنا بر نقلی که از ایشان شده  به هرجایی رسیده است از همین طریق بوده است. ایشان می‌فرمودند: «من هر چه دارم از زیارت سید الشهداء و قرآن دارم»(دریای عرفان/98)
  • ما هرچه ضعف اخلاقی داریم معلوم می‌شود که این دهۀ محرم را خوب برقرار نکرده‌ایم. این تو و این امام حسین(ع). در طول سال از چه بابتی از خودت گله‌مند هستی؟ بیا و در این دهۀ محرم جبران کن و کم نگذار. شما فکر می‌کنید فقط برخی از عرق‌خورها و چاقوکش‌ها یک‌دفعه‌ای متحول می‌شوند؟ ما نباید بعد از محرم در انگیزۀ خودسازی و طهارت نفس، مشکلی داشته باشیم.
  • اگر کسی از سر سفرۀ اباعبدالله الحسین(ع) گرسنه بلند شود و از درِ خانۀ او دست خالی برگردد، دیگر در این عالم چه کسی می‌تواند دستش را بگیرد؟! محرم باید کارِ ما را بسازد. ما دیگر نباید از این کاروان عقب بمانیم، از همین شب اول سوار این قطار شوید، شاید از میانۀ راه، دیگر نتوانید سوار شوید.

امام سجاد(ع) برای عزاداران حسینی غذا تهیه می‌کرد تا از عزاداری غافل نشوند

  • شاید بتوان گفت اولین جایی که مجلس عزاداری اباعبدالله(ع) با شام و غذا برگزار شد و این سنت بنا نهاده شد، توسط امام سجاد(ع) بود. خانم‌ها در سرما و گرما، هر شب عزاداری می‌کردند و امام سجاد(ع) در تهیۀ طعام برای خانم‌ها اهتمام می‌ورزیدند تا آنها به خاطر طبخ غذا از عزاداری غافل نشوند و فرصت عزاداری داشته باشند.(لَمَّا قُتِلَ الْحُسَیْنُ بْنُ عَلِیٍّ ع لَبِسْنَ نِسَاءَ بَنِی هَاشِمٍ السَّوَادَ وَ الْمُسُوحَ وَ کُنَّ لَا یَشْتَکِینَ مِنْ حَرٍّ وَ لَا بَرْدٍ وَ کَانَ عَلِیُّ بْنُ الْحُسَیْنِ ع یَعْمَلُ لَهُنَ‏ الطَّعَامَ‏ لِلْمَأْتَم‏؛ محاسن/2/420)
  • بعید می‌دانم عزاداری‌ای که الان در تهران داریم مورد رضایت خودِ شما باشد؛ از بس که کار نشده است. مثل ماهی‌ای که در آب است و قدر آب را نمی‌داند، به این موضوع هم بی‌اعتنایی شده است.
  • امام صادق(ع) به یکی از دوستان خود که ساکن بصره بود، فرمودند: شما که اهل عراق هستید و به کربلا نزدیک‌تر هستید، آیا به زیارت امام حسین(ع) می‌روید؟ او گفت: بله گاهی می‌روم ولی اگر زیاد بروم، دشمنان می‌فهمند که من مرید شما هستم و مرا به قتل می‌رسانند. حضرت فرمود: آیا گاهی می‌نشینی مصائب حسین(ع) را یادآوری کنی؟ آیا جزئیات مصائب را در ذهن خودت مرور می‌کنی؟ گفت بله. فرمود: آیا بر مصائب حسین(ع) گریه می‌کنی؟ گفت بله، به قدری که خانواده‌ام اثر آن را در من می‌بینند. حضرت شروع به گریه کرد و فرمود: خدا اشک چشم تو را رحمت کند. (قَالَ لِی أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع: یَا مِسْمَعُ أَنْتَ مِنْ أَهْلِ الْعِرَاقِ أَ مَا تَأْتِی قَبْرَ الْحُسَیْنِ ع؟ قُلْتُ: لَا أَنَا رَجُلٌ مَشْهُورٌ عِنْدَ أَهْلِ الْبَصْرَةِ... قَالَ لِی: أَ فَمَا تَذْکُرُ مَا صُنِعَ بِهِ؟ قُلْتُ: نَعَمْ / قَالَ: فَتَجْزَعُ؟ قُلْتُ: إِی وَ اللَّهِ وَ أَسْتَعْبِرُ لِذَلِکَ حَتَّى یَرَى أَهْلِی أَثَرَ ذَلِکَ عَلَیَّ فَأَمْتَنِعُ مِنَ الطَّعَامِ حَتَّى یَسْتَبِینَ ذَلِکَ فِی وَجْهِی قَالَ: رَحِمَ اللَّهُ دَمْعَتَکَ أَمَا إِنَّکَ مِنَ الَّذِینَ یُعَدُّونَ مِنْ أَهْلِ الْجَزَعِ لَنَا؛ کامل‌الزیارات/ص101)

قاعدۀ طلایی برای اعلام اثر عاشورا در انسان‌ها: خبر شهادت حسین(ع) حب‌الدنیا را از دل خارج می‌کند/ هر کسی این اثر را نگرفته، هنوز عاشورایی نشده است

  • همین‌که خبر شهادت سیدالشهداء(ع) به کسی برسد برای ساخته شدنِ او کافی است؛ این خبر، حب الدنیا را از دل خارج می‌کند. نباید چیزی از حب‌الدنیا در دلت بماند، اگر چیزی باقی ماند، باید برگردی و از امام حسین(ع) بخواهی درستش کند.
  • وقتی خبر شهادت مسلم بن عقیل و هانی را به امام حسین(ع) دادند، حضرت گریه کردند و فرمودند: «انا لله و انا الیه راجعون». همه منتظر عکس العمل حضرت بودند که ببینند آیا از این راه برمی‌گردند یا ادامه می‌دهند؟ حضرت با بیان یک جمله، مشخص کردند که این راه را ادامه خواهند داد و با این جمله، در واقع یک قاعدۀ طلایی را اعلام کردند که قانونی است برای اعلام اثر عاشورا در انسان‌ها. هر کسی این اثر را نگرفته، هنوز عاشورایی نشده است: حضرت فرمود: «لَا خَیْرَ فِی الْعَیْشِ بَعْدَ هَؤُلَاء» یعنی بعد از شهادت مسلم، دیگر خیری در این زندگی نیست. این یعنی «من کربلایی شدم». وقتی خبر شهادت مسلم، چنین اثری دارد، خبر شهادت حسین(ع) باید با ما چه کند؟ بعد از عاشورا ما به حکم دستور خدا به زندگی وادار می‌شویم و الا بعد از حسین(ع) دیگر دل و دماغ زندگی کردن برای‌مان باقی نمی‌ماند...

کلیک کنید


کلیک کنید