روضه‌خوان دست به آچار

کد خبر: 21721
همکاران این مداح روشندل، علاوه بر صدای نرم و مخملی، او را به ذکاوت و هوش بالا می‌شناختند. هرکس می‌خواست اتومبیلی بخرد، سالم و ناسالم بودن آن را از این ذاکر نابینا پرس و جو می‌کرد.
وارث: حوالی سال‌ 1338 بود که یک مداح جوان و آتیه‌دار به جامعه مذهبی آن زمان معرفی شد؛ مردی شیک‌پوش که صدای رسا و تحریرهای ریزی داشت و تازه شده بود شاگرد حاج علی‌اکبر محبی. فقط 11 سال از نابینایی‌اش می‌گذشت که یک روز عبای نجفی روی دوشش انداختند و از آن روز، خودش مجلس مستقل قبول کرد.

برای حسین محمدی، این ابتدای راهی بود که با دقت، دشواری و تلاش فراوان طی کرد. وقت فراوانی برای حفظ کردن شعرهای بلند و قصیده‌های ترکیبی می‌گذاشت و این برادران و مادر سیده‌اش بودند که در سال‌های مجردی، او را حفظ می‌دادند و البته، مادرش، بیش از همه غصه او را می‌خورد و سفارشش را به این و آن می‌کرد تا از او مداحی قابل بسازند.

مرحوم حسین محمدی در سال 1320 حوالی دروازه دولاب تهران به دنیا آمد، اما قبل از آنکه خردسالی را پشت سر بگذارد، حصبه گرفت و با تجویز اشتباه طبیب نامدار تهران، چشم‌هایش را به سرعت از دست داد. چون 7 سال از عمرش را با بینایی گذرانده بود، هیچ وقت ـ حتی تا آخر عمر ـ عصا به دست نگرفت و حتی وقتی پیاده از مسیری عبور می‌کرد، سرعتی بیش از بینایان داشت!

این قصیده‌خوان، علاوه بر شاگردی حاج علی‌اکبر محبی، در جلسات جامعه مداحان که به مدیریت استاد علی آهی تشکیل می‌شد، شرکت می‌کرد. در شعر البته، علاوه بر استفاده از آثار در دسترس زمانه خودش، مانند شعرهای استاد حبیب چایچیان، مرحوم خوشدل، صغیر اصفهانی، حجت‌الاسلام غروی (کمپانی)، صابر همدانی، جودی خراسانی و ... شاعری به نام «عارف یکدل» را به خدمت گرفت و به ازای مبالغ زیاد، اشعار این شاعر خوش‌ذوق را به خود اختصاص داد. به گونه‌ای که همه حاج حسین محمدی را به سروده‌های ترکیبی فارسی ـ عربی عارف می‌شناختند. غیر از این، به خانه استاد مرحوم محمدعلی مردانی هم رفت و آمد زیادی داشت و با شاعرانی مانند مرحوم حاج احمد صالح نیز بسیار دمخور بود.

صدای ملیح، شعرهای اختصاصی، لحن گرم و آشنایی با دستگاه‌های موسیقی، تمام امتیازات این پیرغلام اهل بیت (ع) نبود. او دارای هوش و ذکاوتی تحسین‌برانگیز بود و می‌توانست از صدای موتور یک اتومبیل، ایراد آن را تشخیص دهد یا بگوید آن ماشین سالم است یا چپی! حتی خودش همیشه دست به آچار می‌شد و کارهای وسیله نقلیه‌اش را انجام می‌داد؛ در حالی که ابتدا برادرانش، سپس پسرش و بعدها، همسرش رانندگی‌اش را می‌کردند.

مرحوم حاج حسین محمدی، سال‌ها از بیماری دیابت و مدت‌ها از ناراحتی قلبی رنج می‌برد؛ تا اینکه در تابستان سال 89 به دلیل سکته مغزی راهی بیمارستان شد و بعد از کمای چند روزه، در 24 مرداد به دیار حبیب شتافت؛ در حالی که بسیاری از اشعار محفوظ در سینه‌اش را با خود برد. البته دفترچه کوچکی از شعر و دستخط‌هایی از مرحوم عارف یکدل یادگار این روضه‌خوان پیشکسوت است.

حمید محمدی


/ف.م214