چرا در میان ائمه فقط حسین بن علی(ع) قیام کرد؟
پرسش: چرا واقعه کربلا این چنین در تاریخ اسلام ماندگار و جاودانه شده است؟
پاسخ: دلایل فراوانی میتوان یافت برای آنکه این حادثه در تاریخ اسلام اینچنین ماندگار شده است. نخست اینکه قهرمان این واقعه یکی از نوادگان مستقیم پیامبر (ص) بود که در جامعه آن روز از همگان معتبرتر و مورد اطمینانتر بود. دیگر آنکه کسانی که مقابل امام (ع) قرار گرفتند، پایگاه دینی قویای نداشتند. از دیگر دلایل ماندگاری این قیام، اخلاص امام(ع) و یارانشان بود، یعنی امام(ع) و اصحابش به آنچه گفتند، پایدار ماندند، دیگر اینکه در اقدام امام(ع) روشنگری در مفهوم، کلام و رفتار مشهود بود. ضمن اینکه به لحاظ تاریخی، از منظر ابعاد فاجعه چنان تلخ بود که حادثه دیگری مشابه آن در جهان اسلام صورت نگرفته است. نکته دیگر آنکه هیچ حادثه دیگری چنین در تاریخ اسلام ماندگار نشده است.
یعنی همه احزاب، گروهها، فرقهها و جماعتهای مسلمان اگر با نگاه منصفانه به تاریخ اسلام نگاه کنند، نمیتوانند در اهمیت این حادثه تشکیکی ایجاد کنند. دلیل اصلی آن هم حقطلبی امام حسین(ع) است، یعنی امام حسین(ع) به دنبال حق بود و به آنچه گفت عمل کرد.
پرسش: وضعیت تحقیقات و منابعی که به قیام کربلا پرداخته اند چگونه است و چقدر توانسته اند اهداف آن را روشن کنند؟
پاسخ: در سالهای اخیر تحقیقات فراوانی در زمینه قیام عاشورا و ابعادش صورت گرفته است و آثار متعددی به زبانهای مختلف دنیا مثل انگلیسی و عربی منتشر شدهاند. اما هنوز کارهای فراوانی باید صورت بگیرد، عاشورا جنبههای گوناگونی دارد و هیچ کس نمیتواند بگوید درباره قیام امام حسین(ع) یک کار جامع انجام داده است. باید بر اساس آن کتابها، فیلمها، مقالات و آثار هنری گوناگونی ساخته شود، زیرا هر چه جلوتر میرویم، گویی این واقعه تازهتر شده است و به تعبیر دقیقتر، تا انتهای تاریخ تفسیربردار است و جنبههای گوناگون رمزآلود و نمادین و هستیشناسانه دارد که نمیتوان آن را در چند کتاب یا فیلم خلاصه کرد. بنابراین پرداختن و بازخوانی این واقعه باید همچنان ادامه پیدا کند تا بشریت معناهای بیشتری از آن افاده کند.
پرسش: بهترین پیامی که از واقعه کربلا می توان برای نسل امروز بیان کرد، چیست؟
پاسخ: در طول تاریخ اسلام، با هر بار مراجعه به واقعه کربلا یکی از وجوه آن اهمیت خاص مییابد، مثلا در دهههای ۱۳۴۰ یا دهه ۱۳۵۰ کسانی که به واقعه عاشورا میپرداختند، عمدتا به جنبه قیام و انقلاب آن اشاره میکردند. اما امروز در زمانه ما مهمترین درسی که میتوان از قیام امام حسین(ع) گرفت، بحث اخلاق است. امروز ما باید اخلاق و سیره معصومین(ع) را بنگریم و ببینیم که ایشان در آن شرایط دشوار چگونه رفتار میکردند. ما در جهان امروز بیش از هر چیز به اخلاق نیازمندیم، ضمن آنکه نباید از سایر ابعاد عاشورا غفلت کنیم.
چرا در میان ائمه تنها امام حسین(ع) قیام کرد؟
بسیاری از مردم، روش امام حسین(ع) متفاوت از سایر ائمه اطهار می پندارند؛ مثلا برخی گمان می کنند که از علامات شیعه، تقیه است؛ در حالی که امام حسین(ع) تقیه نکرد. اگر تقیه حق است، چرا امام حسین تقیه نکرد و اگر حق نیست، چرا سایر ائمه تقیه کرده و به آن دستور داده اند؟ در بسیاری از امور دیگر هم بین سیره معصومین تعارض و تناقض ظاهری دیده می شود. از طرفی چون همه ائمه به عقیده ما معصومند و فعلشان مانند قولشان حجت است، پس ما در عمل چه کنیم و تابع کدام سیره باشیم؟ و گاهی از این موضوع به نقطه ضعف شیعه یاد می شود.
اما باید گفت نقطه قوت شیعه در همین موضوع است. یک پیشوا اگر فقط 23 سال در میان ما باشد، چندان تحولات و تغییرات و موقعیت های مختلف برایش پیش نمی آید که ما وی را در همه حالات الگوی خود قرارا دهیم؛ ولی اگر به مدت 273 سال، پیشوایانی داشته باشیم که با انواع قضایا مواجه شوند و طریق حل آن قضایا را به ما بنمایانند، ما بهتر با روح تعالیم اسلام آشنا می شویم و از جمود و خشکی نجات پیدا می کنیم.
اما درباره تفاوت حرکت امام حسین (ع) با دو امام پیش از خود باید گفت که شرایط زمان هر کدام اتخاذ یک روش خاص را می طلبیده است. به طور مثال مشکلاتی از قبیل کشته شدن عثمان و وجود خشک مذهبان متعصب و جاهل یک مدل رفتار و سیاست را برای امام علی (ع) رقم زد و همچنین مشخص نبودن وضعیت ناسالم حکومت معاویه که در ضمن ادعای خلافت پیامبر(ص) را هم نداشت شرایط دیگری را برای امام حسن(ع) رقم زد که نباید همانند برادرش دست به قیام می زد.
برای بررسی بیشتر این تفاوت ها در حرکت امام حسین(ع) با پدر و برادرش اینجا را بخوانید.
برگرفته از دروس عاشورایی آیت الله آقا مجتبی تهرانی
اولین رویارویی سپاه حق و باطل / چرا حر در مقابل امام حسین(ع) بی ادبی نکرد؟
حضرت وقتی که از مکه حرکت کرد، منازل بسیاری را طی کرد. اما منزلی که نسبتا حساس بود و به نوعی یک مقابله میان حق و باطل بود اینجا است. حضرت خیلی جاها آمد و اطراق کرد؛ با افرادی هم مثل عبیدالله بن حر و زبیر هم برخورد کرد ولی هیچ کدام این برخوردها رویارویی حق و باطل نبود؛ می نویسند در یکی از منازل حضرت فرمود: آب برداریم. اصحاب هم آب برداشتند آمدند و به منزل ذی حسم رسیدند.
حضرت به جوان هایش-نه اصحاب، یعنی به علی اکبر و دیگر جوانان- رو کرد و گفت: بروید به این ها آب دهید! این ها تشنه هستند. خوب از این ها پذیرایی کردند. بعد وقتی حال این ها جا آمد، دارد که حر تا موقع نماز ظهر همراه حضرت بود. حضرت به یکی از اصحاب فرمود: اذان بگو که می خواهیم نماز بخوانیم. حجاج اذان گفت و امام حسین، عبا بر دوش آمد و آماده نماز شد.
اولین خطبه و سکوت معنادار کوفیان
حضرت قبل از نماز، چند جمله خطاب به آن ها می گوید. دارد که: ای مردم! من پیش شما نیامدم مگر زمانی که نامه هایتان به دست من رسید، و فرستاده هایتان نزد من آمدند که: نزد ما بیا که ما امامی نداریم که پشت سر او، برحق و هدایت جمع شویم. ببینید حضرت از میان آن همه نامه، چقدر از این یک جمله استفاده می کند!
بعد حضرت فرمود: اگر شما پایش ایستاده اید، من آمده ام، پس مرا نسبت به پیمانتان مطمئن کنید. اما اگر از آمدن من کراهت دارید و تحت هواهای نفسانی اسیر شده اید، من بر می گردم. دیگر هیچ کس حرفی نزد.
سپس حضرت به موذن فرمودند: اقامه نماز را بگو. بعد حضرت به حر فرمود: آیا می خواهی با همان هزار نفری که همراهت آمده اند نماز بخوانی؟! حر گفت: من هیچ وقت این کار را نمی کنم. تو جلو بایست، ما همه با تو نماز می خوانیم. امام حسین نماز خواند و آن ها هم اقتدا کردند.
خطبه ای دیگر و جواب حر
اینجا بود که حر جواب داد. در خطبه قبل چیزی نگفت، اما اینجا گفت: به خدا قسم! من نمی دانم این نوشته هایی که می گویی چسیت. امام حسین گفت: بروید نامه ها را بیاورید. حضرت رباب، غلامی داشت که او رفت و نامه ها را آورد. دوازده هزار نامه را جلوی این ها ریخت.
بعد امام حسین تصمیم به حرکت گرفت. وقتی که حضرت سوار مرکب شده و می خواهد برود، حر عرض کرد: من که نامه ننوشتم شما بیایی! پس حساب من جدا است. از طرف دیگر هم به من دستور داده شده که از شما جدا نشوم تا شما را نزد عبیدالله بن زیاد ببرم. حسین چه جوابش دارد؟فرمود: مرگ به تو نزدیک تر است از اینکه بتوانی مرا نزد عبیدالله ببری. همین هم شد و حر پیش از آن از دنیا رفت.
کارکرد عقلی که هنوز اسیر نفس نشده است / وقتی حر مقابل امام بی ادبی نمی کند
همین که حضرت خواست حرکت کند، حر جلویش را گرفت. امام به حر نهیب زد که مادر به عزایت بنشیند! چه کار می خواهی بکنی ؟! حر پاسخ داد: اگر غیر تو از عرب، چنین حرفی را به من می زد، آن هم در یک چنین موقعیتی که تو داری، من هم همان طوری که اسم مادرم را می برد، اسم مادرش را می بردم. در میان عرب، «مادر به عزایت بنشیند» تعبیر سنگینی است! اما به خدا قسم! من راهی جز این ندارم که اسم مادرت را به بهترین وجه ببرم! لذا حر ساکت شد و جوابی نداد.
قضیه چیست؟ چرا حر این حرف را نزد؟ چون او هنوز به اسارت نفسش نرفته بود. عقلش کار می کرد. هنوز عقلش به اسارت هواهای نفسانیه اش نرفته بود. به تعبیری حر، سر عقل بود. از همین جا معلوم می شود که تابع غضبش رفتار نمی کرد. لذا این تعبیری که از علی نقل شده که «الحرّ حرّ» حر و شخص آزاده، آزاده است، اگر چه این آزادگی به ضررش باشد. به این معنا است.
بله، حق ثقیل و مر است، اما برای کسی که به اسارت نفس رفته است؛ در صورتی که اگر شخص به اسارت نرفته و حر و آزاده باشد، حق برایش سنگین و تلخ نیست. این حرف های جناب حر فقط ادعا نبود؛ بلکه باید بیایید و ببینید روز عاشورا چه کرد...

در شاهنامه شاعر شیعی بلند آوازه، حکیم ابوالقاسم فردوسی نیز چندین سوگ بلند وجود دارد از جمله: سوگ سیاوش؛ زاری رستم بر بالین سهراب؛ سوگ اسفندیار و ...
آزادی عمل شعرا برای سوگواری های مذهبی بعد از صفویه
در حوزه سوگواری های مذهبی فارسی، خاصه در سوگ سیدالشهدا و آل الله و ائمه معصوم -سلام الله علیهم اجمعین- در شعر ما، از همان قرون اوائل هجری قمری، اهتمام بسیار شده است. شعرای شیعی فارسی، حتی در روزگارانی که حکومت در دست کسانی به جز شیعیان بود، از ذکر مصیبت های اهل بیت در اشعار خویش دریغ نکردند؛ از کسائی مروزی و قوامی رازی تا دیگران....
اما از روزگار صفویه به بعد، شاعران ما، در این زمینه، به دلیل آزادی بیشتر در بیان این مصیبت ها، اهتمام ویژه ای به کار برده اند که از آن میان، از «بهترین ها» یکی محتشم است و دیگر نیاز جوشقانی؛ هر دو از دوره صفویه. و در دوره قاجاریه نیز چند تن را می توان نام برد که در این زمینه شعرهای بلند و استوار و خواندنی و ماندنی دارند.
شاعری از دیار چهار محال و بختیاری و سرودن مرثیه های مذهبی مشهور