شنیدن سرگذشت امام حسین (ع) مرا شیفته مذهب شیعه کرد
یکی از این افراد ابراهیم بَنگَلو اهل کلمبیاست که پس از شرکت در مجالس عزاداری امام حسین (ع) در سفارت ایران به تحقیق درباره مذهب تشیع علاقه مند شده و با ترسی ناشی از شایعات و بدگویی هایی که مستکبران جهانی در رادیو تلویزیون های بیگانه درباره ایران به خورد جهانیان می دهند، به اصفهان سفر کرده است.
با توجه به اینکه از میان این گروه تنها "بنگلو" به زبان فارسی مسلط است با وی به نمایندگی از بقیه طلاب آفریقایی جامعة المصطفی، درباره دلایل گرایشش به تشیع و سفر وی به ایران برای آموزش اصول مذهب تشیع به گفتگو نشستیم.
آقای بَنگَلو شما از ابتدا مسلمان بودید یا اینکه پس از گرویدن به دین اسلام مذهب تشیع را برگزیدید و دلیل گرایش شما به این مذهب چه بود؟
من در خانواده ای مسلمان و سنی مالکی در کلمبیا به دنیا آمدم و به تبعیت از خانواده دین من نیز اسلام بود بدون اینکه در این باره تحقیق کرده باشم؛ تا اینکه زمانی با دوستان خود در یکی از مجالس عزاداری امام حسین(ع) در سفارت ایران شرکت کردم و این سئوال جدی برای من ایجاد شد که من نیز مسلمان هستم پس چرا تاکنون درباره این حرکت امام حسین (ع) چیزی نشنیده بودم.
پس از آن شروع به تحقیق درباره این مسئله کردم که امام حسین (ع) کیست که با تمام اهالی و خانواده خود به کربلا سفر کرده است و به یقین چنین سفری برای امور دنیایی و رسیدن به قدرت نمی تواند باشد و با ادامه تحقیقات درباره تشیع به این مذهب گراییدم.
چه عاملی شما را بر آن داشت که برای تحقیق درباره مذهب تشیع به ایران سفر کنید؟
پس از آنکه شیعه شدم بسیاری از دوستان از من می پرسیدند که شیعه چیست؛ من آن زمان دانشجوی رشته علوم سیاسی بودم اما نمی توانستم جوابی به آنها در این زمینه بدهم و این موضوع مرا بر آن داشت که به دنبال آموزش هایی باشم تا بتوانم سئوالات اطرافیان راجع به مذهب تشیع را پاسخ دهم و تنها ادعای شیعه بودن نداشته باشم.
در همین ارتباط برخی به من پیشنهاد دادند که به عربستان بروم تا اینکه یکی از دوستانم در سفارت ایران به من گفت که فشار بر روی شیعیان عربستان زیاد است و نمی توانی آنجا درس بخوانی، من ایران را برای ادامه تحصیل به تو پیشنهاد می کنم.
من در واکنش به این حرف دوستم با توجه به تبلیغات رادیویی و تلویزیونی درباره ناامن بودن ایران بلافاصله گفتم که ایران خطرناک است و ما را می کشند؛ دوستم که متوجه شد نمی تواند به راحتی من را قانع کند به من گفت مگر تو به درستی هدف خود ایمان نداری، پس نترس چراکه اگر در این راه اتفاقی نیز بیفتد تو شهید راه حق محسوب می شوی و این گونه بود که من با توکل به خداوند ایران آمدم.
اکنون مبانی اولیه خود درباره شیعه را فرا گرفته ام و مشاور من در مدرسه بین المللی جامعة المصطفی به من پیشنهاد ادامه تحصیل در رشته فقه و معارف را داده است.
اکنون پس از گذشت یک سال از سفر شما به ایران عقیده شما درباره کشور اسلامی ما چیست؟
من سال گذشته درست در ایام محرم به ایران رسیدم و در طول یک سالی که در ایران به سر بردم متوجه شدم که تمام مواردی که درباره ایران شنیده ام بالعکس است و امنیت کاملی بیش از تمام دنیا در این کشور برقرار است.
چیزی که در ایران بیش از همه چیز برای من شگفت انگیز بود تبعیت مردم و مسئولان از ولایت فقیه است و همیشه آرزوی من در طول این یک سال این بود که ای کاش در کشور من نیز این موهبت الهی وجود داشت.
من در تهران به همره طلاب به دیدار رهبر معظم انقلاب رفتم و با شگفتی متوجه احترام از صمیم قلب مردم ایران به ایشان شدم.
زمانی که رهبر یک فرمان می دهد از روسای دولت تا اقشار پایین از وی تبعیت می کنند که این امری نادر در جهان و نعمتی الهی است و از جمله روسای کشور ما اصلا چنین احترام و ولایتی در میان مردم ندارند.
با توجه به گرایشتان به تشیع و تحصیل در این زمینه هدف آینده خود را چگونه ترسیم کرده اید؟
پیش از این هدف من کاملا شخصی بود، این موضوع برایم خیلی اهمیت داشت که زمانی دیگران راجع به اسلام وشیعه از من سئوال می کنند جوابی در مورد دین و مذهب خود داشته باشم اما اکنون هدف من گسترده شده است و یکی از مهم ترین اهداف من کسب خصوصیاتی شبیه رهبر معظم انقلاب به عنوان برترین الگوی شیعه پیرو اهل بیت است.
همچنین اکنون با دیدار با رهبر معظم انقلاب و پی بردن به اهمیت ولایت فقیه در اداره یک کشور اسلامی هدف خود را رساندن پیام ولایت فقیه و ایجاد سیستمی مبتنی بر این اصل مهم تشیع در کشور خودم قرار داده ام.