اینگونه امر به معروف و نهی از منكر کنید

کد خبر: 22759
مقصود از امر به معروف و نهي از منكر انجام يك وظيفه اخلاقي و نوع‎پروري است و به اين جهت بايد تا امكان دارد طوري اداي اين وظيفه را نمود كه باعث آزردگي و رنجش خاطر طرف نشود و او را در مقام لجاجت نيندازد.
وارث: حضرت آیت الله صافی درادامه سلسله مباحث امربه معروف ونهی ازمنکر درکتاب راه اصلاح به تبیین فواید این فریضه و ضررهاى ترك آن پرداخته اند.

هر كسي مطابق وسعت دايره اطلاعات و ميزان معلوماتي كه دارد، فوائد امر به معروف و نهي از منكر را دريافته و مي‎فهمد. اگر بخواهيم همه ثمرات اُخروي و دنيوي آن مانند: تقرّب به درگاه الهي، و آمرزش گناهان، و اجر و ثواب فراوان، نظارت در اجراي حدود و قوانين، حمايت از حقوق ضعفا و بينوايان، نگاهداري بيچارگان و افتادگان، تهذيب اخلاق و بسط و توسعه علم و فرهنگ، پيشرفت صنايع و اختراعات، تأسيس سازمان‌هاي خيريّه و عام المنفعه، عمران بلاد و شهرستان‌ها، تأمين عدالت اجتماعي و خدمات نوعي، نيكوكاري و احياء حس تعاون و همكاري، سعي در قضاي حوائج و انتظام امور كسب و معاملات، دادرسي به ستمديدگان و منع زمامداران و ارباب مناصب و مشاغل از تجبّر و ستمكاري و تضييع حقوق افراد و جلوگيري از فحشاء و منكرات و صدها فايده ديگر را در اينجا احصاء نموده، و در اطراف هر يك توضيحاتي بدهيم، از مقصود دور مي‎شويم، لذا به ذكر قسمتي از حديث شريفي كه از حضرت امام محمد باقر عليه‌السلام روايت شده قناعت مي‎كنيم.

*طريقه روشن صلحا
شيخ كليني رضوان الله عليه در كتاب كافي در ضمن حديثي از امام پنجم حضرت باقر العلوم عليه‌السلام روايت نموده است كه فرمود: «انّ الأمر بالمعروف والنهي عن المنكر سبيل الأنبياء، ومنهاج الصلحاء، فريضة عظيمة بها تقام الفرائض وتأمن المذاهب، وتحلّ المكاسب، وتردّ المظالم، وتعمّر الأرض وينتصف من الأعداء ويستقيم الأمر.»

امر به معروف و نهي از منكر، راه پيغمبران و طريقه روشن صلحا و شايستگان است. واجب بزرگي است كه به سبب آن واجبات ديگر بپاي داشته مي‎شود و راه‌ها امن، و كسب‌ها حلال مي‎گردد و اموال و حقوقي كه به ستم و غصب گرفته شده به صاحبانش ردّ مي‎شود و زمين، معمور و آباد مي‎گردد و از دشمنان انتقام گرفته مي‎شود و كارها راست و مستقيم مي‎گردد.

* ضررهاى ترك امر به معروف و نهى از منكر
حكومتِ عدالت در هر قوم و حصول نعمت امنيت و آسايش، و بالاخره سعادت افراد و اقوام، به ميزان احترام آنها از حقّ و مواظبت آنان در حق‎گذاري است. اگر اين صفت در ميان مردم قوي و زنده باشد و همه قولا و عملاً از حقّ طرفداري و حمايت كنند، نه حقّ كسي پايمال مي‎گردد، و نه از كسي كاري بر خلاف حقّ صادر مي‎شود، و حق بر همه چيز و همه كس مقدّم مي‎گردد.
در اين جهت دين اسلام از آنچه لازمه تأكيد است دريغ نفرموده و به مسلمانان دستور داده است كه حق را بالاتر از هر چيز بدانند و در رعايت آن و حق‎گذاري و طرفداري از حقّ خدا را در نظر گرفته حتّي ملاحظه سود و زيان شخصي خود را هم ننمايند.

خداوند در قرآن مجيد مي‎فرمايد:
«قُلْ اِنْ كانَ آبائُكُمْ وَأَبْنائُكُمْ وَاِخْوانُكُمْ وَاَزْواجُكُمْ وَعَشيرَتُكُمْ وَاَمْوالٌ اقْتَرَفْتُمُوها وَتِجارَةٌ تَخْشَونَ كَسادَها وَ مَساكِنُ تَرْضَوْنَها اَحَبَّ اِلَيْكُمْ مَنَ اللهِ وَرَسُولِهِ وَجَهاد في سَبيلِهِ فَتَرَبَّصُوا حَتّى يَأْتِي اللهُ بِاَمْرِهِ وَاللهُ لايَهْدِى الْقَوْمَ الْفاسِقينَ.»

 بگو اگر شما پدران، فرزندان، برادران، زنان، عشيره، دودمان و مال‌هايي كه جمع و ذخيره نموده‎ايد، و تجارتي كه از كساد آن مي‎ترسيد و خانه‎هايي كه اختيار كرده‎ايد، آنها را بيشتر دوست داريد از خدا و پيغمبر او و جهاد در راه او، پس منتظر فرمان خدا، (يعني عذاب او) باشيد؛ و خداوند مردم فاسق را هدايت نمي‎كند.

در اين آيه شريفه خداوند نسبت به كساني كه راجع به امور اجتماعي و اداي تكليف و تحصيل خشنودي خدا و پيغمبر، بي‎قيدند و سهل‎انگاري مي‎كنند و منافع شخصي دنيوي را بر مصالح نوعي و اخروي ترجيح مي‎دهند، شديدترين تهديدات را فرموده است.

*مراقبت در اداي وظيفه
مراقبت در اداي وظيفه امر به معروف هم مربوط به همين حس احترام از حق و پشتيباني از حق‎گذاران است. اگر حاكم بر قلوب و نفوس مردم «حق» باشد، نسبت به امر به معروف و نهي از منكر توجه و اعتنا خواهند داشت. و اگر از حاكميت و نفوذ آن در قلوب جامعه كاسته شود، به همان حدّ به شأن امر به معروف بي‎اعتنايي مي‎شود. و هرگاه حق و عدالت در ميان قومي مورد رعايت نباشد، از تمام فوايدي كه در امر به معروف و نهي از منكر است بي‎نصيب و به ضدّ آن مبتلا شده، عوض حقّ، باطل، و به جاي راستي و امانت، دروغ و خيانت، و عوض علم و معرفت، ناداني و جهالت، و به جاي عدل و داد، ستم و بيدادگري، و عوض طهارت و عفّت و تقوا، ناپاكي و فسق و فجور رواج خواهد يافت.

اهل فساد و ستمكاري، گستاخ و بي‎شرم گرديده، همّت‌ها پست و رغبت‌ها در تحصيل علوم، كمالات و اعمال حسنه از ميان مي‎رود.

اهل خير و نيكوكاري كم مي‎شوند و در عوض، اشرار و ستمكاران بسيار مي‎گردند و ـ همانطور كه در اخبار وعده داده شده، اشخاص نالايق و بَدمنش بر جامعه مسلط مي‎شوند ـ و درهاي بركت‌هاي آسمان و زمين مسدود و از معاشرت‌ها و كسب‌ها و عبادات و طاعات و مواعظ و پندها و كوشش‌ها، خير و بركت برداشته خواهد شد.

بر چنين مردمي هر دشمني غالب و به آساني آنان را استعباد و استثمار نموده، حيثيت و قوميت آنها را پايمال هوس و منفعت خود مي‎كند. چنين قومي به جاي آنكه ديگران را استخدام كنند، مستخدم بيگانگان مي‎شوند.

*تنهادفاع ازحقوق خودکفایت نمی کند
شايد بعضي گمان كنند كه اگر در ميان اهل معاصي خود را حفظ كنند، يا از حقوق خود دفاع نمايند، كفايت مي‎كند و بيش از اين مسئوليتي ندارند، و حال اينكه اين اشخاص شرعاً و عقلاً مسئول‌اند.

در كتب اخبار به اين مضمون رسيده است كه خداوند به حضرت شعيب وحي فرمود: «از قوم تو صدهزار نفر را هلاك مي‎كنم؛ چهل هزار از بَدان و اشرار ايشان و شصت هزار نفر از نيكان و اخيار آنها!

[شعيب]عرض كرد: خدايا اشرار بجاي خود عذاب مي‎بينند، ولي اخيار به چه سبب هلاك مي‎گردند؟

خطاب شد براي آنكه مداهنه نمودند با گناهكاران و براي غضب من غضب نكردند».

* آداب امر به معروف و نهی از منكر
مقصود از آداب، آن چيزهايي است كه رعايت آنها در حصول غرض و گرفتن نتيجه، مؤثّر است مانند: لينت و نرمي كلام و اجتناب از درشتي و خشونت و استعمال الفاظ توهين‎آميز و رعايت نزاكت و خوش خلقي و احترام اشخاص. مگر در مواردي كه گرفتن نتيجه، بي‎خشونت و درشتي ميسر نباشد.

مقصود از امر به معروف و نهي از منكر انجام يك وظيفه اخلاقي و نوع‎پروري است و به اين جهت بايد تا امكان دارد طوري اداي اين وظيفه را نمود كه باعث آزردگي و رنجش خاطر طرف نشود و او را در مقام لجاجت نيندازد.

چو كاري بر آيد به لطف و خوشي چه حاجت به‌ تندی‌ وگردن‌كشي خداوند به حضرت موسي و هارون كه براي دعوت فرعون مأمورشان ساخت دستور داد كه او را با كلام ليّن و نرم بخوانند:
(فَقُولَا لَهُ قَوْلًا لَّيِّنًا)

*شرایط امر كننده به معروف ازنگاه پیامبر(ص)
در بحارالانوار از كتاب مصباح الشّريعه روايتي از پيغمبر اكرم نقل شده كه فرمود:امر كننده به معروف بايد دانا به حلال و حرام باشد و از آنچه راجع به خود اوست فراغت يافته باشد نصيحت كننده مردم باشد. و با آنها مهرباني و مدارا نمايد، با لطف و بيان خوش، آنان را دعوت كند. آگاه به تفاوت اخلاق مردم باشد تا با هر كسي مطابق اخلاق و عادات او رفتار كند. دانا به مكر نفس و مكايد شيطان باشد و در آنچه كه از مردم به او مي‎رسد از اذيت و ابتلا، صبر نمايد و در مقام مكافات و تلافي برنيايد و از آنها شكايت نكند و آمرانه و حاكمانه امر به معروف ننمايد و از براي خود، با كسي درشتي و خشونت نكند، بلكه با نيت پاك براي خدا امر به معروف كند و از او ياري بخواهد و اگر نافرماني او را نمودند و جفا بر او روا داشتند، صبر نمايد و اگر از او پذيرفتند از آنها تشكّر كند كار خود را به خدا واگذار كند و عيب خود را ببيند.

يكي از آدابي كه رعايت آن بسيار لازم است اين است كه جز در مورد ضرورت عيب كسي را در پيش ديگران نگويد و تا ممكن است عيوب مردم را بپوشاند و آنها را در خلوت به عيبشان آگاه سازد.
يكي ديگر از آداب مهمّه اين است كه: امر كننده به معروف، تارك آن و نهي كننده از منكر، عامل به آن نباشد تا سخن او در دل‌ها اثر كند.

در نهج البلاغه از حضرت اميرالمؤمنين عليه‌السلام روايت شده است كه فرمود:
«من نصب نفسه للنّاس اماماً فعليه ان يبدأ بتعليم نفسه قبل تعليم غيره ولكن تأديبه بسيرته قبل تأديبه بلسانه، ومعلّم نفسه ومؤدّبها أحقّ بالاجلال من معلّم النّاس ومؤدّبهم»

كسي كه خود را پيشواي مردم قرار دهد بايد پيش از آنكه به تعليم ديگران مشغول شود خود را تعليم دهد، و بايد با رفتار خود به مردم ادب بياموزد، پيش از آنكه با زبان آنها را ادب كند و كسي كه خود را تعليم مي‎دهد و ادب مي‎كند سزاوار است به احترام و تجليل از كسي كه تعليم دهنده مردم و ادب‎آموز ايشان است.

و نيز در كتاب مذكور از آن حضرت نقل شده كه فرمود:
«لعن الله الآمرين بالمعروف التّاركين له، والنّاهين عن المنكر العاملين به.»
 خدا لعنت كند يا لعنت كرده است امركنندگان به معروف را كه ترك آن مي‎كنند و نهي كنندگان از منكر را كه عمل به آن مي‎نمايند.

*بزرگ‌ترين عامل موفقيت پيامبر(ص)
يكي از بزرگ‌ترين عوامل موفقيت پيغمبر اكرم صلّي الله عليه وآله به شهادت تاريخ در كار هدايت مردم، ايمان محكم و پايدار آن حضرت به آنچه از طرف خدا بر او وحي مي‎گرديد بود  كه مي‎فرمود:
اگر آفتاب را در دست راستم و ماه را در دست چپم گذارند كه از دعوتم دست بردارم، نمي‎پذيرم.
در تمام تعاليم اسلامي، خود آن بزرگوار و اهل‌بيتش پيشقدم بودند و رفتار و اخلاق آن حضرت مردم را شيفته و دلباخته اسلام مي‎ساخت.

آن كس كه امر به معروف و نهي از منكر مي‎كند و خود به خلاف گفته خود رفتار مي‎نمايد، نتيجه مهمّي نخواهد گرفت و زحماتش بيشتر به هدر مي‎رود.
  در قرآن مجيد راجع به حضرت شعيب پيغمبر علي نبيّنا وآله وعليه السّلام آمده است كه به قوم خويش مي‎فرمود:)وَمَا أُرِيدُ أَنْ أُخَالِفَكُمْ إِلَى مَا أَنْهَاكُمْ عَنْهُ( معني آيه شريفه بنا بر بعض تفاسير، اين است كه حضرت شعيب عليه‌السلام مي‎فرمود:من نمي‎خواهم شما را به آنچه از آن نهي مي‎كنم مخالفت نمايم.

و در سوره‌ي فصلت مي‎فرمايد: )وَمَنْ أَحْسَنُ قَوْلًا مِّمَّن دَعَا إِلَى اللَّهِ وَعَمِلَ صَالِحًا وَقَالَ إِنَّنِي مِنَ الْمُسْلِمِينَ(
 چه كسي قول و گفته‎اش بهتر است از آنكه مي‎خواند به سوي خدا و عمل صالح و گويد من از مسلمينم.
و از كساني كه به موعظه و دعوت خود عمل نمي‎كنند خداوند متعال آنان را مذمّت نموده و مي‎فرمايد:
(أَتَأْمُرُونَ النَّاسَ بِالْبِرِّ وَتَنسَوْنَ أَنفُسَكُمْ)

آيا امر مي‎كنيد مردم را به برّ و نيكي، و خود را فراموش مي‎نماييد.
با اينكه اين مطالب را بايد كاملاً در نظر گرفت، امّا كسي هم حق ندارد كه از امر به معروف به اسم اينكه من خود به آن عمل نمي‎كنم خودداري نمايد؛ زيرا امر به معروف تكليفي است كه مستقلاً در عهده انسان است و بايد آن را ادا نمايد.

در اخبار رسيده است كه: «مرّوا بالمعروف وان لم تعلموا به كلّه»
و همچنين كسي حقّ ندارد از شنيدن مواعظ و نصايح به اين دليل كه گوينده و واعظ، عمل به گفته خود نمي‎كند و كردارش را مانند گفتار نساخته، سر بتابد و به اعتراض پردازد، زيرا در پيشگاه شرع و وجدان، اين عذر از او پذيرفته نيست.

/ف.م214