حجت الاسلام لواسانی: آیا در هدایت تشریعی هم به امام معصوم نیاز داریم؟
در ادامه متن سخنان حجت الاسلام لواسانی را می خوانید:
ائمه علیهالسلام برای هدایت آمدند و این امر پروردگار است. در بحث هدایت نکاتی داریم که باید با دقت بررسی شوند. هدایت ارکانی دارد تا ارکان را تصور نکنیم معنای هدایت قابل فهم نمی شود، برای هدایت باید کسی به عنوان هادی باشد یک مهدی باشد و یک مهدی و یک مهدیون علیه باید باشد. هادی یعنی راهنما دستگیری کننده، مهدی یعنی هدایت شده، راه یافته، مهدیون علیه یعنی آنچه که به سوی او هدایت شده است. مهدیون علیه حق است و خدا نامش حق است، ولایت امیرالمؤمنین علیهالسلام حق است، قرآن حق است، مرگ حق است و قیامت حق است. ائمه علیهالسلام را خداوند به عنوان هادی فرستاده است و می فرماید: ای پیغمبر صليالله عليه وآله تو انزار کننده ای و هر قومی هادی دارد. لزوم نصب وصی و وجوبش بر پیامبر صليالله عليه وآله در این آیه مشخص است؛ کسانی که ادعا می کنند پیامبر صليالله عليه وآله از دنیا رفت و به عنوان جانشین کسی را عزل نکرد لازم است به این آیه رجوع کنند. هر قومی باید هادی داشته باش. هدایت و هادی شرایطی دارند که باید تحقق پیدا کند. معنای هادی چیست؟ هادی یعنی راهبر، دستگیری کننده یعنی کسی که دست آدم محتاج را می گیرد و به هدف می رساند، هادی باید خود شرایطی داشته باشد که یکی از آنها این است که باید خود راه یافته باشد. شخصی که راه را طی نکرده چگونه می تواند به کسی یاری کند و او را به مقصد برساند؟! محال است کسی که به هدف نرسیده است بتواند کسی را به مقصد برساند. در قرآن آمده: " أَفَمَن يَهْدِي إِلَى الْحَقِّ أَحَقُّ أَن يُتَّبَعَ " آیا کسی که هدایت یافته و هدایت به حق می کند این سزاوار تبیعیت است؟ یا کسی که خودش هدایت نشده. شرط دیگر هادی امین بودن اوست اگر بخواهد دست گیری کند و مسافری را از یک راه پر پیچ و خم ببرد و به مقصد برساند ولی اعلم و معصوم و امین نباشد تصور اینکه بتواند این مسافر را به مقصد برساند غلط است، ممکن است خیانت کند باید عالم ترین و معصوم باشد. فرض کنیم شخصی علم ندارد و به بهترین راه آگاه نیست یعنی در این مسئله اعلم نیست، امین نیست، معصوم نیست و به جای ترفیع ما باعث نزولمان می شود. هادی باید هدایتش به عنوان ایثار علی المطلوب باشد، اصطلاحاً دو نحوه هدایت ظاهری است یکی ایثار علی المطلوب و دیگری به عنوان ارائه طریق است. شخصی از شما می پرسد: فلان خیابان کجاست؟ دو صورت دارد که باری دست او را میگیرید و تا آنجا همراهیش می کنید و باری هم نقشه را را به او میدهید، اولین صورت را ایثار علی المطلوب می گویند یعنی دستگیری شخص محتاج. دو گونه هدایت داریم: هدایت تشریعی و هدایت تکوینی. هر موجودی برای خود حرکتی دارد که این حرکت او را به ذات حضرت حق می رساند که اینگونه هدایت توسط ائمه علیهالسلام انجام می شود، چون خداوند بدون سبب و وسیله کاری انجام نمی دهد عنایت او و قضا و اراده اش بر این است که هر چیزی به وسیله اسباب به کمال خود برسد. می دانیم که ائمه علیهالسلام بیماری خود و مردم را می توانستند شفا دهند ولی به وسیله دارو و گیاه و طب و دکتر این کار را انجام میدادند. حادثه کربلا هم اینگونه است! سیدالشهداء علیهالسلام نیازی به جنگ و مجروح شدن و قربانی دادن نداشت زمانی که در بین راه ملائک به حضرت مراجعه می کنند تا یاریشان دهند حضرت به آنها می فرمایند که: شما گمان می کنید من قدرت ندارم؟ من باید بروم چون هم امتحانی است برای من و هم امت جدم، باید حجت بر آنها تمام شود. اینگونه هدایت هدایت تکوینی است. آیا در هدایت تشریعی هم به امام معصوم نیاز داریم؟ یا می توان تصور کرد کسانی که با استفاده از آیات و روایات و عدله فقهیه و استنباط احکام مردم را هدایت می کنند آیا این تصور صحیح است؟ آیا احکام تشریعیه می شود با قطع نظر از تسلط به باطن و عدم اشراف به حقایق احکام انجام می شود؟ هدایت تشریعیه از هدایت تکوینیه جدا نیست، هدایت تکوینیه از هدایت تشریعیه جدا نیست. شخص مهدی از دو دریچه و منظر و طریق هدایتش را اجرا می کند. در جایی که هدایت تکوینیه است افراد بدانند یا ندانند در حال هدایت هستند. سیر تکاملی ما بر اساس هدایت تکوینیه است، هدایت تشریعیه هم از آن جدا نیست لذا پیامبر صلیاللهعلیهوآله بدون وحی اصلاً فتوا نمی دهد امامان همچنین. احکام اسلامی بر اساس مصلحت واقعیه و یا مفسده واقعی بیان می شود یعنی حکمی که به عنوان احکام بیان شده است مثل نماز و روزه و حج و جهاد و امثال اینها و احکام اجتماعی و احکام های دیگر همه باید یک مصلحت واقعی یا مفسده واقعی داشته باشند اگر مصلحت واقعی داشته باشد یا الزامی است که واجب می شود و یا در حد الزام نیست و مطلوب است اما درصدی کمتر که مستحب می شود و اگر مفسده الزامی باشد حرام و اگر در حد الزام نباشد مکروه می شود، این مصلحت و مفسده را هم باید فقیه بداند یا نداند؟ اگر نداند چگونه می خواهد فتوا دهد؟! آورنده حکم به باطن و حقیقت حکم توجه میکند و سپس فتوا می دهد. بدون توجه به مصلحت و مفسده حکم حرام است. کسی مفسده و مصلحت را می فهمد که به حقیقت حکم اطلاع داشته باشد. در ادامه این مراسم؛ ذاکر اهل بیت علیه السلام حاج علی قربانی به روضه خوانی پرداختند