حجت الاسلام رفیعی: هدف مقدس، مسیری مقدس می خواهد

کد خبر: 23437
مراسم عزاداری شب شهادت امام حسن مجتبی علیه السلام با سخنرانی حجت الاسلام رفیعی و مداحی حاج سعید حدادیان و حاج سید مهدی میرداماد در فاطمیه بزرگ تهران برگزار شد.
وارث: مراسم عزاداری شب شهادت امام حسن مجتبی علیه السلام با سخنرانی حجت الاسلام رفیعی و مداحی حاج سعید حدادیان و حاج سید مهدی میرداماد در فاطمیه بزرگ تهران برگزار شد.

در ادامه متن سخنان حجت الاسلام رفیعی را می خوانید:

کوتاهی در کار خیر و خشم از عاملان پشیمانی و ندامت است. روایتی از امیر المؤمنین علی علیه‌السلام داریم که می فرمایند: هر کسی در زندگی اش تهوّر باشد پشیمان می شود، تهوّر یعنی بی باکی. تهوّر در مسائل گوناگون می تواند باشد در انتخاب دوست در میدان جنگ در شغل. نقطه مقابل تهوّر تدبیر است یعنی برنامه ریزی، پایان کار را دیدن لذا روایت داریم تدبیر و آینده نگری انسان را از پشیمانی حفظ می کند. تهوّر در شغل های متفاوت هم فرق دارد، یک تاجر متهوّر ممکن است ورشکست شود، اگر یک جوان تهوّر به خرج دهد در انتخاب دوست و رفتار های زندگی اش و یا دختر جوانی از خود تهوّر نشان دهد برای ارتباط با نامحرم ، پاسخ گویی به پیامک تمام آینده اش با این تهوّر از هم می پاشد و تغییر می کند. حدیثی داریم که می فرمایند: " سه چیز برای مرد ها بد و برای خانم ها خوب است :تکبر، ترس، بخل." یک مرد نباید متکبر و ترسو و بخیل باشد اما حدیث می گوید این سه خصوصیت برای خانم ها فضیلت است. مگر می شود یک صفت زشت برای کسی حسن شود؟ زشتی زشت است! آب گل آلود، گل آلود است و پاک نمی شود. شهید مطهری تحلیلی زیبا داشته است که می گویند: این تکبر و بخل و ترس در حدیث صفاتش برای خانم ها خوب است بلکه منظور رفتار متکبرانه است رفتار ناشی از ترس است و رفتار آن خوب است نه خود صفت. تکبر یعنی ابهت که نامحرم جرئت نکند نگاهی چپ کند، زینب کبری سلام‌الله علیها زمانی که وارد مجلس ابن زیاد شد با ابهتی رفتند که ابن زیاد ترسی از وی داشت. یک خانم باید آنقدر سنگین و حساب شده برخورد کند که نامحرمی جلب نشود؛ تکبر یعنی رفتار با ابهت. پیامی به تلفن همراه شمای خانم می آید از نا محرمی پاسخ نده و از عواقبش بترس و احتیاط کن، در تاریکی هوا تنها به خیابان نرو. بخل هم یعنی احتیاط در خرج کردن.

روزی در جنگ صفین امیرالمؤمنین علی علیه‌السلام حضور نداشتند سفارش کردند کسی نجنگد و احدی به میدان نرود چون من نیستم حتی اگر دشمن به میدان آمد شما برگردید، یکی از فرماندهان سپاه معاویه به نام ابن ادهم به میدان آمد و شروع به رجز خواندن کرد و ظاهراً متوجه شده بودند که حضرت تشریف ندارند نطقی پیدا کرده بود و گفت: مردی بین شما پیدا نمی شود؟ یکی از پسر عموهای امیر علیه‌السلام به نام عباس که بسیار شباهت به حضرت داشتند و به او گفتند به جنگش برو و گفت: آقا ناراحت می شود گفتند: زمانی که آقا باز گردد و پیروزی تو را ببیند ناراحت نمی شود، آنقدر گفتند تا لباس پوشید و به میدان رفت و مقابل ابن ادهم رفت و گفت پیاده شو تا بجنگیم و مدتی با هم جنگیدند عباس نگاه کرد و دید که مقداری از لباس ابن ادهم سوراخ است فرصت را مغتنم شمرد و شمشیر را در آن سوراخی انداخت و زره از بالا تا پایین شکافی بر داشت و با شمشیر او را به درک واصل کرد، صدای الله اکبر لشکر امیر علیه‌السلام برخواست قصد برگشت از میدان را کرد که امیرالمؤمنین علیه‌السلام را با غضب و خشم دید حضرت فرمود: چه کسی گفت به میدان بروی؟ گفت: لشکریان گفتند حضرت فرمود: اطاعت از رهبرت مهم تر از اطاعت از مردم است. گفت: آقا اشتباه کردم، حضرت برایش دعا کرد و تشکری از او کرد. زمانی که جسد ابن ادهم را برای معاویه بردند بسیار ناراحت شد و گفت: هر کسی سر عباس را بیاورد هر چه بخواهد پیشکشش میکنم. چند نفری به میدان رفتند و صدا زدند عباس بیا امیر المؤمنین علیه‌السلام فرمود لباس و کلاه خود و زره را در آور و برو گوشه ای بنشین حضرت لباس ها را پوشید و شمشیرش را برداشت و سوار بر اسب عباس شد خودش به میدان رفت و هر دو نفری که به میدان رفتند را به درک واصل کرد سه جنازه تحویل معاویه دادند و گفت: لعنت بر این لجاجت و لعنت بر این تهوّر.

امام سجاد علیه‌السلام فرمود: سه کار را انجام ندهید 1. با هرکسی نشست و برخواست نکن 2. هر چه به زبانت می آید نگو 3. هر چیزی را گوش نده.

امام عسگری علیه‌السلام فرمود: هر کسی بر مرکبی باطل بنشیند پشیمان خواهد شد. یعنی اگر شخصی بخواهد از راه باطل به هدفی برسد حتی اگر هدف مقدسی داشته باشد پشیمان خواهد شد. هدف مقدس مسیری مقدس می خواهد.

در ادامه این مراسم؛ ذاکرین اهل بیت علیه السلام حاج سعید حدادیان و حاج سید مهدی میرداماد به رو ضه خوانی و سینه زنی پرداختند. 




/ب.ط 211