یکشنبه های بهشتی/ زمانيكه آموزش ديني مانع تربيت ديني می شود

کد خبر: 23490
يكي از اشتباهات مكرري كه امروزه از روي غفلت و عادت مرتكب مي‌شويم. ملازمه‌اي است كه ميان «معرفت ديني» يا به عبارتي حس مذهبي و «اطلاعات و دانش ديني» قائل مي‌شويم .
وارث: يكي از اشتباهات مكرري كه امروزه از روي غفلت و عادت مرتكب مي‌شويم. ملازمه‌اي است كه ميان «معرفت ديني» يا به عبارتي حس مذهبي و «اطلاعات و دانش ديني» قائل مي‌شويم و مي‌پنداريم كه شرط قطعي ديندار بودن و ديني شدن، تراكم اطلاعات و اندوخته‌هاي حفظي و صوري دانش ديني است.

درحالي كه اگر آموزش ديني به همراه پرروش حس ديني نباشد نه تنها كمكي به تقويت تمايلات فطري نمي‌كند بلكه خود مانع و حجاب برگي در برابر اين تمايل خود انگيخته ايجاد مي‌نمايد.


آسيب‌شناسي تربيت عادتي

«عادت دادن» مانع «تربيت فعال» است.

عادت و ملكه با هم متفاوتند. در تربيت فعال، عادت مانع آگاهي و رشد است ولي ملكه عامل پايداري و ثبات و تداوم فضائل اخلاقي است، در ملكه شدن استمرار نيت وجود دارد ولي در عادت چنين استمرار و هوشياري وجود ندارد.

ترك عادت موجب «سلامتي» است! عمل اخلاقي زماني اررزشمند است  كه سه ويژگي داشته‌باشد: اكتسابي بودن- اختياري بودن- شايستگي مدح و ذم.


تربيت عبارت است از فراهم‌سازي شرايط و زمينه‌هايي تا متربي با ميل خود با انتخاب و اراده خود در جهت نيل به كمال  گام بردارد.


آسيب‌شناسي تربيت تحميلي

«تربيت كردن» مانع «تربيت شدن» است!

آدمي را اگر به آنچه ناخودآگاه در پي آن است اجبار نمايند از آن دور مي‌شود. زيرا انسان هميشه به دنبال آن چيزي است كه دست‌نايافتني است. هنر مربي جوشش عشق و ايمان در متربي نسبت به پيام  تربيتي است بدون آن كه او را به دريافت آن مجبور كند.

 

آسيب‌شناسي تربيتي وابسته‌ساز

«وابستگي مانع بالندگی تربيت است.»

به يك معني تربيت كردن،‌ رها كردن آدمي از بسته‌ها و وابستگي‌ها، آزاد كردن از قدرت ديگران و آشنا ساختن او با قدرتي است كه دارد. بنابراين تعريف، تربيت، «فتح مداوم» است، فتح وجود خويشتن، فتح قيد و بندهاي قراردادي و تحميلي كه از جانب بزرگسالان براي رام كردن، اهلي كردن و مطيع كردن بي‌چون و چرا به بهانه تاديب و تربيت كودك اعمال مي‌گردد.

انساني كه از خود آزاد نشده‌است به ديگري وابسته مي‌شود. انساني كه از درون باز نشده‌باشد دنياي بيرون را بر خود مي‌بندد و زماني كه آزادي او از بيرون مسدود شود وابسته مي‌شود.
انسان تربيت يافته نه در قيد هواهاي نفساني خود است و نه مقلد كوركورانه رسوم اجتماعي و نه وابسته به مدح و ذم ديگران.

 

آسيب‌شناسي تشويق

تشويق بيروني مانع «خودانگيختگي دروني» است.

برخي مربيان براي تقويت هرچه سريعتر رفتارهاي مورد نظر خود سعي مي‌كنند به هر طريق ممكن رفتار متربي را مطابق خواسته‌ها، دستورات و مقررات وضع كرده خود درآورند.

بدون ترديد تشويق و ترغيب از مهمترين اركان روان‌شناسي تربيتي و عاملي موثر در تحريك انگيزش‌هاي پيشرفت و عملكرد فرد در فرآيند يادگيري و تقويت رفتارهاي مطلوب است.

وقتي كودك را مورد تشويق قرار مي‌دهيم فرصتي فراهم مي‌شود تا كودك به توانايي، ظرفيت و ارزشمند‌ي‌هاي خود پي برد و در نتيجه مفهوم مثبت و ارزنده‌اي در ذهن خود از عملكرد مفيد خود تصوير كند كه بعدها شكل‌دهنده حرمت نفس او خواهد بود.

اما آنچه كه در روند تشويق متوالي و مكرر كودك وجود دارد اين است كه اگر تشويق صرفاً براساس عوامل بيروني متمركز گردد خود بعنوان يك عامل ضدتشويق عمل خواهد كرد، و در واقع اينگونه «تشويق‌هاي بيروني» مانعي براي تقويت‌هاي دروني و خودانگيختگي فرد مي‌گردد.

تشويق بايد متناسب با مراحل تحول شناختي و تحول اخلاقي متربي باشد. تشويق بايد با تقويت دروني متربي همسو باشد. تشويق يك ايزار تقويت هدف است نه يك هدف براي تقويت ابزار.

 

آسيب‌شناسي يادگيري در تربيت

«ياددهي» مانع «يادگيري» است!

«هرگاه چيزي را به كودك ياد دهيم مانع شده‌ايم تا خود آن را شخصاً كشف و يا اختراع كند.»

آيا محتواي يادگيري اهميت دارد يا روش يادگيري؟ آيا ما به دنبال تراكم ذهن هستيم يا تحول آن؟

در روش فعال يادگيري امري است شخصي، دروني و در بيشتر موارد اختياري و آگاهانه كه توسط خود يادگيرنده انجام مي‌گيرد. علاوه بر فراهم كردن شرايط مختلف بايد از طريق ترغيب صورت گيرد و تمامي پيامهاي آموزشي و تربيتي متناسب با كانون رغبت و علاقه متربي منتقل شود.

 

آسيب‌شناسي تربيت كلامي

«تربيت كلامي» مانع «تربيت عملي» است.

عميق‌ترين و مؤثرترين روش‌هاي تربيتي در قالب غير كلامي‌ترين روش‌ها نهفته است.

جزيي‌ترين، ريزترين، پنهان‌ترين و غير رسمي‌ترين رفتارهاي ما ممكن است وسيع‌ترين، عميق‌ترين و آشكارترين تأثيرات را به دنبال داشته‌باشد.

بهترين ذكرها در خود انسان است بهترين نصايح در خويشتن فرد نهفته است، فقط آماده‌سازي ذهني رواني و تزكيه دل را مي‌طلبد تا فرد از طريق حجت بيروني پي به حجت دروني خود ببرد. از عقل يگري رها گشته به عقل خود دست‌يابد و از نصيحت خود سيراب گردد.


آسيب‌شناسي تأمين اوقات فراغت

تأمين تصنعي اوقات فراغت مانع فعاليت‌هاي خودانگيخته در اوقات فراغت است!

در رابطه با مفهوم اوقات فراغت غالباً اين اوقات را به معناي بيكاري، غيرموظف، ساعات بدون برنامه، اوقات غيررسمي و ... تلقي مي‌نمايند. براي همين منظور بزرگسالان، مربيان و اولياء براي جلوگيري از هدر رفتن اين اوقات سعي مي‌كنند با برنامه‌ها، سرگرمي‌ها و اشتغالات مختلف اوقات دانش‌آموزان را پر كنند.

حال آنكه فلسفه اوقات فراغت در اين است كه فرد بدون اجبار و عاري از چارچوب‌هاي قبلي، بدون اشتغال‌ورزي ديگر ساخته، خود با ميل و رغبت به فعاليت‌هاي دلخواه خود بپردازد.

در اينجا ممكن است فوراً اعتراض شود كه اگر قرار باشد هر فردي به فعاليت‌هاي دلخواه خود بپردازد و از آنجا كه اساساً آدمي تمايل به شهوات و هواهاي نفساني و لهو و لعب دارد، اين خطر احساس مي‌شود كه فرد با اين آزادي دچار انحرافات و كجرويهاي مختلف گردد.

در پاسخ به اين سخن بايد به نكات زير توجه شود:
پرهيز از تبديل اوقات فراغت به اوقات سرگرمي، گذران وقت، صرف انرژي بيهوده و اشتغالات بدون هدف. در برنامه اوقات فراغت حس كنجكاوي، حيرت، شكوه و پرسشگري متربي را تحريك كنيد. متربي بايد بين لذت و فرح و نشاط قائل شود و...

 

پی نوشت:

اثرات پنهان تربيت‌ آسيب‌زا دكتر عبدالعظيم كريمي


/س.ب215