پیامبر حیات آفرین

کد خبر: 24376
وارث: با آنکه بیش از چهارده قرن از رحلت جانگداز حضرت ختم رسالت پیامبر گرامی اسلام صلی الله علیه و آله می گذرد و در این مدت طولانی بشر به مراتبی از علوم تجربی و فناوری و تکنولوژی رسیده که همگان را شگفت زده کرده، اما نه تنها نیاز او به وحی و خصوصاً به وجود مبارک پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله و مکتب نجات بخش حضرتش کم نشده، بلکه فزون تر نیز شده است. دلیل این امر آن است که بشر امروز به دلیل همین پیشرفتهای علمی به قدرت خارق العاده ای دست یافته و اگر هدایت و تربیت و کنترل نشود، بسیار خطرناکتر از مردم زمان جاهلیت عمل می کند، چنان که این امر در تسلط مستکبرین بر جهان بخوبی قابل ملاحظه است و یک نمونه آن بمباران اتمی شهرهای ژاپن است؛ و البته نمونه های بزرگ تر و خطیرتر آن را باید به استثمار و استعمار کشیدن انسان و تمام سرمایه های مادی و معنوی بشریت دانست.از این روست که امروز نیاز بشر به مکتب حیات آفرین اسلام و شخصیت نجات بخش پیامبر خدا صلی الله علیه و آله به راستی بیش از هر زمان دیگری است. واژه « حیات آفرین» که درباره آن حضرت به کار بردیم به معنای واقعی کلمه، یک تعبیر جدی و واقعی است. حقیقت این است که رسالت بزرگ آن حضرت «حیات بخشی» به انسان و جهان است. در آیه 24 سوره انفال قرآن صریحاً می فرماید : ندای خدا و پیامبر را لبیک گویید آن زمان که شما را فرا می خواند تا حیات تان بخشد و شما را زنده کند.

از این تعبیر قرآن روشن می شود که حیات واقعی و راستین انسان ها، همان حیات معنوی است و بدون آن آنها «زنده نیستند»، اگر چه به ظاهر نفس می کشند، حرکت می کنند و زندگی حیوانی و نباتی دارند. در واقع، رسالت پیامبر خدا صلی الله علیه و آله «انسان سازی» است. بر این اساس، اگر کسی چنین تعبیر کند که جهان گورستانی بزرگ است و همگان –جز مومنان راستین- مردگانند، غلط نگفته و اشتباه نکرده است. به همین دلیل است که در برخی آیات قرآن، خداوند می فرماید: ای پیامبر! تو        نمی توانی سخن وحی را به «مردگان» بشنوانی.

آری، لبیک به ندای رسول خدا صلی الله علیه و آله، گام برداشتن در مسیر حیات و زندگی است و آنان که بدین دعوت لبیک     نمی گویند به راستی مردگانند. کسی که به نماز و عبادت و بندگی خدا اعتنا نمی کند، همچون مرده ای است که در ظاهر روی زمین راه می رود و حرکت می کند، اما او به واقع «یک مرده» است و نکته جالب این است که آن مرده ای که باید از او ترسید، همین مرده است!

اما انسان ها از مرده ای می ترسند که هیچ کاری نمی تواند انجام دهد و گاه به غلط تعبیر می شود که از زندگان باید ترسید، نه از مردگان! اما واقعیت این است آن انسانی که نفس می کشد و حرکت می کند نیز اگر در مسیر حیات دینی و انسانی نباشد ،     مرده ای بیش نیست و از او باید ترسید، زیرا هر جنایت و خیانتی از او می تواند سر زند.

این جاست که می توان صفت تفضیلی را درباره حیات و مرگ نیز به کار برد و گفت : این فرد از آن دیگری «زنده تر» یا «مرده تر» است، یعنی به ندای پیامبر خدا صلی الله علیه و آله بهتر و بیشتر لبیک گفته یا به ان بی اعتناتر بوده است، در حالی که درباره زندگی فیزیکی و حیات و مرگ دنیوی نمی توان این تعبیرات را به کار برد. در حیات و مرگ دنیوی، همه مثل هم اند. آنان که نفس می کشند «مثل هم» زنده اند، و آنان که نفس نمی کشند، مانند هم مرده اند؛ اما در حیات و مرگ معنوی و انسانی این گونه نیست و می توان گفت این، از آن زنده تر یا مرده تر است . و ندای پیامبر خدا صلی الله علیه و آله همچنان در جهان طنین انداز است و هر لحظه نیز به گوش می رسد و هر لحظه نیز باید آن را لبیک گفت .

باری؛ روز 28 صفر گفته می شود که آن حضرت از دنیا رحلت کرده است، اما حقیقت این است که او ، باقی و زنده است و حیات دارد، بلکه حیات آفرین است و اصلاً رسالتش زنده کردن مردگان است. پس چه سان می توان گفت آن حضرت، مرده است؟! و شگفت از مرام درون تهی وهابیت است که به صراحت می گوید پیامبر که از دنیا رفت، دیگر یک «مرده» است. به او سلام نکنید و به حضرتش توسل نجویید، چون انسان مرده نه می شنود و نه جواب می دهد (!!) در حالی که مرده واقعی و حقیقی همان وهابی مسلکان اند که قدرت درک این حقایق را ندارند. آری انسان مرده است که نمی فهمد و درک نمی کند. اما آنان که حضرتش را زنده می دانند و به او سلام کرده و به دامان عنایتش متمسک می شوند، زنده اند که این حقیقت را می فهمند و فهم و درک علامت انسان زنده است.

چه سان می توان به چشمه پرآب و بلکه دریای مواج و اقیانوس متلاطم حیات پیامبر، اطلاق «کویر بی آب» کرد؟!!

او زنده است، زیرا نام و مکتبش زنده است و اسم مقدسش بر بام دنیا هر صبح و شام برده می شود. این، همان اعتلای الهی است که در سوره «انشراح» فرمود : «ما نام تو را بر بلندای عالم هستی پرآوازه ساختیم»

منبع: وبسایت شخصی حاج علیرضا بکایی

/ف.م214