نبايد بيش از اين شرمسار مولا ماند

همين قدر ميفهميدم كه اين وزانت را شايد در هيچ نقطه ديگري از جهان هستي نتوان احساس كرد. كساني كه نخستين بار پس از سالها انس با علي و نهجالبلاغه و پروراندن عشق به مولا در وجود خود، ناگهان چشمشان به گنبد يا پس از آن به ضريح مولا ميافتد، غنيمتي به دست ميآورند كه آن را با همه دنيا عوض نخواهند كرد و چقدر سخت است مثل كساني باشي كه در همان تراكم بيحد جمعيت در گوشهاي به ديوار تكيه كردهاند و بادبان زورق خاطراتشان را از تمناي زيارت علي در درياي اشك چشمانشان ميگشايند. گويا اين هديهاي است از علي كه به همه زائرانش عطا نميكند.
از آنجا كه راهپيمايي اربعين از نجف به سوي كربلا انجام ميشود، حال و روز نجف در پنج، شش روز مانده به اربعين بسيار غريب است. امام غريب و مظلوم حالا و درست در همين روزها چند ميليون از دوستدارانش را در اطراف خود ميبيند و كارهاي عمراني بسياري براي خارج كردن نجف از آن ويراني و خرابي وصفناپذير در حال انجام است كه شاخصترين آنها ساخت صحن 220هزار متر مربعي حضرت زهرا (س) با مشاركت ستاد بازساري عتبات عاليات است.
همه عظمت صحن حضرت زهرا(س) كه در شش طبقه ساخته ميشود، در يك عكس نميگنجد. نجف حالا رنگ تحول و عمران به خود ميبيند.
اين صحن كه سفتكاري آن رو به اتمام است، شبستاني دارد كه ميتواند تا 200هزار زائر را براي استراحت پذيرا باشد و چون اين شبستان 100 هزار متر مربع وسعت خواهد داشت، لابد در روزهاي پر ازدحام براي اسكان 100 هزار نفر بهترين مكان در نجف اشرف خواهد بود كه اين غير از امكانات ديگر صحن مثل موزه، كتابخانه، مهمانسرا و رستوران است.
در اين روزها سخني از حضرت امام(ره) شنيدم كه در آخرين روزهاي تبعيد در نجف اشرف وقتي ميبينند كه برخي طلبهها براي آنكه با ايشان روبهرو نشوند، مسيرشان را عوض ميكنند، ميگويند: «نجف مرده است، من نجفي نيستم، من قمي هستم.» و حالا همين ديروز ثبت احوال ايران اعلام ميكند پرطرفدارترين نام پسرانه در ميان ايرانيان «امير علي» است و ايرانيان با نذوراتشان صحني را در كنار حرم آن حضرت بنا كردهاند كه به لحاظ عظمت و امكانات در مكانهاي مذهبي يك نمونه بينظير است.
البته اين، همه داستان نجف نيست. نجف را چند دهه رژيم بعث در ويرانياش كوشيده است و ساخت و عمران اين شهر آن هم در كنار رود بزرگ فرات- كه يكي از ضرورتهاي شهرسازي استاندارد در دنيا است- نبايد با كندي پيش برود. آدم شرمنده مولا ميشود وقتي از اتوبوس پايين ميآيي و ميبيني كه تا زانويت در زباله فرو رفته است و شهر هيچ سيستمي براي جمعآوري زباله ندارد.