خنده بر هر دردی درمان نیست
خداوند به صراحت در این آیه می فرماید: وَأَنَّهُ هُوَ أَضْحَکَ وَأَبْکَى؛ و هم اوست که می خنداند و می گریاند.
هر امر طبیعی و فطری می بایست در چارچوب اهداف و فلسفه اصلی و غایی آفرینش از جمله آفرینش انسان به کار گرفته شود؛ چراکه غایت و فلسفه آفرینش انسان، به عهده گرفتن مسئولیت خلافت الهی پس از تحقق صفات خداوندی است.
دستیابی به این مقام تنها با شناخت حقایق و اجرای برنامه هایی از سوی انسان امکان پذیر است که از آن به سبک زندگی اسلامی و صراط مستقیم یاد می شود.
اینکه در عرف از خنده و گریه، امر و نهی میشود و مثلاً میگویند: مخند! یا گریه کن! خود بیانگر این معناست که مهار خنده و مدیریت آن در دست انسان است.
پس با آنکه خنده و گریه به شکل امر غیر اختیاری و متأثر از عوامل درونی و بیرونی ایجاد هیجانات است، اما اینگونه نیست که به طور کامل خنده و گریه و دیگر هیجانات عاطفی و احساسی قابلیت مدیریت و مهار نباشد، وگرنه امر و نهی به آن تعلق نمی گرفت.
خداوند نیز در آیه 82 سوره توبه به منافقان فرمان می دهد:
فَلْیَضْحَکُواْ قَلِیلاً وَلْیَبْکُواْ کَثِیرًا؛ کم بخندید و بسیار بگریید. این امر و نهی نیز خود بهترین گواه بر امکان مدیریت و مهار هیجانات عاطفی و احساسی است.
خنده، سرّ الهی
در تفسیر فی ظلال القرآن آمده که خنده اسراری از اسرار تکوینی خداوند است که ما چگونگی آنها را نمی دانیم.
همچنین عواملی که ایجاد خنده و گریه در انسان می کند در شعور او ثبت نمی شود، زیرا عواملی که امروز باعث خنده ما می شود، شاید فردا باعث گریه ما شود. و این دو حالت در ذات انسان می باشند و کاملاً غیر قابل شناخت هستند. (سید قطب، فیظلال القرآن)
تعجب، عامل خنده های طبیعی
پیامبر(صلی الله و علیه وآه) می فرماید: از خندیدن بی تعجب و بی جا یا راه رفتن و سخن گفتن بی ادبانه بپرهیزید. (بحارالأنوار؛ ج75، ص8، ح63)
از این حدیث به دست می آید که تعجب، از مهمترین عوامل طبیعی خنده در انسان است؛ به این معنا که انسان وقتی در برابر امری قرار می گیرد که انتظار آن را نداشته باشد، حالت تعجب در او شکل میگیرد و همین عاملی است که انسان را به خنده وا می دارد.
از این رو پیامبر(صلی الله و علیه وآله) می فرماید که تنها در شرایط تعجب، خنده، امری طبیعی است و بیرون از این حالت، خنده، رفتاری نادرست است. ازنظر پیامبر(صلی الله و علیه وآله) خنده جدا از حالت تعجب همانند سخن گفتن، دور از ادب است.
امام حسن عسکری(علیه السلام) نیز براساس همین طبیعت و عامل اصلی خنده می فرماید: خندهای که از روی تعجب نباشد نشانه نادانی است. (تحفالعقول، ح487- منتخب میزان الحکمه، ص120)
خنده عاقلانه و خنده سفیهانه
از سخنان معصومان(علیهم السلام) این معنا به دست آمده که خنده باتوجه به عوامل ایجادی آن می تواند دو گونه باشد:
1- خنده با تعجب که خردمندانه و طبیعی و فطری است؛ 2- خنده بی تعجب که سفیهانه است.
در قرآن بارها از خندههایی که مبتنی بر تعجب بوده گزارشهایی آمده است. از جمله این خندهها میتوان به خنده حضرت سلیمان (علیه السلام) پس از شنیدن سخن شگفت آور ملکه مورچگان و نیز خنده ساره (سلام الله علیها) پس از شنیدن خبر بچه دار شدن اشاره کرد.
خنده مودبانه
اما نوعی از خنده است که می توان آن را خنده با ادبانه تعبیر کرد. این خنده همان لبخند و به تعبیر قرآنی تبسم است.
در روایات آمده که پیامبر (صلی الله و علیه وآله) همواره لبخند و تبسم بر لب داشت و هرگز با صدا نمی خندید که همان ضحک باشد.
امام علی (علیه السلام) نیز تبسم و لبخند را بهترین نوع خنده دانسته و می فرماید: بهترین خنده، تبسم است. (غررالحکم و درر الکلم، ح4964)
دل مردگی ناشی از خنده
باید گفت که از نظر اسلام، خندهای که برخاسته از تعجب نباشد، عامل دلمردگی است. پس اینکه برخی میگویند که خنده بر هر دردی درمان است، سخنی ناروا و بی پایه است؛ زیرا اگر خنده دارای عامل طبیعی چون تعجب نباشد و شخص بیهوده و بی عامل تعجب بخندد، نه تنها این خندهها درمانگر نخواهد بود، بلکه موجب دل مردگی و افسردگی شخص خواهد شد.
امام صادق (علیه السلام) زیادی خنده را موجب دل مردگی دانسته و میفرماید: خنده بسیار، دل را میمیراند. (کافی، ج2، ص664) چرا که عامل طبیعی خنده مانند تعجب کم اتفاق می افتد و این گونه نیست که انسان خردمند هر دم با امری شگفت آور مواجه شود که انتظار آن را نداشته است. البته انسان سفیه و بی خرد، این گونه است و موجبات تعجب در او بسیار است، پس می توان گفت که خنده زیاد نشانه سفاهت شخص است و از طرفی موجب غفلت او از خداوند و آخرت می شود و لذا به شدت مذموم است.
پیامبر (صلی الله و علیه وآله) ضمن دسته بندی خنده ها به خنده خدا پسندانه و غیر خدا پسندانه می فرماید: خنده دو قسم است؛ خندهای که خدا آن را دوست دارد؛ و خندهای که خدا آن را دشمن دارد؛ اما خندهای که خدا آن را دوست دارد، آن است که مرد به روی برادر خویش از شوق دیدار وی لبخند زند؛ اما خندهای که خدای والا آن را دشمن دارد آن است که مرد، سخن خشن و ناروا گوید که بخندد یا بخنداند پس به سبب آن در جهنم سرنگون شود. (نهجالفصاحه، ح1892)
نکته آخر:
خندههای استهزایی و بیهوده و مانند آن ریشه در غفلت آدمی دارد. از این رو در آیات قرآنی از اینگونه رفتار به دور از عقلانیت پرهیز داده شده و آن را رفتاری سفیهانه می داند. (نجم، آیات 59 تا 61)
منبع: روضه نیوز
/س.ب215