ماجرای اولین منبر آیتالله مجتهدیتهرانی
مرحوم آیتالله احمد مجتهدی تهرانی ابراز میداشت: اگر میخواهید در زندگی موفق باشید و از آن لذت ببرید، به پدر و مادرتان نیکی کنید، خصوصاً به مادر، دست او را ببوسید و بدانید اگر آنها از تو راضی باشند، خدا هم از تو راضی خواهد بود.
وارث: بیستوسوم دی ماه سال ۱۳۸۶ یکی از اساتید اخلاق شهر تهران و مدیر حوزه علمیه دعوت حق را لبیک گفت و به لقاء الله پیوست، مرحوم آیتالله احمد مجتهدی تهرانی در نهم مهر ماه سال ۱۳۰۲ شمسی در تهران چشم به جهان گشود، وی در خاندانی با تقوی پرورش یافت، پدر وی مرحوم محمدباقر از کسبههای معروف و متدین تهران بود، همچنین جد آیتالله مجتهدی تهرانی مرحوم میرزا احمد از تجار مشهور و از متدینین عصر خود بود. بعد از این دو بزرگوار اجداد آیتالله همگی در کسوت روحانیت و از ائمه جماعات مشهور کاشان بودند.
آیتالله مجتهدی در سال ۱۳۶۲ قمری و در سن ۱۹ سالگی به کسوت روحانیت درآمد و قبل از آن در بازار تهران مشغول به کار بود و پدرش راضی نبود که فرزندش طلبه شود، ولی بر اثر عشق و علاقه زیادی که جناب استاد به علم و دانش داشت به سوی طلبگی روی آورد، با توجه به مخالفت پدر، سالها با سختی زیادی، در لباس روحانیت به تحصیل علم پرداخت و بعد از سالها نه تنها پدر راضی شد، بلکه بر وجود چنین فرزندی افتخار میکرد.
این استاد اخلاق پنج سال بعد یعنی در سال ۱۳۶۷ قمری و در سن ۲۴ سالگی ازدواج کرد و در همین سال دروس رسائل و مکاسب را نزد آیات فاضل (پدر آیتالله العظمی فاضل لنکرانی)، سیدحسین قاضی و شیخ قاسم نحوی امتحان داد و با موفقیت به اتمام رساند، بعد از دو سال در سن ۲۶ سالگی و در سال ۱۳۶۹ قمری امتحان کفایه و قسمتی از درس خارج را با موفقیت گذراند.
آیتالله مجتهدی در ضمن تحصیل، به تدریس کتب حوزوی هم میپرداخت و وقتی که از قم به تهران آمد، شبها در مسجد امینالدوله که مرحوم شیخ محمدحسین زاهد در آنجا مشغول به تدریس و اقامه نماز بود، استاد هم، صبح و عصر به امر تدریس اشتغال داشت و چون شیخ زاهد در اواخر عمر و با وجود کهولت سن به سختی مشغول تعلیم و تربیت طلاب بود، از آیتالله مجتهدی تقاضا کرد که علاوه بر تدریس، شبها هم منبر برود و آیتالله مجتهدی در طول دو سال، شش جزء اول قرآن را با استفاده از تفسیر برهان که مبنای تفسیری ایشان بود، برای مستمعین آیات قرآن را تفسیر میکرد.
آیتالله احمد مجتهدی تهرانی پس از گذشت سه سال از رحلت شیخ زاهد همچنان به امر تدریس در مسجد عزیزالله در بازار تهران مشغول بود تا آنکه به درخواست عدهای از علما و مردم متدین، حوزه علمیه را به مسجد مرحوم حاج ملا جعفر منتقل کرد که در آن زمان مسجد، انبار خاک ذغال و خمره ترشی کسبه محل بود و تجار و مردم متدین با علما مشورت کردند و به این نتیجه رسیدند که آیتالله مجتهدی به دلایلی نسبت به علما دیگر جهت ادامه راه مرحوم شیخ زاهد ارجحیت دارد.
بنابراین با همت تجار و مردم، آیتالله مجتهدی توانست حوزه علمیهای را در تهران خیابان ۱۵ خرداد شرقی، کوچه شهید مرتضی کیانی، کوچه مسجد آقا تأسیس کند، به مناسبت سالروز ارتحال این عالم ربانی به بازخوانی برخی سخنان ایشان از کتاب «آداب الطلاب» میپردازیم:
* خوابی که استاد دید
حضرت استاد میفرمایند: شبی در عالم رویا دیدم که حضرت حجت بن الحسن امام زمان(عج) از بعضی روحانیون و پیشنمازان گله دارند و ناراحت هستند و میفرمایند که این آقایان کار نمیکنند(تبلیغ، تعلیم و تعلم، سخنرانی و گفتن احکام شرعیه و غیره ندارند).
لذا به نمایندگان و مقسّمین خود فرمودند: سهم امام زمان(عج) را از این قسم افراد قطع کنید و با گفتن این جمله، مقسّمین هم سهم روحانیون و پیشنمازان را قطع کردند، از جمله سهم مرا و این کار ۵ ماه به طول انجامید، بعد از مدتی من به مقسّمین برخوردم و عرض کردم که شما میدانید که من حوزه علمیه را اداره میکنم، تدریس و منبر دارم!
مقسّمین گفتند: بله ولی امام(عج) به طور کلی فرمودند، لذا ما سهم همه را قطع کردیم از جمله شما را، بعد گفتند: حالا شما اینجا بمانید تا ما خدمت امام(عج) برسیم و این مسأله را به عرض ایشان برسانیم.
مقسّمین رفتند و بعد از حدود نیم ساعت برگشتند و گفتند که امام(عج) فرمودند: آقای مجتهدی از جمله آقایانی هستند که (برای ما اهل بیت) زحمت میکشند، لذا سهم ایشان را بدهید و این مدتی را هم که قطع شده است معوّقه آن را هم پرداخت کنید.
جناب استاد میفرمایند بعد از این جریان، وضع مالی ما خوب شد و توانستیم به طلاب شهریه بپردازیم.
* ماجرای نخستین منبر آیتالله مجتهدی تهرانی
آیتالله صدر و دیگر علما در قم شب پنجشنبه و شب جمعه درس را تعطیل میکردند، ولی مرحوم شیخ محمد حسین زاهد شب جمعه و شب شنبه را تعطیل میکردند، ما هم چون حوزه ایشان را اداره میکنیم، تأسی به ایشان میکنیم.
دو سال به آخر عمر ایشان مانده بود که بعد از نماز مغرب و عشاء جناب استاد مجتهدی منبر میرفتند و تفسیر قرآن داشتند، جناب استاد میفرمایند: شب اولی که بعد از نماز منبر رفتم، بعد از منبر به من طیّب الله گفتند، آیتالله حق شناس به من فرمودند: ایشان به احدی طیّب الله نمیگوید، مرحوم زاهد از اول منبر تا آخر منبر مینشستند و گوش میدادند و این برای من مایه افتخار بود، شب اول ماه رجب بعد از نماز منبر رفتم، ایشان از درون محراب فرمودند: داداش جون! مسائل ماه رمضان را شروع کن.(به خاطر اینکه قبل از ورود به ماه رمضان باید در این ماه مردم با مسائل کاملاً آشنا باشند)
* علت تأثیر نکردن موعظه
آیتالله مجتهدی تهرانی بیان میکرد: به دو علت موعظه و پند و اندرز، در مردم تأثیر نمیکند، یکی اینکه طرف مقابل زمینه پذیرش سخنان خوب را ندارد، مثل یزدیدها و معاویهها، اگر چه بزرگوارانی مثل امام حسین(ع) و یا امیرمؤمنان(ع) موعظه کنند اثر نمیکند و دوم اینکه گوینده موعظه، خود اهل عمل نیست، هنوز نتوانسته است خود را بسازد و گناهان را ترک کند و تقوای الهی را رعایت کند، لذا طرف مقابل وقتی که از او احکام حلال و حرام را میشنود و عملاً میبیند که خود خطیب مبتلا به افعال حرام است، مثل غیبت کردن و دیگر رذائل اخلاقی، کلام خطیب در او تأثیری نخواهد داشت.
* دست مادرتان را ببوسید
اگر میخواهید در زندگی موفق باشید و از آن لذت ببرید، به پدر و مادرتان نیکی کنید، خصوصاً به مادر، دست او را ببوسید، دل او را به دست آورید و بدانید اگر آنها از تو راضی باشند، خدا هم از تو راضی خواهد بود و اگر خدایی نکرده آنها را از خود برنجانی خداوند را از خود ناخشنود کردهای.
آیتالله مجتهدی در سال ۱۳۶۲ قمری و در سن ۱۹ سالگی به کسوت روحانیت درآمد و قبل از آن در بازار تهران مشغول به کار بود و پدرش راضی نبود که فرزندش طلبه شود، ولی بر اثر عشق و علاقه زیادی که جناب استاد به علم و دانش داشت به سوی طلبگی روی آورد، با توجه به مخالفت پدر، سالها با سختی زیادی، در لباس روحانیت به تحصیل علم پرداخت و بعد از سالها نه تنها پدر راضی شد، بلکه بر وجود چنین فرزندی افتخار میکرد.
این استاد اخلاق پنج سال بعد یعنی در سال ۱۳۶۷ قمری و در سن ۲۴ سالگی ازدواج کرد و در همین سال دروس رسائل و مکاسب را نزد آیات فاضل (پدر آیتالله العظمی فاضل لنکرانی)، سیدحسین قاضی و شیخ قاسم نحوی امتحان داد و با موفقیت به اتمام رساند، بعد از دو سال در سن ۲۶ سالگی و در سال ۱۳۶۹ قمری امتحان کفایه و قسمتی از درس خارج را با موفقیت گذراند.
آیتالله مجتهدی در ضمن تحصیل، به تدریس کتب حوزوی هم میپرداخت و وقتی که از قم به تهران آمد، شبها در مسجد امینالدوله که مرحوم شیخ محمدحسین زاهد در آنجا مشغول به تدریس و اقامه نماز بود، استاد هم، صبح و عصر به امر تدریس اشتغال داشت و چون شیخ زاهد در اواخر عمر و با وجود کهولت سن به سختی مشغول تعلیم و تربیت طلاب بود، از آیتالله مجتهدی تقاضا کرد که علاوه بر تدریس، شبها هم منبر برود و آیتالله مجتهدی در طول دو سال، شش جزء اول قرآن را با استفاده از تفسیر برهان که مبنای تفسیری ایشان بود، برای مستمعین آیات قرآن را تفسیر میکرد.
آیتالله احمد مجتهدی تهرانی پس از گذشت سه سال از رحلت شیخ زاهد همچنان به امر تدریس در مسجد عزیزالله در بازار تهران مشغول بود تا آنکه به درخواست عدهای از علما و مردم متدین، حوزه علمیه را به مسجد مرحوم حاج ملا جعفر منتقل کرد که در آن زمان مسجد، انبار خاک ذغال و خمره ترشی کسبه محل بود و تجار و مردم متدین با علما مشورت کردند و به این نتیجه رسیدند که آیتالله مجتهدی به دلایلی نسبت به علما دیگر جهت ادامه راه مرحوم شیخ زاهد ارجحیت دارد.
بنابراین با همت تجار و مردم، آیتالله مجتهدی توانست حوزه علمیهای را در تهران خیابان ۱۵ خرداد شرقی، کوچه شهید مرتضی کیانی، کوچه مسجد آقا تأسیس کند، به مناسبت سالروز ارتحال این عالم ربانی به بازخوانی برخی سخنان ایشان از کتاب «آداب الطلاب» میپردازیم:
* خوابی که استاد دید
حضرت استاد میفرمایند: شبی در عالم رویا دیدم که حضرت حجت بن الحسن امام زمان(عج) از بعضی روحانیون و پیشنمازان گله دارند و ناراحت هستند و میفرمایند که این آقایان کار نمیکنند(تبلیغ، تعلیم و تعلم، سخنرانی و گفتن احکام شرعیه و غیره ندارند).
لذا به نمایندگان و مقسّمین خود فرمودند: سهم امام زمان(عج) را از این قسم افراد قطع کنید و با گفتن این جمله، مقسّمین هم سهم روحانیون و پیشنمازان را قطع کردند، از جمله سهم مرا و این کار ۵ ماه به طول انجامید، بعد از مدتی من به مقسّمین برخوردم و عرض کردم که شما میدانید که من حوزه علمیه را اداره میکنم، تدریس و منبر دارم!
مقسّمین گفتند: بله ولی امام(عج) به طور کلی فرمودند، لذا ما سهم همه را قطع کردیم از جمله شما را، بعد گفتند: حالا شما اینجا بمانید تا ما خدمت امام(عج) برسیم و این مسأله را به عرض ایشان برسانیم.
مقسّمین رفتند و بعد از حدود نیم ساعت برگشتند و گفتند که امام(عج) فرمودند: آقای مجتهدی از جمله آقایانی هستند که (برای ما اهل بیت) زحمت میکشند، لذا سهم ایشان را بدهید و این مدتی را هم که قطع شده است معوّقه آن را هم پرداخت کنید.
جناب استاد میفرمایند بعد از این جریان، وضع مالی ما خوب شد و توانستیم به طلاب شهریه بپردازیم.
* ماجرای نخستین منبر آیتالله مجتهدی تهرانی
آیتالله صدر و دیگر علما در قم شب پنجشنبه و شب جمعه درس را تعطیل میکردند، ولی مرحوم شیخ محمد حسین زاهد شب جمعه و شب شنبه را تعطیل میکردند، ما هم چون حوزه ایشان را اداره میکنیم، تأسی به ایشان میکنیم.
دو سال به آخر عمر ایشان مانده بود که بعد از نماز مغرب و عشاء جناب استاد مجتهدی منبر میرفتند و تفسیر قرآن داشتند، جناب استاد میفرمایند: شب اولی که بعد از نماز منبر رفتم، بعد از منبر به من طیّب الله گفتند، آیتالله حق شناس به من فرمودند: ایشان به احدی طیّب الله نمیگوید، مرحوم زاهد از اول منبر تا آخر منبر مینشستند و گوش میدادند و این برای من مایه افتخار بود، شب اول ماه رجب بعد از نماز منبر رفتم، ایشان از درون محراب فرمودند: داداش جون! مسائل ماه رمضان را شروع کن.(به خاطر اینکه قبل از ورود به ماه رمضان باید در این ماه مردم با مسائل کاملاً آشنا باشند)
* علت تأثیر نکردن موعظه
آیتالله مجتهدی تهرانی بیان میکرد: به دو علت موعظه و پند و اندرز، در مردم تأثیر نمیکند، یکی اینکه طرف مقابل زمینه پذیرش سخنان خوب را ندارد، مثل یزدیدها و معاویهها، اگر چه بزرگوارانی مثل امام حسین(ع) و یا امیرمؤمنان(ع) موعظه کنند اثر نمیکند و دوم اینکه گوینده موعظه، خود اهل عمل نیست، هنوز نتوانسته است خود را بسازد و گناهان را ترک کند و تقوای الهی را رعایت کند، لذا طرف مقابل وقتی که از او احکام حلال و حرام را میشنود و عملاً میبیند که خود خطیب مبتلا به افعال حرام است، مثل غیبت کردن و دیگر رذائل اخلاقی، کلام خطیب در او تأثیری نخواهد داشت.
* دست مادرتان را ببوسید
اگر میخواهید در زندگی موفق باشید و از آن لذت ببرید، به پدر و مادرتان نیکی کنید، خصوصاً به مادر، دست او را ببوسید، دل او را به دست آورید و بدانید اگر آنها از تو راضی باشند، خدا هم از تو راضی خواهد بود و اگر خدایی نکرده آنها را از خود برنجانی خداوند را از خود ناخشنود کردهای.