حجت الاسلام ملکی: اطمینان قلبی جزو شرایط تقیه است +گزارش تصویری
وارث: جلسه هفتگی حسینیه فاطمه الزهرا سلام الله علیها با سخنرانی حجت الاسلام ملکی و مداحی حاج سعید حدادیان و کربلایی محمد حسین حدادیان برگزار شد.
در ادامه متن گزیده ای از سخنان حجت الاسلام ملکی را می خوانید:
موضوع بحث جلسه گذشته " تبری" بود که امروزه به عنوان یک شبهه در بین جوامع شیعی مطرح شده است. در گذشته مشکل ما با خوارج بوده است ولی امروزه مشکل ما با دواخل است. آنهایی که دیگه خیلی وارد دین شده اند و از ائمه اطهار علیه السلام جلو تر می روند حالا در هر لباسی که می خواهند باشند، لباس مرجعیت، لباس روحانیت، لباس دانشگاهی و در هر موقعیت دیگر. در حال حاضر مشکل ما با اینها است. در ابتدای اسلام ما مشکلمان با ادیان دیگر بود و بعد با عامه دچار مشکل شدیم مثل حنفی و ... والان متاسفانه شیعه با شیعه اختلافاتی است آنهم در عدم درک صحیح روایت. امام خمینی(ره) می فرمودند: بحث ولایت فقیه چیز جدیدی نیست همان استمرار احکام و دستورات نبوی است.
تبری جز فروع دین است و احکام و اخلاق در واقع به عمل درآوردن فعل است و در اصول اعتقادات شما فقط بدانی بحث توحید را کفایت می کند و صحبت می کند درباره دانستن و ندانستن. در بحث عقل عملی شاد بر احکام است و در اینجا دانستن کفایت نمی کند و باید به فعل دربیاید. یعنی اگر تو بدانی مراسم حج چگونه است کفایت نمی کند و باید به عمل دربیاید. تولی و تبری هم به همین شکل است. در تولی شما نشان بدهی محبتت را نسب به اهل بیت علیه السلام و از حالت محبت به مودت در بیاوری و در واقع این محبت فعلیت داشته باشد. خیلی ها حضرت علی علیه السلام و حضرت زهرا سلام الله علیها را دوست داشتند ولی تنها چند نفر این محبت را به فعلیت در آوردند. در فروع دین باید همه چیز به فعلیت در بیاید و صرف ارادت داشتن و یا برائت جستن کفایت نمی کند و باید عملی شود.
در تقیه دو شبهه وجود دارد. می گویند امام زمان بیاید و جهان را پر از عدل و داد کند و درواقع ما دنبال حضور هستیم آنهم برای خودمان اول و بعد برای جامعه. چیکار به جامعه داریم؟ اول خودمان تولی و تبری را یاد بگیریم. در بحث امر به معروف و نهی از منکر اگر خود شما آلوده به آن فعل هستی دیگر آن فعل بر تو اثری ندارد. امروزه بزرگان و مراجع دینی ما دارند عبارتی به نام تقیه را استفاده می کنند. تعریف جامع از تقیه این است که پنهان کردن اعتقاد برای 1) حفظ جان 2) هدف. گاهی شما جانت در خطر نیست اما داری برای یک هدف مقدس جلو می روی که اگر این را بگویی به آن هدف نخواهی رسید. اولین تقیه را نسبت می دهند به شیث فرزند حضرت آدم. در روایت وجود دارد که زمانی که قابیل برادر خودش هابیل را کشت، شیث اعتقاداتش را از برادرش قابیل مخفی کرد و در واقع تقیه کرد. در زمان حضرت ابراهیم علیه السلام تقیه یک سنت شد. تقیه یک رفتار عقلانی بشریت است که از ابتدا بوده است. در قرآن در چند مورد به تقیه حضرت ابراهیم علیه السلام اشاره شده است. به طور مثال آنجا که حضرت به ماه و ستاره اشاره کردند و گفتند: هذا ربی... اینها رب من هستند و بعد ادله آوردند و آنها را رد کردند. مورد دیگر اطرافیان حضرت ابراهیم علیه السلام به ایشان گفتند بیا بریم بیرون شهذ برای تفریح و حضرت فرمودند من نمی آیم، بیمار هستم در صورتی که بیمار نبودند و این تقیه است. زمانی که بت ها را شکست، فرمودند: آیا کار بت بزرگ نیست؟ چون او قدرتش از همه بیشتر است! و در اینجا نیز حضرت دروغ گفتند و در واقع تقیه کردند در تفاسیر. حضرت یوسف علیه السلام برای اینکه برادر خودش بنیامین را نگه دارد، فرستاد دنبال غافله و به آنها گفت شما دزدید. البته اینجا برخی از مفسرین می گویند منظور از این دزدی که حضرت یوسف علیه السلام گفتند این بود که شما در کودکی مرا دزدید و از آن لحاظ برادران خود را دزد خطاب کرد ولی اکثر آقایان می گویند که اینطور نبوده و در واقع ایشان تقیه کرده است برای اینکه به هدف بالاتری برسد. مهمترین مثال تقیه، جریان اصحاب کهف است که در روایت هم داریم که جزو 313 یار امام زمان علیه السلام خواهند بود و آنها در همان کاخی که بودند و در مناصبی داشتند این حکم را داشتند که خودشان همراه بقیه معرفی کنند و در واقع آنها نیز تقیه کردند.
مهترین تقیه در اسلام که باعث به وجود آمدن لفظ تقیه شد در این آیه است که وقتی مشرکین، عمار و یاسر و سمیه را گرفتند آنقدر شکنجه کردند که جناب یاسر و سمیه خاتون اولین شهدای اسلام به شهادت رسیدند و وقتی نوبت به عمار رسید، در آن لحظه عمار به ظاهر خود را هم عقیده با آنها معرفی کرد و خود را جدای از پیغمبر صلوات الله علیه معرفی کرد. خبر رساندند به حضرت محمد صلوات الله علیه که عمار هم از شما فاصله گرفت و وقتی عمار خدمت حضرت رسید به پهنای صورت اشک می ریخت و حضرت محمد صلوات الله علیه فرمودند: ایمان در سر تا پای عمار موج می زند و ایمان با گوشت، پوست و خون او به هم آمیخته است. آیه نازل شد: هرکس بعد از مومن شدن کافر بشود، مرتد شده است. مرتد چه کسی است؟ آن کسی که بی دین بوده است و مسلمان شود و دوباره برگردد به بی دینی خودش مگر کسی که مجبور به کفر گویی شود در حالی که قلب او به ایمان و قرص و محکم باشد. یعنی تو به حرفی که میزنی اعتقادی نداری بلکه داری به یک تکلیف عمل می کنی. اطمینان قلبی جزو شرایط تقیه است.
تقیه از دیدگاه ما و اهل سنت یک تفاوت ماهوی دارد. آنها تقیه را فقط در جایی که خوف جانی باشد میگویند باید به کار بگیری آنهم نه در مقابل مسلمانان بلکه اگر در برابر غیر مسلمان بودی می توانی تقیه کنی و خطر جانی داشتی و در واقع واجب نمی دانند. شاهد المثالشان این است که آنها شکنجه شدن بلال برای اینکه به حضرت محمد صلوات الله علیه توهین کند و تقیه نکرد را باعث عزت اسلام میدانند و در واقع اگر در این موارد تقیه نکنی خونت هدر نرفته و در واقع اسلام عزیز شده است. بر خلاف سنت حضرت رسول صلوات الله علیه، ائمه اطهار علیه السلام و فقه امامیه. اوج تقیه را ما در زمان امام باقر علیه السلام و امام صادق علیه السلام داریم.
در ادامه این مراسم؛ ذاکرین اهل بیت علیه السلام حاج سعید حدادیان و کربلایی محمد حسین حدادیان به روضه خوانی و سینه زنی پرداختند.