بندگی حقیقی، شرط رسیدن به علم الهی

کد خبر: 26481
امام معصوم (ع) در پاسخ به اشتیاق عنوان بصری برای علم آموزی می فرمایند : اگر اراده کرده ای و می خواهی علم بیاموزی کاری که در گام اول باید انجام دهی این است که: "در درون خود به حقیقت و جوهره بندگی برسی"، به عبارت دیگر کسی نمی تواند به آن نور علم برسد جز این که اول در درون خود به حقیقت بندگی و عبودیت رسیده باشی.
وارث: امام معصوم (ع) در پاسخ به اشتیاق عنوان بصری برای علم آموزی می فرمایند این است که: فَإنْ أَرَدْتَ الْعِلْمَ فَاطْلُبْ أَوَّلاً فِي‌ نَفْسِكَ حَقِيقَةَ الْعُبُودِيَّةِ، وَ اطْلُبِ الْعِلْمَ بِاسْتِعْمَالِهِ، وَ اسْتَفْهِمِ اللَهَ يُفْهِمْكَ / پس اگر اراده کرده ای و می خواهی علم بیاموزی کاری که در گام اول باید انجام دهی این است که: "در درون خود به حقیقت و جوهره بندگی برسی"، به عبارت دیگر کسی نمی تواند به آن نور علم برسد جز این که اول در درون خود به حقیقت بندگی و عبودیت رسیده باشد. حال اگر کسی به آن حقیقت بندگی دست یافت در آن صورت است که به تعبیر امام، وارد گام بعدی می شود. اما گام بعدی از منظر امام معصوم (ع) چیست؟ آن گامی که باید برداشته شود این است: اگر کسی می خواهد آن نور علم را در درون خود داشته باشد باید به کارش بندد یعنی به آن حقیقتی که رسیده عمل کند و عامل به علم باشد در این صورت است که خداوند خود معلم طالب علم می شود چون طالب علم حقیقی از خداوند می پرسد و خداوند پاسخش را می دهد.
علم نوری است که خدا در قلب طالب قرار می دهد
اولین نکته ای که حضرت به عُنوان بصری می فرماید: لَيْسَ الْعِلْمُ بِالتَّعَلُّمِ إنَّمَا هُوَ نُورٌ يَقَعُ فِي‌ قَلْبِ مَنْ يُرِيدُ اللَهُ تَبَارَكَ وَ تَعَالَي‌ أَنْ يَهْدِيَهُ. فَإنْ أَرَدْتَ الْعِلْمَ فَاطْلُبْ أَوَّلاً فِي‌ نَفْسِكَ حَقِيقَةَ الْعُبُودِيَّةِ، وَ اطْلُبِ الْعِلْمَ بِاسْتِعْمَالِهِ، وَ اسْتَفْهِمِ اللَهَ يُفْهِمْكَ / علم به آموختن نیست. علم نوری است در قلب کسی که خدای تبارک و تعالی اراده کرده است او را هدایت کند، بنابراین اگر علم می خواهی در گام اول باید حقیقت عبودیت - جوهر بندگی- را در نزد خود طلب کنی و به وسیله عمل به علم در طلبش باشی و خدا بپرسی تا او بفهماندت.
در این فراز از سخنان امام اولا بر این حقیقت پافشاری می شود که "علم چیزی جز نور نیست." اگر جهل و نادانی و وهم از جنس ظلمت و تاریکی است، علم از جنس نور است. اگر جهل آدمی را در هزارتوهای وهم گرفتار می کند علم نوری است که بر ذهن و قلب آدمی تابیده می شود و به او قدرت تمییز می دهد اما این علم همچنان که امام به آن اشاره می فرماید اکتسابی نیست. به تعبیر عرفا: که علم عشق در دفتر نباشد.
اگر علم می خواهی باید به حقیقت بندگی برسی
دومین نکته ای که امام معصوم در پاسخ به اشتیاق عنوان بصری برای علم آموزی می فرمایند این است که: فَإنْ أَرَدْتَ الْعِلْمَ فَاطْلُبْ أَوَّلاً فِي‌ نَفْسِكَ حَقِيقَةَ الْعُبُودِيَّةِ، وَ اطْلُبِ الْعِلْمَ بِاسْتِعْمَالِهِ، وَ اسْتَفْهِمِ اللَهَ يُفْهِمْكَ / پس اگر اراده کرده ای و می خواهی علم بیاموزی کاری که در گام اول باید انجام دهی این است که: "در درون خود به حقیقت و جوهره بندگی برسی"، به عبارت دیگر کسی نمی تواند به آن نور علم برسد جز این که اول در درون خود به حقیقت بندگی و عبودیت رسیده باشد. حال اگر کسی به آن حقیقت بندگی دست یافت در آن صورت است که به تعبیر امام، وارد گام بعدی می شود.
کسی که علم حقیقی می خواهد باید عامل باشد
اما گام بعدی از منظر امام معصوم (ع) چیست؟ آن گامی که باید برداشته شود این است: اگر کسی می خواهد آن نور علم را در درون خود داشته باشد باید به کارش بندد یعنی به آن حقیقتی که رسیده عمل کند و عامل به علم باشد در این صورت است که خداوند خود معلم طالب علم می شود چون طالب علم حقیقی از خداوند می پرسد و خداوند پاسخش را می دهد.
 بنده حقیقی حس مالکیت ندارد
چقدر شیرین و لذتبخش است که امام معصوم (ع) گام به گام کسی را راهنمایی می کند و او را از گرداب های وهم و پندار بیرون می کشد. این جا در واقع عُنوان بصری به نمایندگی از همه انسان هایی در محضر امام حاضر شده است که تشنه معارف الهی اند و می خواهند طیفی از آن نور مبارک در قلب آنان نیز تابیدن بگیرد.
اما پرسش مهمی که عنوان بصری در این جا از امام می پرسد این است که: "مَا حَقِيقَةُ الْعُبُودِيَّةِ؟! / حقیقت عبودیت و بندگی چیست." توجه کنید که امام می فرماید راه رسیدن به علم حقیقی رسیدن به جوهره و حقیقت بندگی است، حال پرسش این است که حقیقت بندگی چیست؟ امام در پاسخ می فرماید: ثَلاَثَةُ أَشْيَآءَ: أَنْ لاَ يَرَي‌ الْعَبْدُ لِنَفْسِهِ فِيمَا خَوَّلَهُ اللَهُ مِلْكًا، لاِنَّ الْعَبِيدَ لاَ يَكُونُ لَهُمْ مِلْكٌ، يَرَوْنَ الْمَالَ مَالَ اللَهِ، يَضَعُونَهُ حَيْثُ أَمَرَهُمُ اللَهُ بِهِ؛ وَ لاَ يُدَبِّرَ الْعَبْدُ لِنَفْسِهِ تَدْبِيرًا؛ وَ جُمْلَةُ اشْتِغَالِهِ فِيمَا أَمَرَهُ تَعَالَي‌ بِهِ وَ نَهَاهُ عَنْهُ /  حقیقت و جوهره بندگی، سه مؤلفه یا سه ضلع دارد. اول این که عبد - بنده – برای خودش حس ماکلیت نداشته باشد. یعنی هر آنچه که خداوند به او سپرده است - از مال و فرزند و تندرستی و استعداد و هر چیزی که از حیث امانت نزد اوست - بنده خدا خود را در آن مالک نپندارد و حقیقتا به این مفهوم رسیده باشد که آسمان ها و زمین و هر آنچه در آن هاست از آن خداست و این مالکیت شما حال عبد هم می شود و عبد از آن خود چیزی ندارد.  امام در ادامه می فرماید لاِنَّ الْعَبِيدَ لاَ يَكُونُ لَهُمْ مِلْكٌ، يَرَوْنَ الْمَالَ مَالَ اللَهِ / عبد برای خود مالکیتی قایل نباشد و اگر مال و اندوخته ای هم دارد آن مال و اندوخته را مال خدا در نظر آورد.
پایه دوم و سوم عبودیت از منظر امام صادق (ع)
پایه دوم عبودیت و بندگی در منظر امام آنجاست که می فرماید: يَضَعُونَهُ حَيْثُ أَمَرَهُمُ اللَهُ بِهِ /  وقتی خدا امر می کند که چیزی را فرو بنهد و واگذارد، آن چیز را رها کند و واگذارد. یعنی عبد در برابر فرمان و امر خدا طغیان و نافرمانی نمی کند چون اگر کسی بر راه طغیان برود از نور به سمت ظلمت خواهد رفت همچنان که آیت الکرسی هم به این حقیقت نورانی توجه دارد که: الله ولی الذین آمنوا یخرجهم من الظلمات الی النور و الذین کفروا اولیاؤهم الطاغوت یخرجونهم من النور الی الظلمات / خداوند همان گونه که ولی مؤمنان است و بندگان راستین و پرهیزگار خود را با تاباندن چشمه های الهی در قلوب شان از ظلمات و تاریکی به نور هدایت می کند همان خدا می تواند آنها را که در راه بیراه طغیان پیش می روند و  بیراهه سرکشی را طی می کنند از نور به سمت تاریکی و از علم به سمت جهل ببرد.
اما پایه سوم چیست؟ امام می فرماید: وَ لاَ يُدَبِّرَ الْعَبْدُ لِنَفْسِهِ تَدْبِيرًا؛ وَ جُمْلَةُ اشْتِغَالِهِ فِيمَا أَمَرَهُ تَعَالَي‌ بِهِ وَ نَهَاهُ عَنْهُ / عبد یا بنده برای خودش تدبیر نکند و همه اشتغالاتش  مصروف همان امری شود که امر خداست.
میوه علم حقیقی، سهل شدن انفاق است
اما ادامه این گفت و شنید امام معصوم (ع) با عنوان بصری، تحفه های معرفتی دیگری هم  دارد. ادامه گفتگو به آن جا می رسد که امام خطاب به پرسشگر می فرماید: فَإذَا لَمْ يَرَ الْعَبْدُ لِنَفْسِهِ فِيمَا خَوَّلَهُ اللَهُ تَعَالَي‌ مِلْكًا هَانَ عَلَيْهِ الاْءنْفَاقُ فِيمَا أَمَرَهُ اللَهُ تَعَالَي‌ أَنْ يُنْفِقَ فِيهِ. در این جا امام جعفر صادق علیه السلام در واقع نتیجه و میوه عبودیت را به تدریج بیان می کند. اولین نتیجه و میوه ای که امام (ع) در این بخش به آن اشاره می کند آنجاست که می فرماید: وقتی بنده ای در آن چیزی که خداوند به او واگذار کرده است حس مالکیتی نبیند و در آنچه خداوند به او سپرده خود را مالک نپندارد در آن صورت اولین ثمره و میوه برای عبد این است که انفاق و بخشیدن برای عبد راحت تر می شود، چرا که عبد به این بینش بلند دست یافته است آنچه در اختیار او قرار گفته از آن او نیست بنابراین بسیار راحت تر می تواند از مال و زمان و علم و آگاهی خود به دیگران ببخشد و خست و بخل را به خود راه ندهد.
بنده حقیقی، تدبیر را به خدا تفویض می کند
اما دومین میوه و ثمره نیز از زبان امام شنیدنی است وقتی علم الهی بر قلب کسی بتابد در آن صورت او می تواند تلخی ها، دشواری ها و مصایب و سختی ها را تاب بیاورد چون می داند آنچه که بر عبد پیش می اید از ناحیه خدا و آزمونی برای ایمان اوست. در این جاست که امام می فرماید: وَ إذَا فَوَّضَ الْعَبْدُ تَدْبِيرَ نَفْسِهِ عَلَي‌ مُدَبِّرِهِ هَانَ عَلَيْهِ مَصَآئِبُ الدُّنْيَا / عبد کسی است که تدبیر امور را به خدا واگذار می کند، بنابراین هرچه از جانب خداوند در قالب مصایب و دشواری ها و ناگواری ها پیش می آید چون عبد می داند و این بینش را دارد که همه این ها از ناحیه خداست رو ترش و ابرو گره نمی کند.
/س.ب215