همایش شب شعر و غبار روبی حرم مطهر حضرت عبدالعظیم الحسنی(ع) +گزارش تصویری
وارث: همایش شب شعر و غبار روبی حرم مطهر حضرت عبدالعظیم الحسنی(ع) با سخنرانی حجت الاسلام علوی و مداحی استاد سازگار و حاج مرتضی طاهری برگزار شد.
در ادامه متن سخنان حجت الاسلام علوی را می خوانید:
حضرت عبدالعظیم حسنی از چهره های درخشان علم و فقاهت و فضیلت است که برای ما می تواند الگوی سازنده ای باشد. در حالی که سنش حدود 50 سال بود در سال های آغاز امامت امام هادی علیهالسلام که حضرت در سن جوانی بودند، معمولاً در بین عرب مسئله سن و سال عاملی تایین کننده است و نوعاً جوان ها نسبت به بزرگسالان هم احترام می کنند و هم در برابر آنها از هر جهت اظهار کوچکی می کنند.
وقتی بزرگی در برابر جوانی اظهار فروتنی می کند و زانو می زند و در مقام علم و دانش از او بر می آید و یا عقاید خود را بر او عرضه می کند همه متعجب می شوند که چه شد بزرگتری در برابر نوجوان و جوانی زانو زده و چنین عرض ادب می کند!
علیابنجعفر برادر امام موسی کاظم علیهالسلام، پسر امام جفر صادق علیهالسلام و عموی امام رضا علیهالسلام است و عموی پدر امام جواد علیهالسلام است. امام جواد علیهالسلام در سنین نوجوانی است و علیابنجعفر شاید حدود 60 یا 70 سال سن داشت که در برابر امام جواد علیهالسلام نوجوان زانو میزد و مسئله می پرسید. ارادتمندانی داشت که به او اعتراض کردند و گفتند: از شما عمری گذشته محاسنتان سفید شده، صورت زیبنده ای ندارد که در برابر نوجوانی اینگونه زانو بزنی، از او به گونه ای سوال کنی که گویی او استاد است و شما شاگرد هستید! در حالی که شما استاد همۀ ما هستی. علیابنجعفر انسانی با بصیرت بود و مسئله امامت و ولایت را با سن و سال مرتبط نمی دانست، جواب داد: وقتی خداوند متعال ردای امامت را بر قامت برادرزاده ام پوشانده آیا من در برابر ارادۀ خدا عرض اندام کنم؟! چون سن و سالم بیشتر است در برابر امامت امام جواد علیهالسلام گردن درازی و سرپیچی کنم؟!
این ها برای ما دروس آموزنده ای است که در برابر ولایت امر مسلمین دارای روح قَبَلیت باشیم و مسئلۀ سن و سال و امثال اینها جایگاهی نداشته باشد.
از جمله کسانی که این حالات را داشت عبدالعظیم حسنی بود که با چند واسطه نسبش به امام مجتبی علیهالسلام می رسد. در حالی که سن و سالش بالای 50 بود، نزد امام هادی علیهالسلام رفت و عرض کرد: ای آقا من اعتقاداتی در مورد با خدا و رسولش و وحی و قرآن و ائمه اطهار علیهالسلام دارم، می خواهم یکبار عقایدم را بر شما عرضه کنم و شما به من بگویید عقایدم صحیح است یا مشکلی دارد تا درستشان کنم، بعد از توضیحاتی که داد امام فرمودند: عمو جان عقایدتان درست است و همان چیزی است که خدا خواسته و همان صراط مستقیم است. این در شرایطی است که عبدالعظیم حسنی فردی عامی و فردی که مشغول کاسبی و پیله وری و پیشه وری بوده و در عرصه های علمی مطرح نبوده، اینگونه نیست!
عبدالعظیم حسنی یک فقیه بود. او محدث بود و اهل علم. کتابی تدوین کرده بود که در آن خطبه ها و سخنان امام علی علیهالسلام بود. و کتابی هم به نام "یوم و لیلة" در زمینه ادعیه در روز ها و شب ها و ارزش آنها و تاثیرات سازندۀ آنها را تدوین کرده بود.
هر جا می رفتند وزن علمی او جایش را در بین مردم و دل مردم باز میکرد. او فقیه و مجتهد بود که عقایدش را به امام عصرش که فاصلۀ سنی زیادی داشتند عرضه می کرد و با خط کش امامت و ولایت خودش را چک می کرد.
فردی به نام ابوحماد از ری نزد امام هادی علیهالسلام رفت و سوالاتی پرسید، مسائل که تمام شد حضرت فرمود: شما از ری آمدی؟ گفتند: بله فرمودند: چرا این همه رنج راه را برای خودت هموار کردی که مسائل شرعی را از من بپرسی؟ گفت: آقا باید چه کار می کردم؟ فرمودند: عبدالعظیم پیش شماست، در مسائل شرعی هر سوالی داشتید از او بپرسید، لازم نیست انقدر به خودتان زحمت دهید.
این بیان امام ارزش نصر را در زمینۀ فقاهت عبدالعظیم حسنی دارد. او هم آن قدر و جلالت را دارد و امام هم هوایش را دارد. چون لحظه به لحظه پیروی از امام را رها نمی کرد.