سفارش امام زمان(ع)در مورد احترام به پدر

کد خبر: 26709
پيوسته ملازم خدمت او بود مگر در شب چهارشنبه كه به مسجد سهله مى رفت و در آن شب به واسطه اعمال مسجد سهله و شب زنده دارى در آنجا از خدمت معذور بود ولى پس از مدتى ترك كرد و ديگر به آنجا نرفت.
وارث: آقا سيد محمد موسوى نجفى معروف به هندى كه از اتقياء علماء و ائمه جماعت حرم امير المؤ منين (عليه السلام) است نقل كرد از جناب شيخ باقر، فرزند شيخ هادى كاظمينى مجاور نجف اشرف و ايشان از شخص ‍ مورد اعتمادى، كه آن شخص را پدر پيرى بود كه هيچگونه كوتاهى نسبت به خدمتگزارى او نمى كرد حتى خودش براى او آب در مستراح مى برد و منتظر مى شد تا خارج شود و به مكانش برساند.

 

پيوسته ملازم خدمت او بود مگر در شب چهارشنبه كه به مسجد سهله مى رفت و در آن شب به واسطه اعمال مسجد سهله و شب زنده دارى در آنجا از خدمت معذور بود ولى پس از مدتى ترك كرد و ديگر به آنجا نرفت.


از او پرسيدم چرا رفتن به مسجد سهله را ترك كردى؟ گفت چهل شب چهارشنبه به آنجا رفتم. شب چهارشنبه چهلم رفتنم به تأخير افتاد تا نزديك غروب. در آن وقت تك و تنها بيرون رفتم و با همان وضع به سير خود ادامه دادم تا يك سوم راه باقى ماند كم كم ماهتاب مقدارى از تاريكى شب را به روشنائى تبديل كرد. در اين هنگام شخص عربى را ديدم بر اسبى سوار است به طرف من مى آيد. در دل خود گفتم الان اين مرد راهزن مرا برهنه مى كند.


همين كه به من رسيد با زبان عرب بدوى شروع به صحبت كرد. پرسيد كجا مى روى؟ گفتم مسجد سهله.


 فرمود: «اوصيك بالعود! اوصيك بالعود! اوصيك بالعود!» سه مرتبه، عود به زبان عرب بدوى پدر پير را مى گويند، يعنى سفارش مى كنم تو را به پدر پيرت. بعد از اين سخن ناگهان از نظرم ناپديد شد. فهميدم كه او حضرت مهدى (عليه السلام ) بود و دانستم آنجناب راضى نيست ترك خدمت پدرم را، حتى در شب چهارشنبه. از اين رو ديگر به مسجد سهله نرفتم و اين كار را ترك نمودم .(1)

 

 

1- منتهى الامال ، ج 2، ص 324.

/س.ب215