دکتر قنبری: با قدم زدن با دیگران خیلی صفا نکنید! +گزارش تصویری

کد خبر: 27489
دومین اجتماع بیعت با ولایت با سخنرانی دکتر حشمت الله قنبری و مداحی حاج سعید حدادیان، کربلایی محمد حسین حدادیان و کربلایی حسین طاهری در هیئت فدائیان حضرت زهرا سلام الله علیها برگزار شد.

وارث: دومین اجتماع بیعت با ولایت با سخنرانی دکتر حشمت الله قنبری و مداحی حاج سعید حدادیان، کربلایی محمد حسین حدادیان و کربلایی حسین طاهری در هیئت فدائیان حضرت زهرا سلام الله علیها برگزار شد.

در ادامه متن گزیده ای از سخنان دکتر قنبری را می خوانید: 

هر مردمی در بین خودشان چیزهایی برای مباهات کردن دارند. شما در لایحه ها و طبقات زندگی انسان بروید، همه این مباهات کردن و قابل مباهات شدن را برای خودشان دارند.

برخی بسیار استثنایی هستند، این بعضی هایی که می گویم بعد از پیامبر صلي‌الله عليه وآله هستند. آنها با هیچ چیز قابل قیاس نیستند و در آفرینش چیزی با آنها قابل قیاس نیست. آنها هر چهارده تا یکی هستند.

برای اینکه انسان تربیت شود به واسطۀ 14 معصوم تدریجی برای او ملموس کردند. ترتیب هم دارند. بعد از این سلسه، مردم به یک افراد و آرمان هایی مباهات می کنند. برخی در اعلا درجه ممکن هستند. به عنوان کسی که با تاریخ آشناست می گویم در تاریخ کهن ایران عده ای را پیدا می کنید که شاخص هستند مثلاً کوروش کبیر! تا مرزی رفته است که برخی از مفسرین قرآن همانند علامه طباطبایی معتقدند که ذوالقرنین اوست. سنگ نوشته هایی هم که از او می بینید بوی توحید می دهد.

 در بین تمام شخصیت های طراز اول تاریخ کهن ما امام(ره) استثنا است.

عده ای از افراد سر سلسله شدند. نوعاً کسانی که سر سلسله حکومت ها بودند برجستگی هایی داشتند. وقتی خوب تدبر و تحقیق کنید متوجه می شوید که حکومت را از خانواده ای به خانواده ای داده اند. لذا می بینید نسل های بعدی همان جنایت ها را انجام می دادند. چرا؟ چون این تغییر و تحول بر مبنای اول بوده است، اقتضاهایی داشته که برخی را مستثنی می کرد.

امام در اینجا سر سلسله است اما حکومت را به دست خانواده ندادند، به دست اسلام ستیز دادند. ایشان کاری کردند که کسی نتوانست انجام دهد.

حضرت بر عکس سر سلسله های دیگر چیزی برای خود نخواست. ایشان امتیازاتی داشتند که در رگ و ریشۀ تاریخ نظیر نداشتند. مثلاً ایشان فقیهی مبارز بود. او در فقه استثناست و در این مقام خدمتی کرد که خیلی ها در اسلام هم توفیق به عمل او پیدا نکردند. امام در عین فقیه مبارز بودن یک اصولی طراز اول هم بود، در عین اینکه یک اصولی متبحر بود یک فیلسوف هم بود.

زمانی که در قم بودند در کلاس های ایشان جمعیتی بود و دیگر روحانیون کلاس های خلوتی داشتند حتی مرحوم علامه طباطبایی. در عین فیلسوف بودن ادیبی توانمند بود. کتاب های امام را که مطالعه کنید، احتیاج به مترجم خواهید داشت. ایشان در وصیت نامۀ خود تقریباً کل تاریخ را گنجانده است!. ما نظیر ایشان را پیدا نخواهیم کرد.

ویژگی دیگر که امام دارند این است که در عین این نثر پیچیده و فنی در صحبت کردنشان آنقدر ساده و بی آلایش صحبت می کنند که آدم احساس می کند ایشان بی سواد است. ایشان با عادی ترین کلماتی که مردم سخن می گویند، صحبت می کردند و با همین کلمات ساده و عادی انقلاب ما را رقم می زند.

این ویژگی ها در هیچ کس وجود نداشته و خاص خودشان است. برای امام طرازی نمی یابیم.

وقتی امام را به تهران آوردند قصد کشتن او را داشتند ولی شرایطی ایجاد کردند که از مرگ بدتر بود. او را به ترکیه فرستادند. سپس به عراق، آنها در این فکر بودند که امام را تضعیف و بعد حذفش کنند. وقتی رفتند با تمام سختی ها و مشقات تحولات بنیادین ایجاد کردند! آن هم در سن و سالی که همه در پی بازنشستگی هستند. زمانی که همه به فکر بازنشستگی هستیم ایشان دنبال انقلاب بودند.

نظام حکومت دینی را در عراق نوشتند. بعد حکومت ولایت فقیه را تبیین کردند. کار مهم بعدی امام این بود که آدم های متناسبی را تربیت کردند همانند: شهید بهشتی و شهید مفتح.

امام که با یک فولکس رفته بودند با هواپیما بازگشتند. روزی که رفتند تنها بودند و روز بازگشتشان 12 میلیون نفر به استقبالشان رفته بودند. در هواپیما به ایشان گفتند: چه احساسی دارید؟ گفتند: احساسی ندارم. یعنی آنها وقتی به استقبال من آمدند، یعنی به استقبال خدا آمدند! و او را به عنوان اینکه بنده خدا می داند استقبال کردند.

پیامبر وقتی به یثرب رفتند، از نواحی اطراف آنجا به استقبال ایشان رفتند. خیلی ها ایشان را دعوت می کردند تا پذیرایشان باشند، حضرت فرمودند: هر جا که شترم زانو بزند آنجا خواهم رفت. آنهایی که ایشان را دعوت می کردند راندخواران بودند نه مردم عادی! چون آنها چیزی برای پذیرایی نداشتند. پیامبر فرمود: هر که با انگیزۀ قدرت مداری به سمت من آمده از این شتر هم کمتر است. امام خمینی(ره) از پیامبر یاد گرفتند و هر چه دیگران نفهمیدند او فهمید.

او فرمود: هیچ احساسی ندارم. یعنی چی؟ یعنی فکر نکنید بخاطر اینکه من ریئس می شوم صندوق ذخایر ارزی در اختیار شما خواهد بود!

امام کانون عاطفه بود و با رسیدنشان از حلبی آبادها گذشت و گفت من با این ها کار دارم و این ها با من. سپس مستقیم نزد شهدا رفت و قدم زد، عاشقشان بود و دوستشان داشت. هر کاری که کرد در کنار شهدا کرد. این حرکت امام یعنی فردا و پس فردا که رئیس شدید به بهشت زهرا بروید و قدم بزنید و با قدم زدن با دیگران خیلی صفا نکنید!

 در ادامه این مراسم؛ ذاکرین اهل بیت علیه السلام حاج سعید حدادیان، کربلایی محمد حسین حدادیان و کربلایی حسین طاهری به روضه خوانی و سینه زنی پرداختند.