عالم سنی: بنیامیه خون اهلبیت رسول خدا (ص) را ریختند
وارث: در این مطلب به سخن یکی از علمای اهل سنت خواهیم پرداخت که در آن صراحتاً بنیامیه را عامل هتک و توهین به اهلبیت رسولالله (ص) معرفی میکند
علامه عبد الرئوف مناوی، دانشمند بزرگ اهل سنت، در باره حرمتی شکنی اهلبیت علیهم السلام توسط بنیامیه، چنین نوشته است
پیامبر فرمود:
من در میان شما برای بعد از وفات خودم ، دو جانشین میگذارم. در روایت احمد آمده است که یکی از آنها بزرگتر از دیگری است . و در روایت دیگر به جای «خلیفتین» ، «ثقلین» آمده است. آن دو به خاطر مقام بلندشان«ثقل» نامیده شدهاند.
مقصود از کتاب خدا قرآن است. او ریسمانی است بین آسمان و زمین. گفته شده است که مقصود از "حبل” وصیت او است . و گفتهشده که مقصود ریسمانی است که او را به رضایت خداوند میرساند.و جانشین دیگر من، عترت و اهلبیت من است.
مقصود از اهلبیت، اصحاب کساء هستند، همان ها که خداوند آنها را از هر گونه رجس و پلیدی پاک و پاکیزه کرده است. برخی گفتهاند که مقصود از آنها کسانی هستند که صدقه بر آنها حرام است، قرطبی آن را ترجیح داده است.
مقصود از روایت این است که اگر به دستورات قرآن، عمل و از نواهی آن پرهیز کنید و همچنین به هدایت اهلبیت من هدایت شوید، به سیره آنها اقتدا کنید، هدایت میشوید و گمراه نمیشوید.
قرطبی گفته : این وصیت و تأکید عظیم ، اقتضاء میکند که احترام اهلبیت واجب باشد. همچنین نیکی، احترام و محبت به آنها واجب و فرض مؤکد است که هیچ کس بهانهای برای تخلف از آن ندارد.
علاوه بر این، میدانیم که آنها چه نسبتی با پیامبر صلیالله علیه وآله دارند، آنها جزئی از پیامبر هستند؛ آنها ریشهها و شاخههایی هستند که از وجود آن حضرت رشد کردهاند؛ زیرا پیامبر فرموده: فاطمه پاره تن من است .
با این همه، بنیامیه در رعایت این حق بزرگ، مخالفت و کاملاً بر عکس عمل کردند؛ خون اهلبیت علیهم السلام را ریختند، زنان و کودکان آنها را اسیر و خانههای آنان را خراب کردند. شرف و فضیلت آنان را انکار و فحاشی و لعن اهلبیت را مباح دانستند.
پس با سفارش حضرت مصطفی صلیالله علیه وآله مخالفت و با آن مقابله کردند و ضد مقصود و آرزوی پیامبر را عمل کردند.
چه قدر شرمنده خواهند شد در آن هنگام که روبروی رسول خدا صلیالله علیه وآله بایستند و چه رسوایی است برای روزی که بر آن حضرت وارد شوند.
(إنی تارک فیکم) بعد وفاتی (خلیفتین) زاد فی روایه أحدهما أکبر من الآخر وفی روایه بدل خلیفتین ثقلین سماهما به لعظم شأنهما (کتاب الله) القرآن (حبل) أی هو حبل (ممدود ما بین السماء والأرض) قیل أراد به عهده وقیل السبب الموصل إلى رضاه (وعترتی) بمثناه فوقیه (أهل بیتی)
تفصیل بعد إجمال بدلا أو بیانا وهم أصحاب الکساء الذین أذهب الله عنهم الرجس وطهرهم تطهیرا وقیل من حرمت علیه الزکاه ورجحه القرطبی یعنی إن ائتمرتم بأوامر کتابه وانتهیتم بنواهیه واهتدیتم بهدی عترتی واقتدیتم بسیرتهم اهتدیتم فلم تضلوا
قال القرطبی : وهذه الوصیه وهذا التأکید العظیم یقتضی وجوب احترام أهله وإبرارهم وتوقیرهم ومحبتهم وجوب الفروض المؤکده التی لا عذر لأحد فی التخلف عنها هذا مع ما علم من خصوصیتهم بالنبی صلى الله علیه وعلى آله وسلم وبأنهم جزء منه فإنهم أصوله التی نشأ عنها وفروعه التی نشأوا عنه کما قال : (فاطمه بضعه منی)
ومع ذلک فقابل بنو أمیه عظیم هذه الحقوق بالمخالفه والعقوق فسفکوا من أهل البیت دماءهم وسبوا نساءهم وأسروا صغارهم وخربوا دیارهم وجحدوا شرفهم وفضلهم واستباحوا سبهم ولعنهم فخالفوا المصطفى فی وصیته وقابلوه بنقیض مقصوده وأمنیته فواخجلهم إذا وقفوا بین یدیه ویا فضیحتهم یوم یعرضون علیه.
فیض القدیر، ج۳، ص۱۴ و ۱۵٫
/م.ق210