جلسه هفتگی هیئت شهدای گمنام برگزار شد +گزارش تصویری

کد خبر: 27924
جلسه هفتگی هیئت شهدای گمنام با سخنرانی حجت السلام پناهیان و مداحی و قرائت دعای کمیل توسط حاج حسین هوشیار برگزار شد.

وارث: جلسه هفتگی هیئت شهدای گمنام با سخنرانی حجت السلام پناهیان و مداحی و قرائت دعای کمیل توسط حاج حسین هوشیار برگزار شد.

در ادامه متن سخنان حجت الاسلام پناهیان را می خوانید: 

پیامبر گرامی اسلام صلي‌الله عليه وآله در سال دهم هجری ابوطالب را از دست دادند و بعد از فاصلۀ اندکی حضرت خدیجه سلام‌الله علیها را از دست دادند.

حضرت ابوطالب یکی از بزرگترین مظلومان تاریخ هستند. کتاب هایی در باب مظلومیت های ایشان نوشته شده است. ایشان نقش و وظیفۀ مهمی برای دفاع در برابر پیامبر داشتند. در حقیقت محافظ ایشان بودند.

یکی از دلایل غربت ابوطالب این است که فرزند او علی ابن ابی طالب علیه‌السلام است. دلیل مظلومیت ایشان بی تردید علی بن ابی طالب است. چون علی بن ابی طالب علیه‌السلام مخلص است. اهل بیت علیه‌السلام تا مجبور نشوند از اطرافیانشان تعریفی نخواهند کرد، علی ابن ابی طالب همانند عوام نیست که در جمعی بنشیند و از پدر خود تعریف کند.

هر کاری که کرده ای برای خودت کردی و غربتش را هم خودت تحمل می کنی. البته اهل بیت علیه‌السلام وظیفه دارند مردم را روشن کنند، وظیفه دارند که اگر لازم بود خودشان را معرفی کنند. امام علی علیه‌السلام جایی که مجبور می شد خودش را معرفی کند، زجری می کشید ولی حضرت در این راه تمام هستی خودش را می دهد، آیا غربت پدرش را تحمل نمی کند؟ چرا تحمل می کند.

سالی که ابوطالب و حضرت خدیجه سلام‌الله علیها از دنیا رفتند حضرت محمد مصطفی صلي‌الله عليه وآله سال حزن نامیدند. فرمودند: دو مصیبت بر امت اسلام وارد شده است که من نمیدانم بر کدام مصیبت شیون کنم!. پیامبر با این دو مصیبت بزرگ اینگونه برخورد کردند.

حضرت خدیجه سلام‌الله علیها بسیار مظلوم بودند. امام علی علیه‌السلام بیشترین کمک ها را به پیامبر کردند به همین دلیل باید مظلوم واقع شوند. فدای پیامبرشان شدند. در مورد با سن حضرت خدیجه سلام‌الله علیها مبالغه شده است.

بررسی های دقیق در این ارتباط که حضرت خدیجه سلام‌الله علیها خانمی بودند که کودک داشتند، تمام کتاب های تاریخی حتی مذاهب دیگر می گوید: بزرگان قریش رفتند با ایشان ازدواج کنند که حضرت راه نمی دادند.

حضرت خدیجه سلام‌الله علیها آنقدر از ابوطالب خواهش کرد که مرا برای برادرزاده ات خواستگاری کن. ایشان مورد حسادت قریشیان بودند. چگونه است که این خانم در سن ازدواج، بزرگان قریش، ثروتمندان و پولداران را راه نمی دادند، آن وقت چگونه قبلاً با یک آدم مجهول الهویه ای که در تاریخ از او هیچ سند و مدرکی نیست ازدواج کرده و چند فرزند دارد؟! سوال اینجاست خانمی که ازدواج کرده و چند فرزند دارد به چه علت باید آنقدر خواستگار داشته باشد؟

برخی خودشان را داماد پیامبر می دانند بخاطر وصلت کردن با دختران قبلی حضرت خدیجه سلام‌الله علیها! متوجه می شویم که زینب نامی هست که دختر پیامبر صلي‌الله عليه وآله است ولی ایشان نه تنها دختر پیامبر بلکه دختر حضرت خدیجه سلام‌الله علیها هم نبوده است. بعضی ها فکر می کنند که ایشان دختر حضرت خدیجه سلام‌الله علیها بوده و بعد از ازدواج پیامبر با حضرت خدیجه سلام‌الله علیها دختر پیامبر هم محسوب شده است! خیر چنین نیست. دخترخواهر حضرت خدیجه سلام‌الله علیها بوده که خواهر و شوهر خواهر حضرت از دنیا می روند و آنها او را تحت سرپرستی نگه میدارند.

آن زمان رسم بود، اگر از دختری سرپرستی می کردند، می گفتند: او دخترش است. پیامبر بعد از ازدواج با حضرت خدیجه سلام‌الله علیها ازدواج هایی داشتند. در ماه شوال با یکی از همسرانشان ازدواج کردند که در مورد محسنات آن همسرشان مبالغات کردند. می گویند در آن ماه ازدواج کردن مستحب است چون پیامبر در آن ماه با آن همسرشان ازدواج کردند. در مورد با یک همسرشان مبالغه می کنند در تعریف و در تعریف با یکی دیگر از همسران مبالغه می کنند در تحقیر!

این دو بزرگوار( ابوطالب و حضرت خدیجه سلام‌الله علیها ) در یک سال از دنیا رفتند و پیامبر گرامی اسلام صلي‌الله عليه وآله از این دو بزرگوار کمک گرفته بودند.

من که نگاه می کنم می فهمم خداوند متعال در داستان زندگی پیامبر گرامی اسلام صلي‌الله عليه وآله انگار به هیچ چیز جز امتحانات خود پیامبر کاری ندارد! زجرهایی که او خوب است و تحمل کند و رشدهایی که او خوب است و پیدا کند! اصلاً گاهی مناسب است داستان های حضرت را به عنوان خود او بخوانید نه به عنوان او برای ما! زندگی ایشان داستان عجیبی دارد.

خداوند حضرت را رها نمی کند که ما با هم نداریم و علم عالم در اختیار شما قرار دارد و انبیا به وجود شما و نورتان مفتخرند و به توسل به شما وحی دریافت می کردند و تمام مقاماتی که داری و اعظم انسان ها هستی، من با تو حساب ویژه ای باز نکردم!

هر که در این بزم مقرب تر است                   جام بلا بیشترش می دهند

خدایا مدتی صبر می کردی و بعد آنها را می بردی! آنها برای دین شما کار می کنند، باید آنقدر شکنجه شوند؟ مگر پیامبر چه گناهی کرده است؟ چقدر باید اذیت شود؟ من خواهش می کنم زجرهای پیامبر را ببینید، بر آدم عجیب تاثیر گذار است.

گاهی عبارت هایی به ذهن می رسد که بر اساس نگاهی عوامانه، بر زبان جاری کند و می ترسم برخی از رفقا این عبارت هایم را جدی بگیرند! نه، این عبارت های من نیست! می گویم اگر عوام تاریخ اسلام را بخوانند می گویند که پیامبر اکرم مشکل اولش خداست! زندگی یک آدم معمولی هم آنقدر پر مشکل نمی شود. عوام باید اینگونه بگویند!

نمونۀ این داستان ابوالهب است. اگر در تاریخ اسلام از شما پرسیدند موثرترین شخصیت در زجر پیامبر در ایمان نیاوردن اقوام مختلف به پیامبر چه کسی است؟ بی تردید باید بگویید ابوالهب. هیچ کس به اندازۀ او موثر نبوده است. بلند می شد و می دوید! تا می دید پیامبر رفتند سراغ قومی که آمدند مکه برای زیارت عبایش را جمع می کرد و می دوید و پشت سر پیامبر می رفت. حرف های حضرت که به پایان می رسید می گفتند: من عموی ایشان هستم، او از قوم ماست، ایشان دیوانه است! حرف هایش را گوش ندهید!!

آقا چه ارتباطی دارد؟ من می گویم شما به خواستگاری بروید! عمویتان همراهتان باشد و چنین بگوید! به شما زن نمی دهند، حالا می خواهی پیغمبر شوی؟ تقریباً بلا استثنا آن اقوام می گفتند: شما در بین قوم خودت اعتباری نداری و آن وقت از ما انتظار داری؟ این انتظار بی جاییست!

این فضا چند سال بود؟ نه فقط 13 سالی که پیامبر در مکه بودند، بعد از آن به مدینه رفتند و اکثر عرب به دلیل بی اعتبار بودن پیامبر اکرم صلي‌الله عليه وآله در میان قوم خودش، قریش ایمان نیاوردند! ابوالهب که از دنیا رفت ولی قومش بود. دلیل تاریخی اش این است که تا قریش در فتح مکه تسلیم شدند همه اقوام شروع کردند به او ایمان آوردن. چون آنجا همه چی قومی اداره می شد. آقا ببخشید قوم شما خودتان را قبول ندارند آن وقت به ما چه می گویی؟

من می خواهم به در خانۀ خدا بروم و بگویم (عوامانه صحبت می کنم) خدایا شما به پیامبر خودت رحم نکردی، به ما چه رحمی خواهی کرد؟! خدا می فرماید: پس جدی باش، بدو کار کن. اینگونه نیست که طرف ما آمدی، حلوا خیرات کنند.

 در ادامه این مراسم؛ ذاکر اهل بیت علیه السلام حاج حسین هوشیار به قرات دعای کمیل و روضه خوانی پرداخت.