اوّل بخشیده شدن، بعداً بهشت رفتن
وارث: قرآن کریم در غالب موارد، مغفرت را در مقابل جنت قرار داده به این دلیل که بهشت خانه پاکان است پس کسى که هنوز آلوده به گناهان و پلیدی هاى معاصى باشد داخل آن نمى شود، مگر آنکه خداى تعالى با آمرزش خود گناهان او را از بین برده و پاکش کند.
وَسَارِعُواْ إِلَى مَغْفِرَةٍ مِّن رَّبِّکُمْ وَجَنَّةٍ عَرْضُهَا السَّمَاوَاتُ وَالأَرْضُ أُعِدَّتْ لِلْمُتَّقِینَ (آل عمران ـ 133)
و براى نیل به آمرزشى از پروردگار خود و بهشتى که پهنایش [به قدر] آسمان ها و زمین است [و] براى پرهیزگاران آماده شده است بشتابید.
مسابقه در مسیر سعادت
به دنبال آیات گذشته که بدکاران را تهدید به مجازات آتش و نیکوکاران را تشویق به رحمت الهى مى کرد، در این آیه کوشش و تلاش نیکوکاران را تشبیه به یک مسابقه معنوى کرده که هدف نهایى آن آمرزش الهى و نعمت هاى جاویدان بهشت است و مى فرماید: براى رسیدن به این هدف بر یکدیگر سبقت بگیرید.
در حقیقت قرآن در اینجا از یک نکته روانى استفاده کرده که انسان براى انجام دادن یک کار اگر تنها باشد، معمولاً کار را بدون سرعت و به طور عادى انجام مى دهد، ولى اگر جنبه مسابقه به خود بگیرد، آن هم مسابقهاى که جایزه با ارزشى براى آن تعیین شده، تمام نیرو و انرژى خود را به کار مى گیرد و با سرعت هرچه بیشتر به سوى هدف پیش مى تازد.
و اگر مى بینیم هدف این مسابقه در درجه اول مغفرت قرار داده شده براى این است که رسیدن به هر مقام معنوى بدون آمرزش و شستشوى از گناه ممکن نیست، نخست باید خود را از گناه شست و سپس به مقام قرب پروردگار گام نهاد!
وَ جَنَّةٍ عَرْضُهَا السَّماواتُ وَ الْأَرْضُ: دومین هدف این مسابقه معنوى بهشت قرار داده شده، بهشتى که وسعت آن، پهنه آسمان ها و زمین است (باید توجه داشت که مراد از "عرض" در این آیه اصطلاح هندسى آن که در مقابل "طول" است نیست، بلکه به معنى لغوى که وسعت است مى باشد.)
و به این ترتیب قرآن با صراحت مى گوید: وسعت بهشت همان وسعت آسمان ها و زمین مى باشد.
در آیه 21 سوره حدید همین تعبیر با تفاوت مختصرى دیده مى شود؛ "سَابِقُوا إِلَى مَغْفِرَةٍ مِّن رَّبِّکُمْ وَجَنَّةٍ عَرْضُهَا کَعَرْضِ السَّمَاء وَالْأَرْضِ" در این آیه به جاى "مسارعت" صریحاً کلمه "مسابقه" ذکر شده و "سماء" به صورت مفرد با الف و لام جنس آمده که در اینجا معنى عموم مى دهد، و از "کاف تشبیه" استفاده شده است، به این معنى که در آیه مورد بحث صریحاً مى گوید "وسعت بهشت همان وسعت آسمان ها و زمین است" ولى در آیه سوره حدید مى گوید: وسعت آن مانند وسعت آسمان و زمین مى باشد، و هر دو تعبیر یک معنى را مى رساند.
در پایان آیه تصریح مى کند که این بهشت، با آن عظمت، براى پرهیزگاران آماده شده است (أُعِدَّتْ لِلْمُتَّقِینَ)
قرآن براى اینکه وسعت و عظمت بهشت را ترسیم کند آن را به پهنه آسمان ها و زمین تشبیه کرده است، و چارهاى غیر از این نبوده، همانطور که اگر کودکى که در شکم مادر قرار دارد عقل مى داشت و مى خواستیم با او سخن بگوئیم باید با منطقى صحبت کنیم که براى او در آن محیط قابل درک باشد
سوال:
اولاً: آیا بهشت و دوزخ هم اکنون آفریده شده و وجود خارجى دارند یا بعداً در پرتو اعمال مردم ایجاد مى شوند؟
ثانیاً اگر آنها آفریده شدهاند جاى آنها کجا است، (با توجه به اینکه قرآن مى گوید وسعت بهشت به اندازه آسمان ها و زمین است.)
آیا بهشت و دوزخ الان موجودند؟
اکثر دانشمندان اسلامى معتقدند که این دو هم اکنون وجود خارجى دارند و ظواهر آیات قرآن نیز این نظر را تأیید مى کند، به عنوان نمونه:
1- در آیه مورد بحث و در آیات فراوان دیگرى تعبیر به " اعدت" (مهیا شده) یا تعبیرات دیگرى از همین ماده، گاهى در مورد بهشت و گاهى در باره دوزخ، آمده است.
از این آیات استفاده مى شود که بهشت و دوزخ هم اکنون آماده شدهاند اگر چه بر اثر اعمال نیک و بد انسان ها توسعه مى یابند.
2- در آیات مربوط به معراج در سوره "و النجم" مى خوانیم: "وَلَقَدْ رَآهُ نَزْلَةً أُخْرَى عِندَ سِدْرَةِ الْمُنْتَهَى عِندَهَا جَنَّةُ الْمَأْوَى ":" بار دیگر پیامبر جبرئیل را نزد "سدرة المنتهى" در آنجا که بهشت جاویدان قرار داشت مشاهده کرد، (نجم: 13 و 14 و 15)- این تعبیر گواه دیگرى بر وجود فعلى بهشت است.
3- در سوره "تکاثر" آیه 5 و 6 و 7 مى فرماید: "کَلَّا لَوْ تَعْلَمُونَ عِلْمَ الْیَقِینِ لَتَرَوُنَّ الْجَحِیمَ ثمَّ لَتَرَوُنَّهَا عَیْنَ الْیَقِینِ": اگر علم الیقین داشتید دوزخ را مشاهده مى کردید سپس به عین الیقین آن را مى دیدید".
در روایات مربوط به معراج و روایات دیگر نیز نشانه هاى روشنى بر این مسئله دیده مى شود. (باید توجه داشت که بهشت جهان دیگر که اکنون مورد بحث است، غیر از بهشتى است که آدم در آن بود و قبل از آفرینش آدم وجود داشت.)
حسابِ نزدیک، مردمِ بیخیال!!
بهشت و دوزخ در کجا هستند؟
به دنبال بحث فوق این بحث پیش مى آید که اگر این دو هم اکنون موجودند در کجا هستند؟
پاسخ این سوال را از دو راه مىتوان داد:
نخست اینکه: بهشت و دوزخ در باطن و درون این جهانند. ما این آسمان و زمین و کرات مختلف را با چشم خود مى بینیم اما عوالمى که در درون این جهان قرار دارند نمى بینیم و اگر دید و درک دیگرى داشتیم، هم اکنون مى توانستیم آنها را ببینیم، در این عالم موجودات بسیارى هستند که امواج آنها با چشم ما قابل درک نیستند، آیه "کَلَّا لَوْ تَعْلَمُونَ عِلْمَ الْیَقِینِ لَتَرَوُنَّ الْجَحِیمَ" که در بالا اشاره شد نیز گواه این حقیقت است.
از پارهاى از احادیث نیز استفاده مى شود که بعضى از مردان خدا درک و دیدى در این جهان داشتند که، بهشت و دوزخ را نیز با چشم حقیقت بین خود مى دیدند.
دیگر اینکه: عالم آخرت و بهشت و دوزخ، محیط بر این عالم است، و به- اصطلاح این جهان در شکم و درون آن جهان قرار گرفته، درست همانند عالم جنین که در درون عالم دنیا است، زیرا مى دانیم عالم جنین براى خود عالم مستقلى است، اما جداى از این عالمى که در آن هستیم نیست، بلکه در درون آن واقع شده است، عالم دنیا نیز نسبت به عالم آخرت، همین حال را دارد، یعنى در درون آن قرار گرفته است.
و اگر مى بینیم قرآن مى گوید وسعت بهشت به اندازه وسعت آسمانها و زمین است به خاطر آن است که انسان چیزى وسیع تر از آسمان و زمین نمى شناسد تا مقیاس سنجش قرار داده شود، لذا قرآن براى اینکه وسعت و عظمت بهشت را ترسیم کند آن را به پهنه آسمان ها و زمین تشبیه کرده است، و چارهاى غیر از این نبوده، همانطور که اگر کودکى که در شکم مادر قرار دارد عقل مى داشت و مى خواستیم با او سخن بگوئیم باید با منطقى صحبت کنیم که براى او در آن محیط قابل درک باشد.
از پارهاى از احادیث نیز استفاده مى شود که بعضى از مردان خدا درک و دیدى در این جهان داشتند که، بهشت و دوزخ را نیز با چشم حقیقت بین خود مى دیدند
از آنچه گفتیم پاسخ این سوال نیز روشن شد که اگر وسعت بهشت به اندازه زمین و آسمان ها است پس دوزخ کجا است؟
زیرا طبق پاسخ اول دوزخ نیز در درون همین جهان قرار گرفته و وجود آن در درون این جهان منافاتى با وجود بهشت در درون آن ندارد (همانطور که در مثال امواج فرستنده صوتى ذکر شد) و اما طبق پاسخ دوم که بهشت و دوزخ محیط بر این جهان باشند جواب باز هم روشن تر است زیرا دوزخ مى تواند محیط بر این جهان باشد و بهشت محیط بر آن، و از آن هم وسیع تر.
بحث روایی:
حضرت على علیه السلام در تفسیر این آیه فرمودند: «سارعوا الى اداء الفرائض» به انجام تکالیف الهى سرعت کنید. (تفسیر مجمع البیان)
بحث لغوی:
1ـ در این آیه، کلمهى «عرض» به معناى وسعت است، نه کلمهاى در برابر طول.
2ـ "سارعوا" از "مسارعت" به معنى کوشش و تلاش دو یا چند نفر براى پیشى گرفتن از یکدیگر در رسیدن به یک هدف است، و در کارهاى نیک، قابل ستایش، و در کارهاى بد، نکوهیده است.
پیامهای آیه:
1ـ سرعت در کار خیر، ارزش آن را بالا مى برد. «سارِعُوا»
2ـ اوّل بخشیده شدن، سپس بهشت رفتن. «مَغْفِرَةٍ»، «جَنَّةٍ»
3ـ آمرزش گناه مردم، از شئون ربوبیّت الهى است. «مَغْفِرَةٍ مِنْ رَبِّکُمْ»
4ـ سرعت در توبه، لازم است. «سارِعُوا إِلى مَغْفِرَةٍ»
5ـ لازمهى سرعت به سوى بهشت متّقین، قرار گرفتن در زمرهى متّقین است. «جَنَّةٍ»، «أُعِدَّتْ لِلْمُتَّقِینَ»
منابع:
تفسیر نمونه، ج 3
تفسیر نور، ج 2
تفسیر مجمع البیان ذیل آیه مورد بحث
ترجمه المیزان، ج 4