حجت الاسلام عالی: باید ظرف، ظرفیتمان وسیع شود +گزارش تصویری

کد خبر: 28505
مراسم عزاداری ایام فاطمیه اول با سخنرانی حجت الاسلام عالی و مداحی حاج محمد نوروزی، کربلایی حسن حسینخانی و کربلایی مقداد پیرحیاتی در هیئت محبان الرضا علیه السلام (پیروان ولایت فقیه) برگزار شد.

وارثمراسم عزاداری ایام فاطمیه اول با سخنرانی حجت الاسلام عالی و مداحی حاج محمد نوروزی، کربلایی حسن حسینخانی و کربلایی مقداد پیرحیاتی در هیئت محبان الرضا علیه السلام (پیروان ولایت فقیه) برگزار شد.

در ادامه متن سخنان حجت الاسلام عالی را می خوانید: 

همۀ ما میدانیم که لطف و رحمت خدا نهایت و حد ندارد. همانطور که خداوند خود نامحدود است رحمت و لطفش نیز نامحدود است. خداوند بی نهایت داراست و از خزانۀ کرمش چیزی کاسته نمی شود.

خداوند هر چقدر که ببخشد به کرم و لطفش افزوده می شود. خزائن آسمان و زمین دست اوست و چیزی از او کم نمی شود. هم بی نهایت داراست و هم بی نهایت تواناست. برای بخشش او کسی مانعش نمی شود و نمی تواند مانع شود.

این خدای بی نهایت دارا و توانا بی نهایت داناست. از همه خبردار است و نیازها را می داند. این خدا با این سه صفت که هم داراست و هم توانا و هم دانا است بی نهایت مهربان است. خداوند از کسی کینه ندارد. البته خدا را با خودمان مقایسه نکنیم. ما خیلی ضعیف هستیم.

روایتی در اصول کافی است که بسیار عجیب است. آمده: روز قیامت که حساب رسی می کنند و بنده ای که چیزی ندارد و ملائک عذاب او را با خود میبرند، بنده برمی گردد و نگاه ملتمسانه و حسرت بار به عقب می اندازد و خدا می فرماید: ملائک نگهش دارید و سوال کنید چرا این نگاه را به عقب انداخت؟ گفت: خداوندا تو ارحم الراحمین هستی من گمانم به این نبود که حکمم اینگونه شود. خداوند می فرماید: ملائک به عزتم قسم او در دنیا به من خوش گمان بود. دروغش را بپذیرید!

امام حسین علیه‌السلام می فرماید: " اِلهی مَنْ کانَتْ مَحاسِنُهُ مَساوِیَ فَکَیْفَ لا تَکُونُ مَساویهِ مَساوِیَ وَمَنْ کانَتْ حَقایِقُهُ دَعاوِیَ " خدایا کسی که خوبی هایش هم بدی است و حقیقت هایش هم ادعا است! در قیامت خداوند چنین دروغی را از ما می پذیرد. این خداوند مهربان را با خودمان مقایسه نکنیم. او بی نهایت مهربان است.

اگر فکر کنید خداوند ما را نمی بخشد، این سوءظن به خدا است. خداوندی که بی نهایت دارا و توانا و دانا و مهربان است، بی نهایت بخشنده است و بخیل نیست. از طرف خدا همه چیز بی نهایت است. مدیر عالم کسی است که می داند چه می خواهی و داراست و می دهد.

خداوندی که عالم را مدیریت می کند بی نهایت داناست و می داند چه می خواهی و بی نهایت تواناست و کسی نمی تواند مانع بخشش شود و هم بی نهایت داراست و از کسی هم کینه ندارد و مهربان است و هم بی نهایت بخشنده است و میدهد. پس اگر جایی چیزی به تو نداد از این بابت نیست که نداند چه چیزی می خواهی و یا نتواند به تو بدهد و یا نداشته باشد و یا کینه داشته باشد و یا بخیل باشد؛ چنین نیست. اگر جایی از زندگی چیزی را که طلب کردی و نداد چون دوستت دارد، نداد. مگر هر دادنی دلیل بر علاقه است؟ خیر.

کودکان از پدر و مادر چاقویی تیز می خواهند، آنها هم نمی دهند. کودک پا به زمین می کوبد، گریه می کند و شاید در دلش بگوید چه پدر و مادر سنگ دلی که من خودم را می کشم و چاقو را نمی دهند! این ندادن دوست داشتن کودک است. گاهی حاجتت را که نمی دهند چون دوستت دارند و نمی دهند.

برخی خیلی زود گله می کنند. البته گاهی اوقات هم پیچ کار دست خودت است. سنت خدا آنجاست جایی که دست خودت است باید خودت دنبالش کنی. در روایات مثال زدند که اگر کسی دنبال روزی نمیرود و تلاش نمی کند، به خداوند می گوید: خداوندا رزق مرا بفرست. خداوند می گوید: تا قیامت هم رزقی نخواهم داد. عقل و زور و بازو دادم! برخیز و کار کن.

گاهی طرف تلاشش را می کند و زحمتش را هم می کشد و پیگیر هم می شود و هر کاری که در حد توانایی اش بوده انجام داده ولی باز حاجت روا نمی شود! باز در این جاها نباید گله کنی. چون دوستت دارد. می داند چه می خواهی چون دوستت دارد، نمی دهد. او میداند که اگر حاجتت را بدهد مشکل پیش می آید.

شخصی به علامه امینی گفت: من نمی توانم باور کنم که حضرت علی علیه‌السلام شبی هزار رکعت نماز می خواند! مگر ممکن است؟ علامه گفت: من می خوانم تا ببینی می توان خواند یا نه. یک بار یا علی مدد گفت و برخاست. هفت ساعته هزار رکعت نماز خواند و به آن شخص گفت: من خاک زیر پای امیرالمومنین علیه‌السلام هستم.

علامه در بستر بیماری بود که بزرگواری به عیادت ایشان رفت و تعریف می کرد: ایشان کسالت داشتند و درازکشیده بودند، سوالی پرسیدم و گفتم: حاج آقا من روایتی از حضرت زهرا سلام‌الله علیها می خواهم از شما بپرسم، تا اسم حضرت زهرا سلام‌الله علیها آمد علامه از جا بلند شد و پاهایش را جمع کرد و نشست. گفتم: شما دراز بکشید و استراحت کنید و من می پرسم! گفت: نه اسم حضرت زهرا سلام‌الله علیها آمد و من پاهایم دراز باشد؟ برای خود عاشقی بود.

علامه امینی حاجتی داشت و زیاد به حرم امام علی علیه‌السلام می رفت. حاجت روا نمی شد، چندین مدت حرم می رفت. یکبار کنار ضریح ایستاده بود که یکی از بادیه نشینان اطراف نجف، کودکی فلج همانند تکه ای گوشت را آورد کنار ضریح و خطاب کرد: یا ابالغوث فرزندم را شفا بده! علامه تعریف می کند: انگار روحی وارد بدن این کودک شد و از جایش بلند شد و آهسته شروع به راه رفتن کرد. علامه دلش شکست و گفت: یا امیرالمومنین علیه‌السلام مثل اینکه درس هایی که خواندیم بیخودی بود. اگر صحرانشین بودیم زودتر حاجتمان را می گرفتیم. صحرا نشین بدون تشریفاتی آمد و حاجت روا شد ما این همه مدت می آییم و حاجتمان را نمی دهی. دلش شکست و قطره اشکی ریخت و رفت. شب خواب امام علی علیه‌السلام را دید که فرمود: تو از مایی و دوست داریم که به خانه ما بیایی. اگر حاجت افرادی را زود ندهیم کفر می گویند ولی دوست داریم زود به خانۀ ما بیایی.

از طرف پروردگار عالم بی نهایت ها همین حالا حاضر است. بی نهایت علم و رزق الان آماده است. کسی می خواهد آن را بگیرد. ولی سهم ما از آن بی نهایت رحمت و عنایت خداوند چقدر است؟ سهم ما به اندازۀ ظرفمان است. اگر ظرفی بزرگ داشته باشی، بیشتر سهم داری و اگر ظرفت کوچک باشد مقصر خود تو هستی.

وقتی از آسمان باران می آید، اقیانوسی از آب بالا سر ماست و بر سرمان میریزد. اگر کاسه ای کوچک زیرش قرار دهی به همان اندازه آب داخلش جا می شود، اگر به اندازۀ حوض باشد بیشتر و اگر به اندازۀ دریا باشد بیشتر. باران بر سر همه می بارد، ظرف توست که سهمیه ات را تعیین می کند. اگر جایی محروم هستیم، به علت محدودیت ماست.

خداوند می داند که وقتی ظرف کوچکی داری و او از سر لطف به تو بیشتر بدهد، خراب میکنی. ظرف ها و ظرفیت هاست که سهم هر کسی را مشخص می کند. پیامبر آنقدر ظرف وسیعی داشت که از خداوند بی نهایت ها را گرفت.

از طرف خداوند متعال بی نهایت ها آماده است، من باید ظرفم را بزرگ کنم تا سهم بیشتری داشته باشم.

در ادامه این مراسم؛ ذاکرین اهل بیت علیه السلام  حاج محمد نوروزی، کربلایی حسن حسینخانی و کربلایی مقداد پیرحیاتی به روضه خوانی و سینه زنی پرداختند.