ابعاد شخصیت حضرت زهرا (س)

کد خبر: 29169
پیرامون شخصیت وجودی و مقام معنوی فاطمۀ زهرا (س) بسی کتاب ها نگاشته شده و سخن های فراوانی بیان شده است، اما اگر هزاران برابر آن نیز از قلمرو ذهن و اندیشۀ بشر به درآید و صورت گفتار یا نوشتار پذیرد، باز قطره ای باشد از اقیانوس بی کرانۀ فضیلت های حضرتش. در آسمان معرفت حضرت زهرا (س)، برترین اندیشه های بشری، حیران و تیز پروازترین عقل ها، سرگردان اند. برای دست یابی به ساحل دریای معرفت او باید به سراغ قرآن کریم و احادیث معصومان (ع) رفت.

وارث:در این نوشته، با توجّه به قرآن کریم و روایات، تنها به ذکر قطره ای از آن دریای بی کران می پردازیم.

الف. نزول آیاتی در شأن حضرت زهرا (س)

شخصيت ملکوتی حضرت فاطمۀ زهرا(س) نه تنها خود مبيّن و مفسّر آيات قرآن است و نه تنها وجود او سندی زنده به عنوان پشتوانۀ عملی برای تأييد مفاهيم آن کتاب آسمانی است، بلکه عملکرد آن حضرت گاهی موجب نزول آيات قرآن شد. البته، این آیات شریفه در شأن حضرت زهرا (س)، به شکل های تنزیل،[1] تفسیر،[2] تأویل[3] و تطبیق[4] روایت شده است.[5]

گفتنی است؛ دانشمندان و مفسران اسلامی، اجمالاً به اين امر معترف اند که برخی از آیات قرآن کريم در شأن اهل‏ بيت(ع) نازل شده است، دلالت آنها بر اهل‏بيت (ع) و مقام و موقعيت آنها، از باب تفسير است، نه تطبيق؛ و حضرت صدّیقه زهرا(س) نیز یکی از آن پنج نور پاک است.

در اين مجال، به ذکر تعدادی از این آيات شريفه می ‏پردازيم.

آیاتی از باب تفسیر:

1. آیۀ مباهله: در قرآن کریم چنین آمده است: «هر گاه بعد از علم و دانشى كه (در بارۀ مسيح) به تو رسيده، (باز) كسانى با تو به محاجّه و ستيز برخيزند، به آنها بگو: بياييد ما فرزندان خود را دعوت كنيم، شما هم فرزندان خود را، ما زنان خويش را دعوت نماييم، شما هم زنان خود را، ما از نفوس خود دعوت كنيم، شما هم از نفوس خود، آن گاه مباهله كنيم و لعنت خدا را بر دروغگويان قرار دهيم».[6] و حضرت فاطمه زهرا(س) تنها مصداق «نساء (زنان)» همراه پیامبر اکرم(ص) برای مباهله بود.[7]

2. آیۀ تطهیر: آیۀ مبارکۀ «... خداوند فقط مى ‏خواهد پليدى و گناه را از شما اهل بيت دور كند و كاملًا شما را پاک سازد»،[8] در شأن امام علی (ع)، حضرت فاطمۀ زهرا (س) و امام حسن (ع) و امام حسین (ع) نازل شده است.[9]

3. سورۀ «هل اتی» (الإنسان) در شأن حضرت امام علی(ع) و فاطمه زهرا(س) نازل شده است.[10]

آیاتی که تطبيق آن با حضرت فاطمۀ زهرا(س)، از موارد «تأويل» به شمار مى ‏رود:

1. در حديثى از امام صادق (ع) آمده كه به هنگام نزول‏ آيۀ شريفه‏ «مَرَجَ الْبَحْرَيْنِ يَلْتَقِيانِ‏»،[11] خداوند فرمود: من خداوندم. دو دريا را فرستادم، على بن ابى طالب (ع)، درياى علم و فاطمه (س) درياى نبوّت، و من خدايم، پيوند بين آن دو را برقرار كردم.[12]

2. امام محمدباقر (ع) در تفسير آيات «كه آن يكى از بزرگ ترين آيات خداست. بشر را هشدار دهنده است»،[13] می فرمايد: «منظور، حضرت فاطمه (س) است».[14]

3. با استناد به روایات، وجود مقدّس فاطمه زهرا(س)، حقیقت و باطن لیلة القدر (شب قدر) است؛ و معرفت آن حضرت، همطراز درک شب قدر معرفی شده است.[15] مانند این روایت: مردی نصرانی به خدمت امام موسی کاظم(ع) شرف یاب شد و تفسیر باطن این آیات را جویا شد: «حم، سوگند به اين كتاب روشنگر، كه ما آن را در شبى پر بركت نازل كرديم ما همواره انذاركننده بوده‏ايم! در آن شب هر امرى بر اساس حكمت (الهى) تدبير و جدا مى‏گردد»؛[16] امام (ع) در پاسخ فرمودند: «حم»، محمّد(ص) و «کتاب مبین»، علی(ع) و «اللیلة»، فاطمه(س) است.[17]

ب. مقام و شخصیّت فاطمه زهرا(س)

در این جا، در بارۀ مقام و شخصیّت آن حضرت به ذکر مواردی بسنده می شود:

یک. مقام حضرت صدیقه کبری (س) آن چنان والا است که رضایت و خشم حضرتش معیار رضایت و خشم پیامبر گرامی اسلام و رضایت و خشم کبریایی قرار گرفته است.

پیامبر اکرم(ص) فرمودند: «فاطمه(س)، پارۀ تن من است، هر کس او را مسرور گرداند مرا مسرور کرده است و هر کس مرا مسرور گرداند خدا را مسرور کرده است و هر کس او را اذیّت کند مرا اذیّت کرده است و هر کس مرا اذیّت کند خدا را اذیت کرده است، و فاطمه(س)، عزیزترین مردم در نزد من است».[18] «مریم سرور زنان زمانه خویش بود، امّا دخترم فاطمه(س)، سرور همۀ زنان جهان، از آغاز و پایان آن است».[19]

آری، مقام و منزلت زهرای مرضیّه(س)، نه تنها بسی والاتر از مقام آسیه و مریم است که اوج افتخار آنان، توفیق خدمت گزاری آستان حضرت خدیجه کبری(س) به هنگام وضع حمل فاطمه زهرا(س) است.

دو. از ابعاد کرامتی حضرت زهرا(س) می توان به پارسایی و قناعت به ثروتی اندک و امکاناتی ناچیز، در عین امکان بهره مندی از بالاترین امکانات را اشاره کرد؛ چرا که او دختر پیامبر اسلام(ص) است و آن حضرت مزرعه با ارزشی همچون «فدک» را به ایشان بخشیدند[20] که در آمد خوبی داشت. همچنین حضرت علی (ع) از محل کار و تلاش خود در آمد قابل توجّهی داشتند و حضرت می توانستند زندگی مرفّهی برای خود و همسر و فرزندان خود فراهم آورند، امّا همۀ در آمد خود را صرف نیازمندان می کردند و  خود به یک زندگی بسیار سخت و پر مشقّت اکتفا می نمودند.

سه. یکی دیگر از ابعاد شخصیّت اجتماعی فاطمه زهرا(س)، انفاق و ایثار اوست. داستان بخشیدن غذا و طعام خود در عین نیازمندی به مسکین و یتیم و اسیر در مدت سه شب پی در پی، در سورۀ دهر (انسان) آمده است.

چهار. یکی دیگر از ابعاد کرامتی حضرت زهرا (س) عبادات آن حضرت است. عبادت فاطمه از لحاظ کمیّت، تا بدان حد گسترده است که در لحظه لحظه زندگی او حضور و ظهور دارد. رفتار او، گفتار او، نگاه او، تلاش او، نفس کشیدن او در هر لحظه شب و روز، عبادت بود. امام حسن مجتبی (ع) در این باره می فرماید: «مادرم فاطمه(س) را ديدم كه در شب جمعه از بستر خويش جدا شده تا طلوع خورشيد مشغول عبادت، و راز و نياز با پروردگار بود و لحظه‏اى از ركوع و سجود دست برنمى‏ داشت».[21]

پنج. یکی از افتخارات شیعه «صحیفه فاطمیّه» است. شیعه معتقد است این کتاب شریف الهام شده از جانب خداوند تعالی به زهرای مرضیّه است.[22]

شش. جلوه هایی بسیار زیبا و دیدنی از رفتار و گفتار فاطمه زهرا(س) در عرصه حجاب و عفاف گزارش شده است که می باید سرمشق دختران و زنان ما در زندگی قرار گیرد. روزی پیامبر اکرم(ص) از جمع مسلمانان حاضر در مسجد سؤال کردند: چه روش و سیره ای برای زندگانی بانوان بهتر است؟ حضرت زهرا(س) به واسطۀ سلمان - که خود را عاجز از جواب این سؤال می دانست و به همین دلیل به خانه حضرت زهرا(س)، خود را رسانیده بود- فرمودند: «برای زنان بهتر است که مردان نامحرم را نبینند و مردان نامحرم نیز ایشان را نبینند».[23]

هفت. در پایان به یکی از ضروری ترین عرصه هایی که در آن بایستی به فاطمه زهرا (س) اقتدا نمود، اشاره ای داشته باشیم و آن عرصۀ دفاع از حریم امامت و ولایت می باشد؛ چرا که او در دورۀ کوتاه زندگانی خویش پس از هجران رسول خدا(ص) زیباترین جلوه پاسداری از حریم ولایت را به تصویر کشانید.[24] فاطمه(س) مردم زمانه خویش را خوب می شناخت و می دانست آنان لیاقت عبرت پذیری از سخنان او و جسارت قیام به همراه او را ندارند، امّا می خواست برای آیندگان، ضلالت را رسوا، حقیقت را برملا و حجت را تمام نماید، چنان که فرمود: «من با كمال دقّت و معرفت شما را از گمراهی، خذلان و تيرگى كه ظاهر و باطن شما را فرا گرفته است آگاه ساختم، ولی می دانم که خوارید و در چنگال زبونی گرفتار. یاری نکردن وجودتان را فرا گرفته و ابر بی وفایی بر قلوبتان سایه گسترده. چه کنم که دلم خون است و بازداشتن زبان شکایت از طاقت بیرون. می گویم برای اتمام حجت بر مردمان...».[25]

فاطمه(س)، در قیام پر حماسه فرهنگی اش، لحظه ای از افشاگری و روشن گری های هدایت بخش خویش دست برنداشت تا به همۀ مسلمانان طول تاریخ بفهماند که سکوت در مقابل مهاجمان فرهنگی پذیرفتنی نیست. حضرت زهرا (س) در مقابل بدعت و تحریف اسلام، آرام ننشست،که برخاست، جوشید و خروشید، افشاگری نمود و روشنگری کرد؛ چرا که با الهام الاهی و تحدیث جبرئیل از آینده خبر داشت و می دانست این روشنگری ها، عاقبت دل های لایقی خواهد یافت و نقش بی نظیری را در به ثمر رسانی امامت و محقق سازی هدف خلقت ایفا خواهد نمود.[26]

 

[1]. برای تنزیل به حسب موارد معانی مختلفی شده است؛ مانند این که، تنزیل همان ظهور ابتدايى الفاظ قرآن است؛ یعنی معنایی که با ديدن يا شنيدن لفظ، بى درنگ به ذهن راه مى‏يابد. در تعدادى از روايات مراد از تنزيل، همين معناست. ر.ک: محمد كاظم شاكر، روشهاى تأويل قرآن، ص 73 – 76، انتشارات دفتر تبليغات اسلامى، قم، چاپ اوّل، 1376ش.

[2]. تفسير، به معنای روشن ساختن مفهوم آيات قرآن و واضح كردن منظور پروردگار است. در تفسير نبايد به مدارك و دلایل ظنى و غير قابل اطمينان، استناد نمود، بلكه بايد به دلايلى تكيه كرد كه عقلاً و يا شرعاً حجيت و اعتبار آن ثابت و مسلّم است. ر.ک: خوئى، سيد ابو القاسم، البيان فی تفسير القرآن، ص 397، موسسة احياء آثار الامام الخوئى، قم، بی تا؛ جلاليان، حبيب الله، تاريخ تفسير قرآن كريم، ص 19 – 23، نشر اسوه، تهران، چاپ چهارم، 1378ش.

[3]. تأويل، در اصل به معنای ترجيح است و در اصطلاح، عبارتست از برگرداندن لفظ از معنای ظاهری ‏اش به معنای محتمل، در صورتی که آن معنا موافق قرآن و روایات باشد. ر.ک: تاريخ تفسير قرآن كريم، ص 24 – 30.

[4]. تطبيق، در اصطلاح به معناى حمل آيه بر مصداق آن مى‏باشد؛ و آنجا كه در محدوده دلالت لفظى به كار رود، به معناى تفسير است؛ و آنجا كه مصداق، قابل انطباق بر مدلول لفظى نباشد، به معناى تأويل خواهد بود. توضيح آن كه، اگر موارد تطبيق، از مصاديق اطلاقات و جزئيّات آن دسته مفاهيمى‏ باشد كه از دلالت لفظى آيه استفاده مى‏شود، اين، در چهارچوب تفسير آيه قرار خواهد گرفت، زيرا كه دارای ویژگی تفسير است، امّا در مواردى كه بيان مصداق و تطبيق آن، دارای این ويژگى نبوده و مدلول دلالت لفظى نباشد، از حدود «تفسير» خارج بوده، از موارد «تأويل» محسوب مى‏ شود؛ چنان كه بيان مصاديق براى بسيارى از آيه‏هاى قرآن در روايات ائمّه (ع)، از قبيل «تأويل» بوده، و مربوط به حقايق عينى آيات است. ر.ک: عميد زنجانى، عباسعلى، مبانى و روشهاى تفسير قرآن، ص 126 و 127، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامى، تهران، چاپ سوم، 1373ش.

[5]. منبعی جهت مطالعه بیشتر:  شیرازی، سید صادق، فاطمة الزهرا فی القرآن.

[6]. آل عمران، 61.

[7]. بحرانى، سید هاشم، البرهان فى تفسیر القرآن، ج 1، ص 630 - 632، بنیاد بعثت، تهران، چاپ اول، 1416 ق؛ طباطبایی، سید محمد حسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ج 3، ص 223 – 225،  دفتر انتشارات اسلامی، قم، چاپ پنجم، 1417 ق؛ ابن ابى حاتم، عبدالرحمن بن محمد، تفسير القرآن العظيم، ج 2، ص 667، مكتبة نزار مصطفى الباز، عربستان سعودى، چاپ سوم، 1419ق.

[8]. احزاب، 33.

[9]. البرهان فى تفسیر القرآن، ج 1، ص 443 و 445؛ طوسى، محمد بن حسن‏، التبیان فى تفسیر القرآن‏، مقدمه: تهرانى، آغابزرگ، تحقیق: عاملى، احمد قصیر، ج 8، 339، ‏دار احیاء التراث العربى‏، بیروت‏، بی تا؛ طبرى، ابو جعفر محمد بن جرير، جامع البيان فى تفسير القرآن، ج 22، ص 5، دار المعرفة، بيروت، چاپ اول، 1412ق.

[10]. برای آگاهی بیشتر دربارۀ آیات ذکر شده این نمایه ها را مطالعه کنید: «اختصاص اهل بیت به اصحاب کسا»، سؤال 159 (سایت: 1251)؛ «حدیث کساء و آیه تطهیر»، سؤال 8952 (سایت: 10521)؛ «اهل بیت (ع) شأن نزول آیه "وَ یطْعِمُونَ الطَّعامَ..."»، سؤال 18439 (سایت: 18013).

[11]. رحمن، 19: «روان كرد دو دريا را كه بهم برسند».

[12]. قمى، على بن ابراهيم، تفسير القمی، محقق و مصحح: موسوى جزائرى، طيّب،‏ ج 2، ص 344، دار الكتاب، قم، چاپ سوم، 1404ق؛ شیخ صدوق، محمد بن على، الخصال، محقق و مصحح: غفارى، على اكبر، ج 1، ص 65، انتشارات جامعه مدرسين، قم، چاپ اول، 1362ش. البته، این حدیث به سند دیگری نیز نقل شده است؛ ر.ک: حسكانی، عبيد الله بن عبدالله، شواهد التنزيل لقواعد التفضيل، محقق و مصحح: محمودى، محمدباقر، ج 2، ص 284، التابعة لوزارة الثقافة و الإرشاد الإسلامی، مجمع إحياء الثقافة الإسلامية، تهران، چاپ اول، 1411ق.

[13]. مدّثر، 35 و 36: «إِنَّها لَإِحْدَى الْكُبَرِ، نَذيراً لِلْبَشَر».

[14]. قمى، على بن ابراهيم، تفسير القمي، محقق و مصحح: موسوى جزائرى، طيّب،‏ ج 2، ص 396، دار الكتاب، قم، چاپ سوم، 1404ق؛ علامه مجلسى، بحار الأنوار، ج 24، ص 331، دار إحياء التراث العربی، بيروت، چاپ دوم، 1403ق.

[15]. ر.ک: مصباح یزدی، محمدتقی، جامی از زلال کوثر، تحقیق و نگارش: حیدری، محمدباقر، ص 17 – 19، مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی (قدس سرّه)، قم، چاپ دوم، 1381ش؛ حسن زاده آملى، حسن، انسان و قرآن، ص 217 – 256، نشر قيام، قم، چاپ دوم، 1381ش.

[16]. دخان، 1 – 4.

[17]. كلينى، محمد بن يعقوب، الكافی، ج 2، ص 547، دار الحديث، قم، چاپ اول ‏1429ق؛ استرآبادى، على، تأويل الآيات الظاهرة فی فضائل العترة الطاهرة، محقق و مصحح: استاد ولى، حسين، ص 555،‏ مؤسسة النشر الإسلامی، قم، چاپ اول، 1409ق؛ بحرانى، سید هاشم، البرهان فى تفسیر القرآن، ج 5، ص 9، بنیاد بعثت، تهران، چاپ اول، 1416 ق.

[18]. شیخ طوسى، محمد بن حسن، الأمالی، ص 24، دار الثقافة، قم، چاپ اول، 1414ق.

[19]. بحارالانوار، ج 43، ص 24.

[20]. الكافی، ج 2، ص 714: «بَابُ الْفَيْ‏ءِ وَ الْأَنْفَالِ وَ تَفْسِيرِ الْخُمُسِ وَ حُدُودِهِ وَ مَا يَجِبُ فِيهِ».

[21]. شيخ حرّ عاملى، محمد بن حسن، وسائل الشيعة، ج 7، ص 113، مؤسسة آل البيت (ع)، قم، چاپ اول، 1409ق.

[22] از وصیت نامه سیاسی الهی امام خمینی، صحیفه نور، ج 21، ص 171: ما مفتخريم‌ كه‌ ادعية‌ حياتبخش‌ كه‌ او را «قرآن‌ صاعد» می ‌خوانند از ائمه‌ معصومين‌ ما است‌. ما به‌ «مناجات‌ شعبانية‌» امامان‌ و «دعای‌ عرفات‌» حسين‌ بن‌ علي‌ ـ عليهما السلام‌ ـ و «صحيفه‌ سجاديه‌» اين‌ زبور آل‌ محمد و «صحيفه‌ فاطميه‌»  كه‌ كتاب‌ الهام‌ شده‌ از جانب‌ خداوند تعالی‌ به‌ زهرای‌ مرضيه‌ است‌ از ما است‌.

[23]. بحارالانوار، ج 43، ص 54.

[24] جامی از زلال کوثر، ص 145.

[25]. طبرى آملى صغير، محمد بن جرير بن رستم، دلائل الإمامة، ص 121، نشر بعثت، قم، چاپ اول، 1413ق؛ طبرسى، احمد بن على، الإحتجاج على أهل اللجاج، محقق و مصحح: خرسان، محمد باقر، ج 1، ص 104، نشر مرتضى، مشهد، چاپ اول، 1403ق.

[26]. جامی از زلال کوثر، ص 149.

منبع:اسلام کوئیست

/م.س 215