اهل بیت (ع) در پرتو حدیث اصطفای امام رضا (ع)

کد خبر: 29528
بدلیل آیه اصطفا، با ختم نبوت، رسالت نگاهبانی از دین اسلام بر دوش وارثان قرآن نهاده شده است. اما چه کسانی برای این رسالت سنگین برگزیده شده اند؟ امام رضا علیه السلام در حدیث اصطفا، به استناد شواهد قرآنی و احادیث نبوی، آل پیامبر صلوات الله علیه و آله و سلم را تنها مصداق این آیه و آنان را، برخلاف دیدگاه برخی از اهل سنت - همان ائمه اطهار علیهم السلام معرفی نمودند و حضرت جایگاه ائمه اطهار علیهم السلام را در حداقل دوازده آیه بیان کردند. شناخت این مقام پیوند علمی و معنوی با آن بزرگواران را مستحکم می سازد

وارث: جایگاه قرآنی اهل بیت (علیهم السلام) و نیز ستایش های مکرر پیامبر (صل الله علیه و اله) از آنان جای شکی را برای مسلمانان صدر اسلام در اختصاص اهل بیت نبوت به خانواده علی و فاطمه و فرزندانشان (علیهم السلام) نگذاشته بود. اما حوادث تاریخی و فاصله گرفتن جامعه اسلامی از ولایت اهل بیت (علیهم السلام) باعث تشکیک جایگاه قرآنی آنان شد. به این علت امامان پاک شیعه (علیهم السلام) که از دودمان آن خانواده طاهر بودند، ضروری می دیدند که در فرصت های مناسب به یادآوری و اثبات جایگاه قرآنی خود بپردازند. از جمله آنها امام رضا (علیه السلام) است که در مجلس مأمون عباسی و در حضور چند تن از دانشمندان آن زمان به پرسشهای آنان در این موضوع پرداخت. بدلیلی که محور مناظرات پیرامون مصداق آیه اصطفا (وارثان برگزیده قرآن) بود، مجموعه بیانات امام (علیه السلام) به حدیث اصطفا معروف شد. متأسفانه این تشکیک ها همچنان در آثار و جوامع اهل سنت ادامه دارند لذا احیای این قبیل احادیث ضرورت دارد. در این مقاله نوین[1] با روش کتابخانه ای به تحلیل و واکاوی متنی این حدیث می پردازیم.

 

بدلیلی تداوم تشکیک ها درباره جایگاه قرآنی اهل بیت (علیه السلام) در آثار و جوامع اهل سنت، احیای حدیث اصطفا و مانند آن ضرورت دارد.

 

سبب صدور حدیث

این حدیث در پاسخ به سؤال مأمون عباسی از امام رضا (علیه السلام) درباره مصداق آیه اصطفا[2] در محضر علمای عراق و خراسان صادر شد. قرائن موجود در حدیث نشان می دهد که انگیزه مأمون از این سؤال مخدوش کردن وجهه ی علمی امام (علیه السلام) در برابر علمای حاضر بود. زیرا اگر هدف مأمون فقط آگاهی از مصداق آیه اصطفا می بود دیگر نیازی نبود علما را گرد آورد و در حضورشان ابتدا سؤال را از آنان بپرسد، بعد نظر امام (علیه السلام) را جویا شود. افزون بر آن نیازی نبود که از فضل عترت بر سایر مردم بپرسد زیرا امام (علیه السلام) عترت را به استناد آیات: اصطفا، تطهیر، وراثت نبوت و حدیث ثقلین معرفی کردند و از فحوای کلام می­توان به فضل عترت بر سایر مردم پی برد. از این قرائن به نظر می رسد قصد مأمون از طرح سؤال و مناظره، به چالش کشاندن مقام علمی امام (علیه السلام) و ضد اخلاقی بوده است. شیخ صدوق در این باره گفت: « ... مأمون متکلمان فرقه ها و پیروان مکاتب فاسد را از هر جایی، گرد می آورد با این هدف که امام رضا (علیه السلام) را در مناظره با یکی از آنها، درمانده کند ... » (همان، ص 191)

مؤید بر مدعا، سخن امام رضا (علیه السلام) در پرده برداشتن از هدف مأمون در بر پا ساختن مناظره ی میان امام (علیه السلام) و علمای ادیان است.

 

انگیزه مأمون از طرح سؤال و مناظره، به چالش کشاندن مقام علمی امام (علیه السلام) و ضداخلاقی بوده است.

 

در این باره نقل شده که حسن نوفلی از مغالطه گری علمای ادیان و به چالش کشاندن امام نگران بود امام (علیه السلام) خطاب به او فرمود: «ای نوفلی، آیا می­ترسی که دلیل مرا رد کنند؟ نوفلی گفت: نه، بخدا اصلا بر شما نمی ترسم و امیدوارم که به خواست خدا بر آنان پیروز شوی امام (علیه السلام) فرمود: دوست داری بدانی مأمون کی پشیمان می شود؟ نوفلی گفت: بله. امام (علیه السلام) فرمود: هر گاه استدلالم را بر اهل تورات با توراتشان و بر اهل انجیل با انجیلشان و بر اهل زبور با زبورشان و بر صابئان با زبان عبرانی شان و بر اهل هرابذه (هرمزان) با زبان فارسی شان و با اهل روم با زبان رومیشان و با اهل هر زبانی بزبانشان، بشنود و ببیند که ادله همگی را رد کردم و آنان را به چالش کشاندم تا جایی که از سخن خود بازگشته و سخن مرا بپذیرند، مامون خواهد فهمید که شایسته جایگاهی که دارد نیست پس آن وقت پشیمان خواهد شد، و هیچ توان و نیرویی جز از خداوند والا و بزرگ نیست.» (شیخ صدوق، عیون الاخبار، ج1، ص156)

از این کلام روشن می شود که هدف امام رضا (علیه السلام) از قبول مناظره اثبات شایستگی خود به مقام خلافت اسلامی و ناشایستگی جاهلانی چون مأمون برای این مقام است.

 

هدف امام رضا (علیه السلام) از قبول مناظره اثبات شایستگی خود، به عنوان مرجع علمی امت، برای مقام خلافت اسلامی و ناشایستگی جاهلانی چون مأمون برای این مقام است.

 

ساختار حدیث اصطفا

حدیث اصطفا از 6 بخش تشکیل شده است:

1- پرسش مأمون عباسی از معنای آیه اصطفا و پاسخ های علما و امام رضا (علیه السلام)

2- پرسش مأمون از دلیل معنای عترت و پاسخ امام (علیه السلام) در این باره.

3- سؤال علما از اما رضا (علیه السلام) در تفاوت عترت با آل و پاسخ مستدل امام (علیه السلام) در نفی تفاوت.

4- پرسش مأمون از امام (علیه السلام) در تفضیل عترت بر سایر مردم و پاسخ مستدل امام (علیه السلام) بر اثبات فضل.

5- پرسش علما از امام (علیه السلام) در تفسیر اصطفای اهل بیت در قرآن و تفسیر امام (علیه السلام) به استناد و آیات 12 گانه.

6- نتیجه گیری امام رضا (علیه السلام) از آیات در اثبات تفاوت «آل» و «امت»

 

اهل بیت علیهم السلام تنها مصداق آیه اصطفا:

مأمون عباسی از معنا (مصداق مورد نظر): «ثُمَّ أَوْرَثْنَا الْکتَابَ الَّذِینَ اصْطَفَینَا مِنْ عِبَادِنَا...» (فاطر:29) پرسید که علمای عراق و خراسان[3] پاسخ دادند: خداوند همه امت اسلام را اراده کرده است. مأمون (رو به امام رضا (علیه السلام) کرده) و گفت: ای ابالحسن، شما چه می فرمایی؟ امام رضا (علیه السلام) فرمود: «مانند اینان نمی گویم. بلکه می گویم: خداوند تبارک و تعالی عترت پاک (علیهم السلام) را از آن اراده کرده است.»[4]

 

اهل بیت علیهم السلام تنها مصداق بندگان برگزیده خدا و وارثان قرآن مذکور در آیه اصطفایند.

 

دلیل امام رضا (علیه السلام)

مامون دلیل این نظر را پرسید، امام (علیه السلام) به استناد ادامه آیه و آیه بعد، این گونه پاسخ می دهند:

«اگر منظور خدا همه امت می بود همگی وارد بهشت می شدند زیرا فرمود: «پس برخی از آنها به خود ستم کردند و بعضی میانه روند و برخی با اذن خدا پیشتاز در نیکی هایند که همان فزونی و بخشش بزرگ است سپس همه را بهشتی کرد و فرمود: «بهشت های جاودانی که واردش می شوند» پس وراثت (قرآن) برای عترت پاک شد نه غیرشان.

امام (علیهم السلام) با آوردن حرف شرط «لو» جزاء را منتفی کرده اند، یعنی حال که به دلیل ادامه آیه (فمنهم ظالم ... ) همه امت داخل بهشت نمی شوند (بلکه برخی از آنان)، پس منظور خدا از بندگان برگزیده هم همه امت نیست. به نظر می رسد امام (علیه السلام) ضمیر «هم» را به «عبادنا» بازگردانده اند نه به (من عبادنا) و منظور از «عبادنا» را همه مردم دانسته اند که طبق آیه سه دسته اند:

1- آنان که به خویش ستم می کنند مانند مشرکان و کافران،

2- آنان که میانه حالند یعنی مومنان گناهکار

3- آنان که در همه نیکیها پیشتازند یعنی نه تنها ایمان دارند و عمل صالح انجام می­دهند بلکه در ایمان و کارهای نیک پیشتازند.

پس فقط دسته سوم شایستگی وراثت کتاب قرآن را دارند نه مشرکان و کافران که در آتش دوزخ جاودانند و نه مومنان گناهکار که مستحق کیفر دوزخند مگر شفاعت یا آمرزشی نصیبشان شود.

 

امام (علیهم السلام) با آوردن حرف شرط «لو» جزاء را منتفی کرده اند، یعنی حال که به دلیل (فمنهم ظالم ... ) همه امت داخل بهشت نمی شوند، پس منظور خدا از بندگان برگزیده هم همه امت نیست بلکه عترت پاکست.

 

منظور امام (علیه السلام) از توصیف عترت با صفت «طاهره»، خارج کردن آن دسته از اهل بیت رسول بوده که با ارتکاب گناه، خود را تا حد مقتصد (میانه حال) فرود آورده اند یعنی عترت پاک، نه آلوده به گناه، مصداق سابق بالخیرات اند. و برای این که وجود خارجی و عینی آنان را مشخص تر سازد به آیه تطهیر و حدیث ثقلین اشاره می کنند یعنی عترت پاکی که مصداق حقیقی و منحصر آیه تطهیر[5] و حدیث ثقلین اند.[6]

البته امام رضا (علیه السلام) در بخش آخر حدیث به دوازده آیه دیگر برای معرفی بیشتر اهل بیت (علیهم السلام) استناد کرده اند و پیرامون آیه تطهیر هم توضیح کافی داده اند.

 

انطباق عترت بر آل محمد (علیهم السلام)

دانشمندان حاضر از امام (علیه السلام) پرسیدند: ای ابالحسن، به ما بفرما آیا عترت همان آل (محمدند) یا غیر از آلند؟امام رضا (علیه السلام) فرمود: عترت همان آلند. در این جا دانشمندان از باب صنعت جدل – مجارات خصم پرداخته ابتدا از امام رضا (علیه السلام) بر عدم تفاوت میان عترت و آل. اعتراف گرفتند، سپس اعتقاد خود را درباره مصداق آیه اصطفا این گونه ثابت کردند که این حدیث رسول خدا (صل الله علیه و اله) است که فرمود :«أُمَّتی آلی، امتم خاندانم است» و این اصحاب پیامبرند که در خبر مستفیض، که انکارناپذیر است، می گویند: «آل محمد أمَّتُهُ»

 

دلیل علمای خراسان و عراق بر اطلاق عترت بر همه امت حدیث مشهور« أُمَّتی آلی» و اثر«آل محمد أمتّه بود.

 

نقد و بررسی دلیل علما

حدیث نبوی «أمتی آلی» در هیچ یک از منابع حدیثی شیعه (جز در حدیث اصطفا از امام رضا (علیه السلام) دیده نمی شود که احتمال دارد از جمله احادیث ساختگی و مشهور بوده که پس از انکار از سوی آن حضرت (علیه السلام) از شهرت افتاده و بعدها از منابع حدیثی نیز حذف شده است.

اثر مستفیض صحابه «آل محمد امته» مستند محققان اهل سنت[7] در ترجیح یا گزینش معنای امت برای «آل محمد»است. (عبدالرحمان عبدالمنعم، محمود، معجم المصطلحات و الالفاظ الفقهیه، ج1، ص21) این نظر مستند به اثری از جابر بن عبدالله انصاری صحابی رسول خدا (صلی‌الله علیه و آله) است که درباره «آل محمد» گفت: «هم اهل دینه کلّهم و أتباعه یوم القیامة» (القاموس الفقهی، ‌سعدی ابوحبیب، ‌ص30) و وجه این معنا را اجابت کردن دعوت پیامبر گفته اند و آن را به «امه الإجابه» معنا کرده اند. (عبدالرحمن، عبدالمنعم، محمود، ‌همان)

 

در رد این سخن باید گفت:

اولاً: آثار صحابه در بسیاری از کتب حدیثی، مسانید و سنن نقل شده اند اما این اثر دیده نمی شود.

ثانیاً: در سخن جابر کلمه «آل محمد» نیامده است. بلکه فقط ضمیر«هم» ذکر شده است که ممکن است مرجع آن «امت»، انصار، اهل شفاعت محمد یا مرجع دیگری باشد و احتمال قوی تر«امت محمد» است.

ثالثاً: وجه تسمیه «امة الأجابة» فرع بر اثبات صحت ارجاع ضمیر «هم» به «آل محمد» است.

 

حدیث «أمتی آلی» در هیچ یک از منابع حدیثی شیعه (جز در حدیث اصطفا) نیامده و5 اشکال بر اثر «آل محمد أمّته» واردست.

 

رابعاً: معنی لغوی «آل» خانواده، تبار، خویشاوندان از یک جد و ... است؛ بنابراین استعمال «آل» در معنای امت مجازی است و هنگام اطلاق یک لفظ، معنای حقیقی از آن تبادر می کند نه مجازی. مگر این که قرینه ای بر مجاز باشد؛ بنابراین اگر هم لفظ «آل محمد» در سخن جابر وجود می داشت به قرینه «هم اهل دینه» استعمال مجازی می بود و قرینه دال بر مجاز فقط در آثار اندکی وجود دارد نه در همه احادیث معصومین یا آثار صحابه و تابعین؛ به خصوص در احادیث نبوی و اهل بیت معصوم (علیهم السلام) «آل محمد یا اهل بیت» نه تنها بدون قرینه مجاز آمده بلکه تصریح بر اراده خصوص عترت پاک و اهل بیت معصوم نبی اکرم (علیهم السلام) از آن شده است؛ مانند احادیث ثقلین، ‌حدیث اصطفای امام رضا (علیه السلام)، ‌آیه تطهیر و احادیث بسیار دیگر.

خامساً: اجماعی بر دلالت آل محمد بر امت حضرت نزد فقهای فریقین، مفسران، محدثان و لغویان وجود ندارد؛ بلکه نظر اکثر علمای اسلام بر این است که معنای آل محمد، همان کسانی اند که زکات بر آنان حرام است که اهل بیت حضرت می باشند. (النهایه، ابن اثیر، ج1، ص81)

ابن منظور قولی را نقل می کند که اگر چه در لغت «آل مرد»‌ همه افراد تحت مدیریت و سرپرستی اویند مانند: زوجه، فرزندان، بردگان، خدمتگزاران و ... (مقاییس اللغه، ابن فارس، ج1، ص161) اما در خصوص «آل محمد» مطابق کلام پیامبر (صل الله علیه و اله) همانانی که خداوند پس از پیامبرش برگزیدشان؛ یعنی بنی هاشم و بنی عبدالمطلب. (لسان العرب، ابن منظور ج11، ص38)

 

اجماعی بر دلالت «آل محمد» بر امت حضرت نزد فقهای فریقین، مفسران، محدثان و لغویان وجود ندارد.

 

استدلال امام رضا (علیه السلام) بر نادرستی ادله علما

علما اثر صحابه «آل محمد اهل بیته» را مستفیض و غیر قابل دفع و رد معرفی کردند و منظورشان، شهرت بسیار آن بود. امام رضا (علیه السلام) شهرت را رد نکردند اما از نظر ایشان، وقتی حدیث حجت است که مخالف با اصول و احکام مسلم اسلام یا احادیث متواتر دیگر نباشد، علما حدیث نبوی «امتی آلی» و اثر صحابه «آل محمد امته» را بدون عرضه بر قرآن و بدون درایت، به طور مطلق حمل بر معنای حقیقی کرده بودند. به این دلیل امام رضا (علیه السلام) آنان را متوجه حکم مسلم تحریم زکات بر آل محمد (علیه السلام) کردند. این حکم که برگرفته از حدیث نبوی «لاتحل الصّدقه علی آل محمد ... »[8] بود قوی ترین مستند امام (علیه السلام) بر نقض اطلاق ادله علما بود. امام (علیه السلام) فرمود: به من بگویید: آیا صدقه بر آل محمد حرام است؟ گفتند: بله. امام از باب مجارات خصم گفتند: پس زکات بر امت حرام است؟[9] به این دلیل علما گفتند: نه. امام (علیه السلام) نیز فرمود: پس این تفاوت میان آل و امت است.

امام رضا (علیه السلام) روایات را تلقی به قبول کردند که شاید از باب تقیه باشد؛ اما اطلاقشان را رد کردند و علما را بر تمسک و اطلاق ادله شان توبیخ کردند؛ زیرا لازمه آن، ‌نفی نص قرآن و در حد کفر بود به این دلیل فرمودند: وای بر شما چه چیز منحرفتان کرده است؟ آیا از قرآن روی برتافته اید یا زیاده گو هستید؟ آیا نمی دانید که آن روایات در ظاهر بر برگزیدگان هدایت شده اطلاق شده نه بر دیگران؟

 

قوی ترین مستند امام رضا (علیه السلام) بر نقض اطلاق ادله علما حکم تحریم زکات بر آل محمد (علیه السلام) بود.

 

امام (علیه السلام) روایت را بر قرآن عرضه می‌کرد و اطلاقش را تخصیص زد و به این آیه تمسک کرد: «وَ لَقَدْ أَرْسَلْنا نُوحاً وَ إِبْراهیمَ وَ جَعَلْنا فی‏ ذُرِّیتِهِمَا النُّبُوَّةَ وَ الْکتابَ فَمِنْهُمْ مُهْتَدٍ وَ کثیرٌ مِنْهُمْ فاسِقُونَ»[10]  (حدید، 26)

آن طور که از ادامه سخن امام (علیه السلام) پیداست ایشان این آیه را از باب مثال ‌آوردند که بر فرض امت آل و به منزله خاندان پیامبر (صلی الله علیه وآله) باشند اما گناهکارانشان از آل بودن و انتساب به حضرت نفی می شوند همان طور که پسر نوح به دلیل فسق از نسبت فرزندیش نفی شد.

امام (علیه السلام) فرمود: با این آیه نبوت و کتاب به ارث هدایت یافتگان رسید نه گناهکاران. آیا نمی دانید که نوح (علیه السلام) از پروردگارش درخواست کرد: «فَقالَ رَبِّ إِنَّ ابْنی‏ مِنْ أَهْلی‏ وَ إِنَّ وَعْدَک الْحَق‏»[11] (هود/45) زیرا خدا پیش از طوفان به او وعده داده بود که او و خانواده اش را رهایی بخشد اما هنگام طوفان به او فرمود: «یا نُوحُ إِنَّهُ لَیسَ مِنْ أَهْلِک إِنَّهُ عَمَلٌ غَیرُ صالِحٍ فَلا تَسْئَلْنِ ما لَیسَ لَک بِهِ عِلْمٌ إِنِّی أَعِظُک أَنْ تَکونَ مِنَ الْجاهِلین‏»[12] (هود:46)

از توضیح امام (علیه السلام) روشن می شود که فقط افراد صالح خانواده نوح نجات یافتند و همانها وارث کتاب آسمانی و نبوت شدند. از بیانات امام (علیه السلام) روایت «امتی آلی» این گونه تخصیص می خورد: «الصالح من أمتی آلی» در این صورت روایت علاوه بر اهل بیت (علیهم السلام) شامل دیگر صالحان امت می شود. به این دلیل این سوال از طرف مأمون مطرح شد که آیا خداوند عترت را بر سایر مردم برتری داده یا نه؟ امام (علیه السلام) با قاطعیت تمام می فرمایند: «بدون شک، خداوند عزیز عترت را در آیات محکم قرآن بر سایر مردم ترجیح داده است.» امام (علیه السلام) خدا را به دو صفت عزت و جبروت یاد می کنند. زیرا برتری دادن به کسی باعث عزیز و بزرگ کردن او نزد دیگران است و خدا این تفضیل را از فیض عزت و جبروت خود به بندگان برگزیده می بخشد چنان که رحمت را از فیض صفت رحمانیت خود بر بندگان می بارد.

 

امام (علیه السلام)، هنگام اثبات برتری آل محمد (علیه السلام)، خدا را به دو صفت عزت و جبروت یادکرد. زیرا خدا این تفضیل را از فیض عزت و جبروت خود به بندگان برگزیده می بخشد.

 

امام (علیه السلام) با صراحت ادله تفضیل عترت را از آیات محکم قرآن یعنی آیاتی که نیازی به تأویل و تفسیر ندارند و معنایشان ظاهر و روشن است اثبات کرد. از نظر امام (علیه السلام) عترت نبی اکرم نه تنها از سایر مسلمانان صالح برترند بلکه از پیامبران پیشین هم برترند. پس اگر امام (علیه السلام) بتواند این مرتبه از فضل را ثابت کند فضلشان بر مردم عادی به طریق اولی ثابت خواهد شد.

امام (علیه السلام) از میان چندین آیه محکم در این جا به یک آیه اکتفا و با تفسیر قرآن به قرآن تفضیل را ثابت کردند. ایشان ابتدا آیه اصطفای پیامبران را تلاوت کردند: «انّ الله اصطفی آدم و نوحا و آل ابراهیم و آل عمران علی العالمین و ذرّیة بعضها من بعض»[13] (آل عمران:32) سپس وجه گزینش آل ابراهیم (علیه السلام) را به استناد آیه دیگر بیان کردند: «أَمْ‏ یحْسُدُونَ‏ النَّاسَ عَلى‏ ما آتاهُمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ فَقَدْ آتَینا آلَ إِبْراهیمَ الْکتابَ وَ الْحِکمَةَ وَ آتَیناهُمْ مُلْکاً عَظیما»[14] (نساء:54) طبق این آیه وجه گزینش آل ابراهیم (علیه السلام) دادن کتاب آسمانی و حکمت و فرمانروایی بزرگ» بیان شده است؛ زیرا عبارت «ناس» که مورد حسادت دیگران بودند اشاره به انسان های بزرگی دارد که از دودمان ابراهیم خلیل اند و در زمان نزول آیه مورد حسادت بعضی از مردم بودند.

 

امام رضا (علیه السلام) با صراحت ادله تفضیل عترت را از آیات محکم قرآن اثبات کرد.

 

اما این بزرگان چه کسانی بودند؟ امام رضا (علیه السلام) با استفاده از آیه بعد «ناس» و «ملک عظیم» را تفسیر کردند و فرمودند: خداوند دنبال این آیه روی سخن را به سایر مؤمنان کرد و فرمود: «یا أَیهَا الَّذینَ آمَنُوا أَطیعُوا اللَّهَ وَ أَطیعُوا الرَّسُولَ وَ أُولِی الْأَمْرِ مِنْکم‏»[15] (نساء:59) امام رضا (علیهم السلام) با تفسیر متقابل آیات (نساء:54) و (نساء:59) منظور از اولو الامر را مصداق آیه محسودین معرفی و ملک عظیم را وجوب اطاعت از آنان بیان کرد؛ یعنی خاندان ابراهیم به خاطر وراثت کتاب آسمانی، علم و حکمت الهی و وجوب اطاعت عمومی، مورد حسادت دیگران (یهودیان) قرار گرفتند.

مطابق اجماع مفسران فریقین مصداق مشترک "ناس" در این آیه، پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) است. مفسران شیعی ائمه هدی (علیهم السلام) را نیز می افزایند. (فطرت کوفی، ص106، ج1، ص140؛ عیاشی، ص246) و مفسر تابعی، قتاده، ناس را به «پیامبر اکرم (صلی الله علیه و اله) و اصحابش» و حسن بصری به «عرب» تفسیر کرده اند. (طبرسی، مجمع البیان، ج3، ص109؛ شیخ طوسی، التبیان، ج3، ص228) اما تفسیر ملک عظیم به «اطاعت» فقط در تفاسیر شیعی آمده است و اهل سنت و برخی مفسران شیعه «ملک» را به نبوت و خلافت تفسیر کرده اند. ابوحمزه ثمالی از امام صادق (علیه السلام) نقل می کند که حضرت درباره آیه «ام یحسدون الناس ... » فرمود: «به خدا ما آن مردمیم که خدا درباره شان این آیه را فرمود: به خدا ما مورد حسادتیم و ما صاحب این خلافتیم که به ما باز خواهد گشت.» (ابوحمزه ثمالی، تفسیر قرآن، ص144)

 

امام رضا (علیهم السلام) با تفسیر متقابل آیات (نساء:54) و (نساء:59) منظور از اولو الامر را مصداق آیه محسودین معرفی و ملک عظیم را وجوب اطاعت از آنان بیان کرد.

 

اگرچه ائمه (علیهم السلام) پیش از امام رضا (علیه السلام) « ناس» را به پیامبر اکرم (صل الله علیه و آله) و اهل بیت (علیهم السلام) و ملک عظیم را به «نبوت برای پیامبر و امامت برای ائمه اهل بیت (علیهم السلام) »معرفی کرده اند اما این تفسیر با استفاده از علمشان بوده اما امام رضا (علیه السلام) با استفاده از آیه اطاعت اولوا الأمر تفسیر کرده اند.

 

جهات اصطفای اهل بیت (علیهم السلام)

امام رضا (علیه السلام) با ادله متقن قرآنی و روایی مورد قبول طرفین مناظره، تفاوت آل و امت و فضل اهل بیت (علیهم السلام) را روشن کرد. در پایان علما از جوانب اصطفای اهل بیت (علیهم السلام) در قرآن جویا شدند. امام تنها به دوازده آیه که دلالت صریح دارند اشاره نمود. به نظر می رسد با توجه به روایات سایر ائمه (علیه السلام) در خصوص اصطفای اهل بیت (علیهم السلام)، حصر امام به دوازده آیه، حقیقی نیست بلکه از روی حکمتی است که خود می داند.[16]:: البته ایشان اشاره کرده است که از باطن و تأویل آیات بسیاری می توان به ابعاد اصطفا پی برد. اما جهات دوازده گانه عبارتند ازعنایت خاصه خدا به هدایت آنان[17]، تعلق اراده خدا به عصمت و طهارت آنان[18]کرامت و وجاهت آنان نزد خدا در مباهله[19]اختصاص امیر مومنان علی (علیه السلام) به علم نبوی[20]   اعطای فدک به فاطمه (علیها السلام) [21]، وجوب مودت آنان بر امت،[22]  صلوات خاصه خدا، فرشتگان و مومنان بر آنان[23]اختصاص یک سهم از خمس به آنان[24]اختصاص علم تفسیر قرآن به آنان (اهل ذکر بودن) [25]،محرمیت پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) با دخترانشان[26]، خویشاوندی نسبی شان با پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) [27]، اهل و خانواده پیامبر بودن.[28]،

 

امام رضا (علیه السلام) با ادله متقن قرآنی و روایی مورد قبول طرفین مناظره، تفاوت آل و امت و فضل اهل بیت (علیهم السلام) را روشن کرد.

 

معرفی مصادیق عینی اهل البیت (علیهم السلام)

امام رضا (علیه السلام) اهل بیت معصوم پیامبر (علیه السلام) را همان دوازده امام شیعه امامیه (علیهم السلام) می دانند که آنان را در رساله جوامع شریعت‌ نام برده اند. ایشان پس از ذکر اصل توحید و نبوت اصل امامت را با اشاره به اهل بیت علیه السلام این گونه بیان می کنند: «راهنما و حجت پس از او[پیامبر اسلام‌ (صلی الله علیه و اله)] علی امیرمؤمنان علیه السلام‌ او که متصدی امور مسلمانان، سخنگوی قرآن، آگاه‌‌ ‌به آن، برادر دینی پیامبر، جانشین و وصیش بود و منزلتی چون منزلت هارون از موسی نسبت به او (صلی الله علیه و اله) داشت‌؛علی بن أبی طالب امیرمؤمنان و پیشوای پرهیزگاران و رهبر سپیدرویان خردمند، پادشاه مؤمنان، برترین وصی پس از ‌پیامبران و پس از او حسن و حسین ‌‌علیهماالسلام و همین طور ‌امامان یکی پس از دیگری تا زمان ما، عترت رسولند که از همه به قرآن و سنت آگاه تر، در قضاوت عادل تر، در هر زمان به امامت شایسته تر، دستاویز استوار، پیشوای هدایت و بر مردم دنیا حجتند تا خداوند همة زمین و مردمش را به ارث ببرد (تا ‌قیامت). هرکس با آنان مخالفت کند خود و دیگران را گمراه و حق و هدایت را وانهاده ‌است.

 

امام رضا (علیه السلام) اهل بیت معصوم پیامبر (علیه السلام) را همان دوازده امام شیعه امامیه (علیهم السلام) می داند.

 

امامان ‌عترت رسول صلوات الله علیهم، بیان گر ‌قرآن و سنت ‌رسول خدایند؛ هرکس در حالی بمیرد که آنان را نشناسد و امامتشان را با ذکر نام و نام پدر نپذیرد به مرگ جاهلیت مرده است.

[اخلاق والای ذیل] از دین آنان است: پارسایی، پاکدامنی، راستگویی، درستکاری، عبادت بسیار، امانتداری با نیک و بد، سجده ها و قیامهای طولانی شبانه، دوری کردن از حرامها، انتظار فرج و گشایش [مشکلات] با ‌بردباری، همنشینی نیک، بخشش مال و خدمت، بی آزاری، گشاده رویی، خیرخواهی و مهرورزی با مؤمنان.» (ابن شعبه حرانی، تحف العقول، ص438)

 

نتیجه

از دیدگاه امام رضا (علیه السلام) تنها مصداق بندگان برگزیده و وارث قرآن در آیه اصطفا، اهل بیت پاک پیامبر‌‌ (علیهم السلام) می باشند که در چندین آیه محکم قرآن نیز معرفی شده اند و اختصاصات والایی دارند که سبب اصطفای الهی و برتری شان بر سایر مسلمانان بلکه اوصیای انبیا شده است؛ ‌همه حجت خدا و جانشین پیامبرند و شناختشان با نام و نام پدر و اعتقاد به ولایت، امامت و اطاعت از‌ آنان بر همه واجب است و دوازده امامند که از علی بن ابی طالب (علیه السلام) آغاز و پس از او فرزندانش حسن و حسین و از فرزندان حسین (علیهم السلام) نسلی پس از نسلی تا به حضرت مهدی عجل الله فرجه و تا قیامت برسد و هیچ زمانی از حجت خدا از این خاندان خالی نمی ماند.

 

سیاست امامان شیعه (علیه السلام) عمل به قرآن و سنت نبوی و فرهنگشان حسن معاشرت، پرهیزگاری، عبادت و در مجموع مکارم اخلاق است.

 

سیاست این بزرگواران عمل به قرآن و سنت نبوی و فرهنگشان حسن معاشرت، پرهیزگاری، عبادت و در مجموع مکارم اخلاق است. پس بر مسلمانان است که با معرفت و شناخت صحیح ائمة اطهار (علیهم السلام) به آموختن معارف و الگو‌گیری از سیره شان به سازندگی اعتقادی، اخلاقی و رفتاری خود همت گمارند و آموزه های آن خاندان ولایت را به نسل آینده و به جهان منتقل کنند.

حدیث اصطفا برخلاف برخورداری از مؤیدهای بسیار قرآنی و روایی و متقن ترین روش تفسیری (قرآن بقرآن) جایگاه خود را در اکثر تفاسیر فریقین و شروح حدیث شیعه باز نیافته است؛ پرسشهای بسیاری در باره اعتبار سندی، دلالتهای کلامی، اخلاقی و تاریخی آن وجود دارد که امیدست محققان معارف رضوی همت لازم را در این باره مبذول دارند.

 

پی نوشتها

[1]. حدیث اصطفا غالبا در بخشی از یک کتاب یا مقاله مورد بحث مختصری قرار گرفته است و به اثری مجزا و پژوهشی در باره آن دست نیافتیم. از جمله آثار موارد ذیل است:

محمدحسین حسینی، مناظرات امام هشتم علیه السلام و دفاع از اهل بیت علیهم السلام، مبلغان، شماره 85، آذر و دی 1385، ص9؛ مهدی کمپانی زارع، امامت در مکتب عالم آل محمد صلی الله علیه و اله سیری در بیانات امام رضا علیه السلام در مسأله امامت، موسسه پژوهشی حکمت و فلسفه ایران www.irip.ir؛ حسن صادقی، مقایسه پیامبر و امام از دیدگاه امام رضا علیه السلام، معرفت سال بیست و یکم، شماره 178، مهر 1391، ص71ـ88؛ جواد عبدل زاده، دفاع رضوی از میراث عترت نبوی/"آل نبی" تنها وارثان کتاب الهی، تبیان ابرکوه، 16 شهریور1393،  www.golsa.net .

[2]. «ثمَّ أَوْرَثْنَا الْکِتَابَ الَّذِینَ اصْطَفَیْنَا مِنْ عِبَادِنَا فَمِنْهُمْ ظَالِمٌ لِنَفْسِهِ وَ مِنْهُمْ مُقْتَصِدٌ وَ مِنْهُمْ سَابِقٌ بِالْخَیْرَاتِ بِإِذْنِ اللَّهِ ذٰلِکَ هُوَ الْفَضْلُ الْکَبِیرُ»(فاطر:32)

[3]. علمای عراق و خراسانی که در این مجلس حاضر بودند، اعتقاد شیعی نداشتند زیرا اگر چه عراق مرکز شیعه و پیروان اهل بیت (علیهم السلام) به شمار می آمد اما بنای بغداد در زمان منصور و مرکز علمی شدن آن باعث رواج اعتقادات عامه در آن منطقه شد که تا زمان امام رضا(علیه السلام) نیز ادامه یافت. بنابراین تفسیر قرآن را بجای منبع حقیقی آن ( عترت رسول (علیهم السلام) )از آراء مفسران صحابی و تابعی و اتباع و نیز احادیث تفسیری مشهور میان محدثان عامه فرا می گرفتند.