عواملى كه موجب بدبينى مى شود
1- گاهى ناپاكى و آلودگى روحى خود انسان ، بدبينى مى آورد؛ همانطور كه بسيارى از خوشبينيها در اثر صفاى باطن و پاكى دل است . زيرا انسان مطابق اصل كلى مقايسه با خويش انسانها را خوب يا بد مى پندارد و محور بدى يا خوبى را خود قرار مى دهد، كه گفته اند: (كافر همه را به كيش خود پندارد)
2- گاهى بدبينى در اثر پيش داورى به وجود مى آيد؛ مثلا: شخصى مى بيند كه دوستش بى تفاوت با او برخورد كرد و بدون اينكه احتمال دهد كه شايد توجه نداشته باشد؛ قضاوت مى كند كه دوستش با وى خوب نيست و عمدا بدو اعتنا نكرده و....در صورتيكه اگر تامل كند چه بسا روشن خواهد شد كه اين بى توجهى در اثر متوجه نشدن آن رفيق بوده است نه بى اعتنايى .
3- تكبر و خودخواهى هم عامل بدگمانى مى تواند شد. چون تمايل به برترى و بزرگترى در بسيارى از افراد موجود است و چون مردمان در همه جا و نسبت به همه كس نمى توانند برترى خود را احراز كنند، مى كوشند از راه كوبيدن افراد و كوچك نمودن آنان ، بزرگى و والايى خود را ثابت و تمايل بيجاى خود را ارضا نمايند و بدين منظور در ذهن خويش براى ديگران نقاط ضعفى مى تراشند تا آنان را كوچك سازند و خود را برتر گردانند.
4- همنشينى با مردم فاسد و ناسالم ، اثر مستقيمى در بدبينى دارد؛ چون نفس انسان رنگ مى گيرد به صفت همنشين خود در مى آيد و سرانجام نسبت به خوبان كه با او همرنگ نيستند بدبين مى شوند، چنانچه در روايات آمده است كه : همنشينى با بدان بدگمانى به نيكان را در پى دارد. (1)
چگونه از سوءظن و بدبينى جلوگيرى كنيم :
نخست اين نكته را يادآور مى شويم كه : منظور از بدبينى ، آن خيالهاى ذهنى نيست كه بى اختيار دست مى دهد، بلكه مقصود ما در اين مقاله از بدبينى گمانهاى بدى است كه شخص بااختيار آنرا پرورش مى دهد و در دنياى ذهن و خيال آنرا دنبال مى كند و از مقدماتى كه خود مى سازد نتيجه مى گيرد و سعى مى كند رفتار و كردار خود را بر اساس همان خيالهاى خود ساخته ، به ظهور رساند. از اين جهت است كه پيامبر اسلام مى فرمايد: راه نجات از سوءظن آن است كه آنرا تصديق نكند و به آن ترتيب اثر ندهد.(2) اكنون به راههاى درمان اين بيمارى مى پردازيم :
1- بايد خود را اصلاح كنيم تا در مقام مقايسه با ديگران با خود، به فساد و بدى آنان حكم نكنيم و در مرحله اصلاح خويش علاوه بر زدودن صفات زشت و ناپسند، بايد به خود تلقين كنيم كه نه تنها ديگران بد نيستند بلكه شايد روحيات عالى تر و برتر از ما نيز، داشته باشند. و اين نكته را هم نبايد از ياد برد كه اصل مقايسه به خويش از خود دوستى سرچشمه مى گيرد و پايه منطقى و علمى ندارد و نمى توان آنرا منشاء داورى قرار داد.
2- بايد محيط زندگى را پاك كنيم يعنى از همنشينى با افراد نادرست و ناشايسته بپرهيزيم ، و بكوشيم با افراد ارزشمند معاشرت كنيم تا فكر خوش بينى نسبت به ديگران در ما به وجود آيد و ضمنا از افكار عالى و صفات برجسته آنان بهره مند شويم .
3- از شتابزدگى در داورى يعنى پيش داورى بيجا بپرهيزيم و توقعات خود را از ديگران كاهش دهيم ؛ هر گاه ديديم دوست با يكى از افراد خانواده و ديگران ، سلام ما را پاسخ نگفتند و يا بى تفاوت از كنار ما گذشتند و يا ما را به ميهمانى خويش دعوت نكردند، بجاى اينكه كينه در دل جا دهيم و يا نسبت به آنان بدگمان شويم ، و هزاران خيال بيجا كنيم ، و به اصطلاح در دادگاه ذهن ، آنان را محكوم سازيم ؛ بهتر است قضايا را بررسى در رفتار آنان توجه كنيم ، آنگاه خواهيم ديد نود درصد از بدبينى هاى معمولى درمان خواهد شد و از بين مى رود؛ چون پس از بررسى در اطراف موضوع به اين نتيجه مى رسيم كه آنكس كه ما به رفتار او بدبين بوده ايم ؛ در حقيقت متوجه نبوده يا فراموش كرده و يا در عالم افكار و خيالهاى فرورفته كه ندانسته و نفهميده چه كسى به او سلام كرده بوده است تا پاسخ گويد...
گاهى نيز، انسان مى پندارد شكست و عقب ماندگى او، ديگران بوده اند. روايات اسلامى سفارش كرده است مسلمانان ، رفتار و كردار برادران مسلمان خود را به صحت حمل كند، و احتمال هاى درست ، بيابند تا بدينوسيله بدبينى را از ذهن خود دور سازد. امير مومنان عليه السلام مى فرمايد: كار برادر دينى خود را به بهترين توجيه ، حمل كن مگر آنكه دليل بر فساد آن داشته باشيد و تا زمانى كه توجيه نيكويى براى گفتارش مى يابى ، از گمان بد دورى كن !(3)
امام ششم عليه السلام فرمودند: آنگاه كه مومن برادر دينى خود را متهم سازد، ايمان در قلب او چون نمك در آب ، حل مى شود. (4) اين نكته را هم بايد متوجه باشيم كه : بر مسلمان لازم است كارهايى كه باعث بدبينى ديگران مى شود؛ انجام ندهد تا ديگران به اين خطا دچار نگردند مثلا؛ از جاهاى تهمت انگيز و يا رفتارها و گفتارهاى كه موجب بد گمانى ديگران مى شود؛ دورى جويد؛ چنانچه رسول گرامى اسلام (ص ) به مسلمانان مى فرمايد: از جاهاى تهمت انگيز بپرهيزيد. (5)و على عليه السلام مى فرمايد: كسيكه خود را در معرض تهمت و بدگمانى قرار دهد؛ حق ندارد كسى را كه به او بدگمان شده است سرزنش كند.(6)
پی نوشتها؛
1-مجالسه الاشرار تورث سوظن باالخيار.بحارالانوار ج 74 ص 197
2- جامع السعادات ج 1 ص 282
3- اصول كافى ج 2 ص 362
4-همان كتاب ص 361
5-جامع السادات ج 1 ص 282 (اتقوا مواقع التهم )
6-همان كتاب
/ف.م214