حجت السلام حسینی قمی: برخی با یک آیه قرآن متحول شدند، آیات زیادی لازم نیست! +گزارش تصویری

کد خبر: 30702
مراسم سخنرانی به مناسبت ایام ولادت حضرت زهرا سلام الله علیها با سخنرانی حجت السلام حسینی قمی در مسجد حضرت مهدی علیه السلام برگزار شد.

وارث: مراسم سخنرانی به مناسبت ایام ولادت حضرت زهرا سلام الله علیها با سخنرانی حجت السلام حسینی قمی در مسجد حضرت مهدی علیه السلام برگزار شد.

در ادامه متن سخنان حجت الاسلام حسینی قمی را می خوانید:

 اگر انسان با قرآن انس بگیرد می تواند با آن سخن بگوید. نمونۀ روشن آن خطبه ای است که حضرت زهرا سلام‌الله علیها در مسجدالنبی خواندند. یک سخنرانی 20 دقیقه ای است که حضرت بیش از 50 آیه را یا تلاوت کردند و یا کلماتشان برگرفته از قرآن بوده و یا مردم را متوجه قرآن و ویژگی های آن کردند.

البته شاید به ذهنتان بیاید که به علت ویژگی این بانوی بزرگوار است! خیر، ما انسان های عادی هم می توانیم. شما هم شنیده و شاید دیده باشید که افرادی با تلاوت و انس با قرآن می توانند با آن سخن بگویند.

داستان فضه خادمه را زیاد شنیدید. 20 سال جز قرآن سخن نگفت. حرف های عادی و معمولی اش را با قرآن می گفت و پیام می رساند و پاسخ می دادند.

مرحلۀ بعدی، تأثیر قرآن در زندگی انسان است. شاید کسانی باشند که حافظ قرآنند و می توانند با آن سخن بگویند ولی در زندگیشان نقش و اثری ندارد.

حضرت فاطمه سلام‌الله علیها از کسانی بود که قرآن در زندگی اش تأثیر گذار بود.

سید‌ابن طاووس در کتابش داستانی را نقل کردند: دو آیه بر پیامبر صلی‌الله علیه وآله وسلم نازل شد ولی اصحاب نمیدانستند چه آیه ایست، فقط دیدند بعد از نزول این آیه پیامبر صلی‌الله علیه وآله وسلم به شدت گریه می کند، به قدری بکاء ایشان شدید است که نمی توان با حضرت سخن گفت. سلمان فارسی به محضر فاطمه زهرا سلام‌الله علیها رفت و تقاضا کرد: شما به مسجد بیایید و علت گریۀ پدرتان را جویا شوید. حضرت به مسجد رفتن و سلام کردند و نشستند و عرضه داشتند: جان من به فدای شما، چرا گریه می کنید؟ پیامبر صلی‌الله علیه وآله وسلم فرمودند: دو آیه بر من نازل شده است و علت اشکم این است. ِآیات 43 و 44 سوره حجر

وَإِنَّ جَهَنَّمَ لَمَوْعِدُهُمْ أَجْمَعِينَ ﴿۴۳﴾ و قطعا وعده‏گاه همه آنان دوزخ است

لَهَا سَبْعَةُ أَبْوَابٍ لِّكُلِّ بَابٍ مِّنْهُمْ جُزْءٌ مَّقْسُومٌ ﴿۴۴﴾ [دوزخى] كه براى آن هفت در است و از هر درى بخشى معين از آنان [وارد مى‏شوند] (۴۴)

این دو آیه در مورد عذاب اهل آتش است. وقتی حضرت زهرا سلام‌الله علیها دو آیه را شنیدند، نشسته بودند که در حضور پدر با صورت به زمین برخورد کردند.

ایشان را برای تسلی پدر آوردند که نه تنها گریۀ پدر کم نشد بلکه حضرت در اثر شنیدن این دو آیه با صورت بر زمین خوردند و سپس فرمودند: " وای بر کسی که وارد آتش شود. "

این تأثیر قرآن بر فاطمه زهرا سلام‌الله علیها است. الان در جلسات تلاوت قرآن، آیات را می شنویم و الله الله می گوییم. چنین جلساتی را که در حضور پیامبر صلی‌الله علیه وآله وسلم برگزار می کردند، حضرت شکایت می کردند و می فرمودند: "اَینَ‌البُکا؟ " چرا تلاوت تأثیری در شنونده نمی گذارد؟

برخی از آیات قرآن باید اشک خوف انسان را جاری کند. برخی از آیات قرآن باید اشک شوق را جاری کند. پیامبر شکایت می کردند که چرا شخصی تلاوت می کند و شما گوش می دهید! "اَینَ‌البُکا؟ "

در آیات پایانی سوره حشر: لَوْ أَنزَلْنَا هَذَا الْقُرْآنَ عَلَى جَبَلٍ لَّرَأَيْتَهُ خَاشِعًا مُّتَصَدِّعًا مِّنْ خَشْيَةِ اللَّهِ وَتِلْكَ الْأَمْثَالُ نَضْرِبُهَا لِلنَّاسِ لَعَلَّهُمْ يَتَفَكَّرُونَ ﴿۲۱﴾ اگر اين قرآن را بر كوهى فرومى‏فرستاديم يقينا آن [كوه] را از بيم خدا فروتن [و] از هم ‏پاشيده مى‏ديدى و اين مثلها را براى مردم مى‏زنيم باشد كه آنان بينديشند.

امام رضا علیه‌السلام می فرمودند: من روزی 10 جزء قرآن می خوانم و در سه روز ختم قرآن دارم. اگر می خواستم بیش از 10 جزء بخوانم نمی توانستم و از هر آیه ای که عبور می کنم، تفکر می کنم.

قرآن نسخه و دارو است. دارویی که با عمل به نتیجه می رسد. بزرگی می گفتند: شما بیماری قلبی دارید و به پزشک مراجعه می کنید و او برایتان نسخه می نویسد. چه زمانی این نسخه شفای شماست؟ زمانی که آن را بگیرید و مصرف کنید. اگر این نسخه را به خطاط زیبایی بدهید و بگویید: چقدر می گیرید تا نسخه را در تابلویی زیبا بنویسید؟ هیچ تأثیری نخواهد داشت. قرآن نسخۀ شفابخش است.

برخی با یک آیه از قرآن متحول شدند، آیات زیادی لازم نیست.

مرحوم استاد علامه محمدتقی جعفری در نجف درس می خواندند و استادی به نام علامه شیخ مرتضی طالبانی داشتند و نزد ایشان کفایت‌الاصول می خواندند؛ تعریف می کنند: روزی برای درس به سمت حجره می رفتم زمانی که علامه طالبانی مرا دید پرسید: برای چه آمدی؟! گفتم: برای درس آمدم! فرمود: درس تمام شد. گفتم: به پایان نرسیده است، نه کتابمان و نه سال تحصیلی! فرمود: من تمام شدم، فردا خبر مرگم را به شما خواهند داد. خر طالبان مرد و فقط پالانش مانده است، برو.

گاهی متأسفانه با داشتن پست و مقام خودمان را در مقابل مردم بالا می بینیم. اگر آدم بتواند خودش، خودش را بشکند بسیار مهم است.

روایت داریم: کسی که خودش را بهتر از دیگران ببیند از مستکبرین است. گفتند: من بهتر از دیگران هستم، به مسجد می آیم و  دعا می کنم و قرآن می خوانم و امر به معروف می کنم و مومن هستم و... فرمودند: هیهات، هیهات! اینگونه نیست. تو چگونه میدانی که پایانت به چه ختم می شود؟ مگر داستان موسی علیه‌السلام را نشنیدی؟ ساحران به خیال خود خواستند سحر موسی علیه‌السلام را باطل کنند و به فرعون گفتند: اگر این کار را کنیم پاداشمان چیست؟ گفت: با این کار مقرب درگاه می شوید؛ می خواستند مقرب درگاه فرعون شوند! ولی عاقبتشان چه شد؟ متوجه شدند که سِحر نیست و او پیامبر است و ایمان آوردند. فرعون آنها را کشت و جزء شهدا شدند.

تمام این مجالس برای همین امر است، خودمان را بشکنیم و منیت و نفسانیت خود را بشکنیم. گفتنش راحت است و عملش بسیار دشوار.

مرحوم قمی کتابی به نام فواعد‌الرضویه دارد که در مقدمه آورده اند: مدتی بسیار غصه دار بودم و روایتی دیدم: اگر کسی به جوار امام رضا علیه‌السلام برای زیارت برود، غصه هایش برطرف می شود؛ به مشهد رفتند و این کتاب را نوشتند و نامش را "فواعد‌الرضویه" گذاشتند. این کتاب در مورد با زندگی علماست که به ترتیب حروف الفبا نوشتند و به اسم خودشان رسیدند و فرمودند:

و اما شرح حال خودم! شورتر و پست تر و اهل تر از آنم که در ردیف علما به حساب بیایم، از نوشتن شرح حال خودم صرف نظر می کنم. فقط اسامی کتاب هایم را می نویسم که اگر کسی خواست مطالعه کند، بداند چه نوشته ام. بعد هم نام کتاب هایش را نوشته است. متأسفانه ما فقط مفاتیحش را می شناسیم، 110 جلد کتاب نوشته اند، ولی می گویند: " پست تر از آنم که در ردیف علما به حساب بیایم! لذا شرح حال خودم را نمی نویسم. " علامه جعفری فرمودند: حالا که درس تعطیل است و ما این همه راه آمدیم، موعظه ای بفرمایید، فرمودند:

تا که دستت می رسد شو کارگر / چون فتی از کار خواهی زد به سر

این ثروت و فراغت و این آرامش همیشه برای آدم نیست. امروز که سلامت داری در راه بندگی و در راه خدمت به خلق استفاده کن. امروز که جوانی داری و این نعمت است، استفاده کن که همیشه ماندگار نیست.

علامه طالبانی چوپان بودند، روزی که مشغول به چوپانی بودند از جایی صدای قرآن به گوشش می رسد و همان جا می ایستد و به خود می گوید: اگر فردای قیامت خداوند به من بگوید: بندۀ من قرآن دارویی بود که برایت فرستادم و یکبار از اول تا به آخر خواندی؟ من چه پاسخی بدهم؟ همین فکر، به طالبان بر می گردد و گاو و گوسفندها را تحویل می دهد و می گوید: می خواهم طلبه شوم. می گویند: در این سن؟ سی، چهل سال داری و می خواهی طلبه شوی؟ می گوید: بله، چه پاسخی فردای قیامت به خدا بدهم؟! خلاصه درس می خواند و به جایی می رسد که استاد علامه جعفری ها می شود.

آیت الله بهجت(ره) علاقۀ بسیاری به ایشان داشتند، همان طور که خبر دادند فردای آن روز فوت کردند، جسدشان همانند عروس در حجله، در حجره بودند.

تلاوت قرآن کافی نیست، تفسیر قرآن مهم است. یک آیه می تواند زندگی را عوض کند.

محور سوم لذت بردن از قرآن است. اگر ما روزی یک سوره یا یک آیه از قرآن را بخوانیم فقط به این دلیل می خوانیم که شرمندۀ آن نباشیم. حضرت زهرا سلام‌الله علیها فرمود: سه چیز محبوب من است: اول) تلاوت قرآن است و دوم) نگاه به جمال نورانی پیامبر صلی‌الله علیه وآله وسلم. سوم) انفاق فی سبیل الله.

حضرت شب عروسی اش پیراهنش را انفاق کرد، حالا برای این قضیه گریه کنیم ولی ما چه کردیم؟ حضرت سه شب با آب افطار کردند و غذایشان را به مسکین و یتیم دادند.

اگر خوف قیامت و آتش باشد، انسان به راحتی انفاق می کند.

مرحلۀ چهارم این است: اگر انسان در زندگی با قرآن انس گرفت و با آن سخن گفت و آیات قرآن در زندگی اش اثر گذاشت و از تلاوت قرآن هم لذت برد به مرحلۀ چهارم می رسد که آن هم مرگ با قرآن است. با قرآن هم محشور خواهد شد.