روایتی شنیدنی از رازداری حضرت زهرا(س)

کد خبر: 30819
می‌دانیم که خدا "ستار العیوب" است یعنی بسیار بسیار از عیوب بندگان سراغ دارد اما به کرم خود در دنیا آن را می‌پوشاند و کسی را از آن باخبر نمی‌کند تا آبرویشان محفوظ بماند.

وارث: رازیکی از شئونی که هر فرد عادی و مخصوصا هر رهبر اجتماعی دارا می‌باشد، اسرار اوست و حفظ اسرار برای کسانی که امین دانسته شده اند از امور واجب می‌باشد. رازداری دامنه‌ای بسیار وسیع دارد و به امور خانه و روابط همسران نیز مربوط می‌شود. در اینجا می‌خواهیم با ذکر یکی از وقایع زمان پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله که به صدیقه طاهره سلام الله علیها مربوط می‌شود، قدری در این باره بیشتر تأمل کنیم.

 

خدا رازدار است و رازداران را دوست می‌دارد

می‌دانیم که خدا "ستار العیوب" است یعنی بسیار بسیار از عیوب بندگان سراغ دارد اما به کرم خود در دنیا آن را می‌پوشاند و کسی را از آن باخبر نمی‌کند تا آبرویشان محفوظ بماند، شاید که بندگان توبه کنند. این صفت را خدا بر بندگان نیز می‌پسندد که آنها نیز عیوب یکدیگر را پنهان نگه دارند و آشکار نکنند.

 

رازداری نسبت به اسرار درون خانواده

رازداری در میان خانواده نیز مهم است. یکی از صفاتی که خدا برای زنان مومن برشمرده است رازداری آنها درباره امور شوهرانشان می‌باشد: «حافِظاتٌ لِلْغَیْبِ بِما حَفِظَ اللَّهُ» (1) یعنی امور پنهانی خانه که خدا پوشانده است را به دیگران نگویند، مثلاً عیوب پنهان شوهرشان، تصمیماتی که به خود زوجین مربوط بوده و جزو پنهان کردنی هاست و هر امر پنهانی دیگر. مراعات این امر باعث حفظ آرامش و جلوگیری از کدورتها می‌شود.

 

رازداری در امور اجتماعی

افشای اخبار و اطلاعات همواره به سود گروه‌ها و جوامع نیست. بسیاری اوقات خبرهایی ناگوار، دلسردکننده، دروغ یا فریبنده در لابلای اطلاعات وجود دارد که برملا شدن آنها به جز ضرر هیچ عاید انسانها نمی‌کند. قرآن به اصحاب پیامبر صلی الله علیه و آله دستور داده است که خبرها را منتشر نکنند بلکه به گوش پیامبر صلی الله علیه و آله یا اولی الامر برسانند تا آنها با استنباط صحیح و تشخیص سِره از ناسره، بتوانند تصمیم درست بگیرند(2) و در موقع مناسب خبر را به گوش عموم مردم برسانند. بنابراین می‌آموزیم که رازداری در امور اجتماعی نیز بسیار مهم است.

 

تلاقی آشکار و پنهان در رازگویی رسول سبحان

یکی از درسهایی که می‌توانیم از صدیقه کبری فاطمه زهرا سلام الله علیها بیاموزیم رازداری او در امور است که در اینجا به شرح واقعه می‌پردازیم:

شیخ صدوق در کتاب "امالی" روایت می‌کند که عایشه گفت: فاطمه آمد در حالی که مانند خود رسول الله راه‌ می‌رفت. رسول خدا فرمود: دخترم خوش آمدی. او را در سمت چپ یا راست خود جای داد و به صورت پنهانی با او سخنی گفت که باعث گریه فاطمه شد. بعد از آن پیامبر به او چیز دیگری را پنهانی گفت که باعث خنده‌اش شد.

 

درخواست عایشه از فاطمه زهراء سلام الله علیها برای بازگو کردن گفته رسول خدا صلی الله علیه و آله کار درستی نبود. فاطمه زهراء سلام الله علیها نیز به درخواست او پاسخ منفی دادند و فرمودند: راز پیامبر را افشا نخواهم کرد

 

[عایشه می‌گوید] به او گفتم که با سخن رسول خدا گریستی و با سخن بعدی ایشان خندیدی، تا امروز ندیده بودم که شادی‌ این اندازه به اندوه نزدیک شده باشد.

 

[عایشه می‌گوید] سپس درباره آن سخن پیامبر از او پرسیدم اما فاطمه گفت: راز رسول خدا را افشا نخواهم کرد. بعد از وفات پیامبر از فاطمه جریان را مجددا پرسیدم. فاطمه گفت: پیامبر این راز را به من گفت که: جبرائیل هر سال یکبار قرآن را بر من می‌آورد اما در امسال دو بار چنین کرده است و معنایش جز این نیست که اجل من نزدیک است و تو [فاطمه] اولین کسی از اهل بیتم هستی که به من ملحق می‌شود و من چه خوب کسی هستم که قبل از تو خواهم رفت و تو نزدم خواهی آمد؛ این سخن رسول خدا مرا گریاند. سپس فرمود: آیا راضی نیستی که بانوی بانوان امت [یا بانوی زنان مومن] باشی که از این گفته رسول خدا [شاد شدم و] خندیدم. (امالی صدوق، ص 595)

 

ده درس کلیدی برای زندگی از رازداری فاطمی

در اینجا می‌خواهیم درباره این واقعه تاریخی قدری بیشتر بیندیشیم و نکاتی برای زندگی خود از آن بیابیم:

 

اول) پنهانی سخن گفتن می‌تواند باعث ناراحتی مومنان باشد و از این جهت کار ناپسندی است اما وقتی رسول خدا صلی الله علیه و آله این کار را کرده‌اند، در می‌یابیم که در مواقعی، ضرورت پنهان گویی بر امور دیگر ارجحیت دارد، لذا این کار همیشه ناپسند نیست.

 

دوم) رسول خدا صلی الله علیه و آله هیچگاه محبت پدر و فرزندی را فدای حقیقت نمی‌کند. این احترام خاص که آن حضرت به دختر خود داشتند که به او خوشامد گفتند و در کنار خود جای دادند و سپس در حضور دیگران حرف خصوصی به او زدند، نشانه تکریم خاصی است که فاطمه زهرا سلام الله علیها شایسته آن است. ما نیز خوب است بیاموزیم که برای کسانی که شایستگی بیشتری دارند، اکرام خاص تری بنماییم.

 

 ویژه‌نامه كوثر آفرینش

سوم) احترام پیامبر صلی الله علیه و آله به فاطمه زهرا سلام الله علیها می‌توانست به شکل خصوصی انجام شود، اما آن حضرت مکرراً به شکل عمومی و در حضور بقیه نیز چنین کردند. از آنجا که پیامبر صلی الله علیه و آله هیچگاه مرتکب امور سست و لغو نمی‌شوند، متوجه می‌شویم که ضرورت اجتماعی اقتضا می‌کرده است که ارج و قدر فاطمه زهرا سلام الله علیها برای مردم شناخته شود و مورد تأکید قرار بگیرد. پیامبر صلی الله علیه و آله که از روحیات مردم و ظلمهایی که در آینده در حق خاندانش روا داشته می‌شود خبر داشت، به بهترین وجهی در زمان حیات خود با مردم اتمام حجت فرمود.

 

چهارم) الگوگیری از این رفتار پیامبر صلی الله علیه و آله محتاج دانش و تقواست و کار اهلش است. حداقل درسی که می‌گیریم این است که در نحوه احترامهایی که به افراد خاص جامعه می‌گذاریم دقت کنیم. مثلاً آیا کسانی را که در رسانه‌های جمعی از آنها به خوبی یاد می‌کنیم، این لیاقت را دارند؟ آیا به تبعات مثبت و منفی اجتماعی این شهرتها می‌اندیشیم؟ اساساً آیا می‌دانیم که به اندازه‌ای که در مشهور کردن چهره‌های شاخص سهیم هستیم، نزد خدا پاسخگو هم باید باشیم؟

پنجم) پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله در نحوه سخنگویی خود بهترین حالت را انتخاب می‌کنند، بنابراین وقتی سخنی را به شکل راز می‌فرمایند، آن سخن باید محفوظ بماند. ظرافت کار آنجاست که پیامبر صلی الله علیه و آله در یک جمع خصوصی به رازگویی نپرداختند. این به آن معناست که پیامبر صلی الله علیه و آله می‌خواهند اعلام کنند که مطالبی هست که نمی‌خواهم شما بدانید، اما می‌خواهم بفهمید که من فاطمه را لایق شنیدن آن می‌دانم و به او می‌گویم.

 

ششم) با توجه به مطلب بالا، درخواست عایشه از فاطمه زهراء سلام الله علیها برای بازگو کردن گفته رسول خدا صلی الله علیه و آله کار درستی نبود. فاطمه زهراء سلام الله علیها نیز به درخواست او پاسخ منفی دادند و فرمودند: راز پیامبر را افشا نخواهم کرد.

 

هر چه می‌دانیم را نباید به شکل علنی بازگو کنیم بلکه باید به عواقب آن و تأثیراتی که افشاء شدن رازمان برای دیگران دارد اندیشیده باشیم. خاصه آنکه راز ما تأثیرات عمومی و خانوادگی و اجتماعی منفی داشته باشد.

 

هفتم) عایشه که پیگیر این ماجرا بود، بعد از وفات پیامبر صلی الله علیه و آله مجددا از فاطمه زهراء سلام الله علیها درخواست کرد که آن مطلب پنهانی را افشا کند. این بار صدیقه کبری سلام الله علیها از آن گفته پنهانی پرده برداشتند. از اینجا متوجه می‌شویم که بعضی رازها محدود به زمان خاصی هستند و فقط کافی است که تا وقت معینی محفوظ بمانند، مانند همین راز؛ اما برخی رازها باید تا ابد در سینه بماند.

 

هشتم) اینکه رسول خدا صلی الله علیه و آله در حضور دیگران، آگاهی از مرگ خویش را به عنوان یک راز به دختر خود فرموده‌اند، جای تفکر دارد. به عبارت دیگر آگاهی از زمان مرگ آن حضرت باعث برنامه ریزی ها و اتفاقات  ناخوشایندی بوده است که حضار آن جمع (که عایشه قطعا یکی از آنها بوده است) نمی‌بایست از آن مطلع شوند.

 

نهم) ما نیز باید بیاموزیم که هر چه می‌دانیم را نباید به شکل علنی بازگو کنیم بلکه باید به عواقب آن و تأثیراتی که افشاء شدن رازمان برای دیگران دارد اندیشیده باشیم. خاصه آنکه راز ما تأثیرات عمومی و خانوادگی و اجتماعی منفی داشته باشد.

 

دهم) اگر ما در آن مجلس بودیم چه می‌کردیم؟ آیا از سخن پنهانی پیامبر صلی الله علیه و آله در حضور ما ناراحت می‌شدیم؟ این سوالی است که خوب است درباره آن بیندیشیم و سخن های درونی مان را کند و کاو کنیم.

 

پی نوشت:

1- وَ إِذا جاءَهُمْ أَمْرٌ مِنَ الْأَمْنِ أَوِ الْخَوْفِ أَذاعُوا بِهِ وَ لَوْ رَدُّوهُ إِلَى الرَّسُولِ وَ إِلى‏ أُولِی الْأَمْرِ مِنْهُمْ لَعَلِمَهُ الَّذینَ یَسْتَنْبِطُونَهُ مِنْهُمْ وَ لَوْ لا فَضْلُ اللَّهِ عَلَیْكُمْ وَ رَحْمَتُهُ لاَتَّبَعْتُمُ الشَّیْطانَ إِلاَّ قَلیلاً (سوره نساء، آیه 83)

و هنگامى كه خبرى از ایمنى و ترس [چون پیروزى و شكست‏] به آنان [كه مردمى سست ایمان‏اند] رسد، [بدون بررسى در درستى و نادرستى‏اش‏] آن را منتشر مى‏كنند، و [در صورتى كه‏] اگر آن خبر را به پیامبر و اولیاى امورشان [كه به سبب بینش و بصیرتْ داراى قدرت تشخیص و اهل تحقیق‏اند] ارجاع مى‏دادند، درستى و نادرستى‏اش را در مى‏یافتند [چنانچه به مصلحت جامعه بود، انتشارش را اجازه مى‏دادند و اگر نبود، از انتشارش منع مى‏كردند] و اگر فضل و رحمت خدا بر شما نبود، یقیناً همه شما جز اندكى از شیطان پیروى مى‏ كردید.

 

2- الرِّجالُ قَوَّامُونَ عَلَى النِّساءِ بِما فَضَّلَ اللَّهُ بَعْضَهُمْ عَلى‏ بَعْضٍ وَ بِما أَنْفَقُوا مِنْ أَمْوالِهِمْ فَالصَّالِحاتُ قانِتاتٌ حافِظاتٌ لِلْغَیْبِ بِما حَفِظَ اللَّهُ وَ اللاَّتی‏ تَخافُونَ نُشُوزَهُنَّ فَعِظُوهُنَّ وَ اهْجُرُوهُنَّ فِی الْمَضاجِعِ وَ اضْرِبُوهُنَّ فَإِنْ أَطَعْنَكُمْ فَلا تَبْغُوا عَلَیْهِنَّ سَبیلاً إِنَّ اللَّهَ كانَ عَلِیًّا كَبیراً (سوره نساء، آیه 34)

مردان، كارگزاران و تدبیركنندگانِ [زندگى‏] زنانند، به خاطر آنكه خدا مردان را [از جهت توان جسمى، تحمل مشكلات و قدرت روحى و فكرى‏] بر زنان برترى داده، و به خاطر آنكه [مردان‏] از اموالشان هزینه زندگى زنان را [به عنوان حقّى واجب‏] مى‏پردازند پس زنان شایسته و درست كار [با رعایت قوانین حق‏] فرمانبردار [و مطیع شوهر]ند [و] در برابر حقوقى كه خدا [به نفع آنان بر عهده شوهرانشان‏] نهاده است، در غیاب شوهر [حقوق و اسرار و اموال او را] حفظ مى‏كنند. و زنانى كه از سركشى و نافرمانى آنان بیم دارید [در مرحله اول‏] پندشان دهید، و [در مرحله بعد] در خوابگاه‏ها از آنان دورى كنید، و [اگر اثر نبخشید] آنان را [به گونه‏اى كه احساس آزار به دنبال نداشته باشد] تنبیه كنید پس اگر از شما اطاعت كردند براى آزار دادن آنان هیچ راهى مجویید یقیناً خدا بلندمرتبه و بزرگ است.

/م.س 215