آیت الله ضیاءآبادی: انسان فطرت خلودطلبی دارد و می خواهد همیشه باشد! +گزارش تصویری

کد خبر: 31060
جلسه درس اخلاق با سخنرانی آیت الله ضیاء آبادی و مداحی ذاکر اهل بیت علیه السلام حاج آقا معجور در مسجد علی بن الحسین علیه السلام دربند برگزار شد.

وارث: جلسه درس اخلاق با سخنرانی آیت الله ضیاء آبادی و مداحی ذاکر اهل بیت علیه السلام حاج آقا معجور در مسجد علی بن الحسین علیه السلام دربند برگزار شد.

در ادامه متن سخنان آیت الله ضیاء آبادی را می خوانید:

خطاب به پیامبر صلی الله علیه و آله فرمودند: می خواهم شما را با خبر سازم از مردمی که زیان کار ترین مردم هستند. کسانی هستند که وقتی به این دنیا آمدند با سرمایه ای که داشتند تجارت کنند و سود ببرند ولی راه را گم کردند و مقصد را اشتباه گرفتند و زیان کارترین مردم هستند.

انسان فطرت خلودطلبی دارد و می خواهد همیشه باشد. انسان جان تشنۀ خود را در دنیای محدود انداخته است. انسان خلود طلب است. می خواهد همه چی را همیشه داشته باشد. شدنی نیست. بشر و این جان محدود است. انسان هر چقدر که میخورد سیری ناپذیرتر است. این دعوا و جنگ ها هم برای همین است. از محدود، نامحدود می خواهد. به هر چیز و جایی برسد سیر نمی شود مگر اینکه به خدا برسد.

خداوند می فرماید: من تو را برای آنجا (آخرت) ساخته ام و برای اینجا نیستی. طلبت آنجا درست می شود که نامحدود است. آنجا آنچه را که دلتان می خواهد همیشه دارید. همه، همه چیز را همیشه دارند.

نمی توان دنیا را در شکم مادر گنجاند و نمی توان آنجا او را با دنیا آشنا کرد. اصلاً نمی فهمد. پس او برای آنجا نبود، برای دنیا بود که آمد. ما هم برای اینجا نیستیم که به ما بفهمانند لقاءالله یعنی چه! آنجا که رفتید، می فهمید.

دسته ای از آدم ها که هیچ نمیدانند از کجا آمده اند و برای چه آمدند و به کجا می روند. بشر همین است. اگر در دین تربیت نشود نخواهد فهمید از کجا آمده، برای چه و به کجا می رود. این افراد نسبت به خدا و معاد کفر دارند.

کفر در قرآن به چند معنا آمده است. اول) همان انکار عقاید است. اصول عقاید را منکر است و خدا و نبوت را منکر است. دوم) کفر عملی. در قرآن کفر عملی هم داریم. یعنی به خدا و پیغمبر صلی الله علیه و آله و معاد اعتقاد دارد ولی عملاً مخالفت می کند. در قرآن داریم، همانند حج.

حج عملی است و اصلاً اعتقادی نیست. همانند نماز و روزه. خداوند می فرماید: بر مردم واجب است که حج کنند و به مکه بروند. شما خیال نکنید که اگر حج نروید و نماز نخوانید به خدا ضرر می رسد. خداوند غنی است. آدم کافر جهنمی خواهد بود. کسی که مستطیع شده و به حج نرفته است، کافر شده است، یعنی کفر عملی. از فرمان خدا مخالفت کرده است. از این کفرها فراوان داریم.

نماز می خوانند و حج می روند ولی عملاً گناه می کنند. در قرآن از آدم رباخوار به کَفار تعبیر شده است. رباخوار کَفار است. با اینکه خدا را قبول دارد. خدا دوست ندارد و وای به حال کسی که خدا او را دوست نداشته باشد.

کسی که نماز را بی عذر ترک می کند، کافر است. اعمال این افراد بی ارزش است چون کفر عملی دارند.

ما در مقابل آفتاب می ایستیم و حرارتش ما را گرم می کند، چطور روزی پنج بار رو به خدا می ایستیم و گرم نمی شویم! جانمان روشن نمی شود. بدن ما رو به آفتاب روشن می شود، شاداب و گرم می شود. ما روزی پنج بار با خدا روبرو می شویم و گرم نمی شویم. چرا؟ خداوند از آفتاب بی ارزش تر است؟ آفتاب گرم می کند ولی خدا گرم نمی کند. عمریست نماز می خوانیم قربتاً‌الی‌الله! روزه می گیریم قربتاً‌الی‌الله! اصلاً برخی نمیدانند قربتاً‌الی‌الله یعنی چی!

می خواهیم با نماز به خدا نزدیک شویم. بخواهیم به آفتاب نزدیک شویم، کرۀ زمین گلزار می شود. چرا جان ما گلزار نمی شود؟ چرا از جانمان گل نمی روید؟

مگر خدا جا و مکان دارد که به او نزدیک شویم؟ خیر. جوهرۀ انسان به خدا نزدیک می شود نه مکان. باید جان من به خدا نزدیک شود و صفات خدا را به خود بگیرد. صفات خدا چیست؟ رحمت، عدالت، صداقت، امانت، غفاریت. اگر انسان این چنین شد و صفات الهی در او متجلی شد، می شود متقرب الی الله. او به خدا نزدیک شده است. ما اینفدر نماز خوانده ایم و افسرده و پژمرده ایم و به خدا نزدیک نمی شویم. در ماه محرم و عاشورا هدف از سینه زدنمان تقرب بود، پس چرا نور نمی گیریم و نزدیک نمی شویم؟ مگر امام حسین علیه السلام نور بخش نیست؟ ما به آفتاب امام حسین علیه السلام نزدیک نمی شویم.

چهرۀ جان ما رو به دنیاست نه خدا. تو به خدا پشت کرده ای. خونمان کثیف شده است و باید دارو بخوریم تا پاک شود. پاک که شود تمام دمل های ما می خشکد. داروی تلخ باید بخوریم. چون نیت ها پاک نیست. ما چاره ای نداریم، باید بکوشیم تا برنامۀ دینمان عملی شود.