حبابه والبیه؛ زنی از شاگردان امام باقر(ع)
در میان زنان شاگرد امام محمد باقر (ع) حبابه والبیه، از دیگران نمود بیشتری داشت؛ لذا بررسی زندگانی و فعالیتهای او به عنوان شاگردی از میان شاگردان امام (ع) که زنی است که همچنان در تاریخ و متون روایی به او ارجاع و استناد میشود، خالی از لطف نخواهد بود.
وارث: دوران امامت امام باقر (ع) به جهت مسائل سیاسی موجود و شرایط خاص آن برهه از تاریخ، دوره گشایش و فعالیت شیعه بود؛ به طوریکه شبکه گستردهای از شیعیان ایجاد شد. امام باقر (ع) به تنهایی و در مدت زعامت و امامتشان توانستند تعداد بسیاری شاگرد و راوی حدیث و نماینده برای شیعه تربیت کنند؛ از این میان، تعداد معدودی نیز زنان بودند.
در میان زنان شاگرد امام محمد باقر (ع) حبابه والبیه، از دیگران نمود بیشتری داشت؛ لذا بررسی زندگانی و فعالیتهای او به عنوان شاگردی از میان شاگردان امام (ع) که زنی است که همچنان در تاریخ و متون روایی به او ارجاع و استناد میشود، خالی از لطف نخواهد بود.
حبابه کیست؟
«حبابه والبیه اسدی»، دختر جعفر و منسوب به والبه، شعبهای از قبیله بنیاسد است. (۱) هرچند گاه به اشتباه، نام او حبّابه (به تشدید ب) ضبط شده است. (۲) کنیهای که برای حبابه ذکر شده، «امالندی» (۳) و یا به نقلی از شیخ طوسی «امالبراء» است. (۴)
حبابه زنی عابده بود که بر اثر سجدههای طولانی پیشانیش پینه بسته و سیمای نورانیش حکایت از راز و نیاز به درگاه الهی و وجود عشق خدادادی در درونش داشت. او در کنار عبادت، به کسب علم میپرداخت و با روشنبینی در بالا بردن معرفت و دانش میکوشید. حبابه با بصیرت در مقابل حکومت اموی میایستاد و آشکارا به محضر امام حسین (ع)مشرف میشد تا راه و روش زندگی را از حضرتش بیاموزد و با قدرت غاصبان و خائنان به مخالفت برخیزد. (۵)
او با شرکت در جلسات درس امام محمدباقر (ع) افتخار شاگردی ایشان را کسب کرد و با فراگرفتن دهها مسئله از پنجمین پیشوای شیعیان، آموزههای خویش را در اختیار تشنگان علم و معرفت قرار میداد. (۶)
روایتگری حبابه
حبابه را صاحبهالحصاء نامیدهاند. این عنوان به معنای صاحب سنگریزه بوده و ناظر بر ماجرایی است. هرچند دو زن دیگر به نام امغانم و اماسلم (۷) نیز حکایتی شبیه حبابه دارند و در برخی منابع از این سه به عنوان «صاحباتالحصی»؛ یعنی صاحبان سنگریزه، یاد شده است. (۸)
حبابه از زنان بلندمرتبهای است که توانسته دوره هشت امام معصوم از زمان امیرمؤمنان علی (ع) تا امام رضا (ع) را درک و از هر یک از ایشان روایتی را نقل کند و مورد عنایت این بزرگان قرار بگیرد.
عالمان و محدثین بزرگ شیعه مانند شیخ طوسی (۹)، شیخ کلینی (۱۰)، فیض کاشانی (۱۱)، علامه مجلسی (۱۲) و شیخ عباس قمی (۱۳)، او را بانویی محدث و راوی حدیث از امام علی (ع) تا امام رضا (ع) دانستهاند. ابنبابویه نیز در "من لایحضره الفقیه"، حدیثی فقهی به روایت حبابه از امام نقل کرده است. (۱۴)
این اعتبار و توثیق به حدی است که رجالشناسان شیعه، نام یا کنیه او را ذیل راویان امام حسن تا امام باقر علیهمالسلام (۱۵) و در باب اثبات امامت ائمه علیهمالسلام یا ذکر معجزات ایشان، آوردهاند. (۱۶)
نکات مهم در زندگی حبابه
حبابه در زندگی معجزاتی از ائمه علیهمالسلام مشاهده کرده که آنها را نقل کرده است. از صالح بن میثم تمار نقل شده است که فرمود: من و عبایه الاسدی به حبابه والبیه وارد شدیم. وی گفت: آیا مایل هستید حدیثی را که از حسین بن علی علیهالسلام شنیدهام برای شما بیان کنم؟ ما جواب موافق دادیم. حبابه فرمود: یک روز به محضر مبارک مولایم امام حسین علیهالسلام رسیدم و به او سلام کردم. آن حضرت جواب سلام مرا داد و خوشآمد گفت و احوال مرا پرسش نمود و فرمود: «حبابه! چرا دیر به نزد ما میآیی؟» عرض کردم: یا ابن رسولالله، تأخیر من برای زیارت شما بهواسطه بیماری است که بر من عارض شده است. فرمودند: «آن کدام است.» گفتم: در بدنم لکههای پیسی بهوجود آمده است. در آن حال امام حسین علیهالسلام دست خود را به وسیله پارچهای روی آن موضع گذاشت و دعایی را زمزمه کرد و سپس دست خود را برداشت؛ درحالیکه از آن بیماری اثری به جای نمانده بود. (۱۷)
در روایت دیگری در کتاب طبالائمه از داود رقي نقل شده است: من در خدمت حضرت امام جعفرصادق علیهالسلام بودم که حبابه والبيه وارد شد و مسائل مختلفي از حلال و حرام از حضرت سؤال کرد، و ما از آن مسائل تعجب ميکرديم؛ حضرت فرمود: آيا شما شنيده بوديد، بهتر از اين مسائل که حبابه سؤال کرد؟ عرض کرديم: فدايت شويم به درستيکه چشم و دل ما روشن شد.
آنگاه حبابه گريست. حضرت فرمود: چرا گريه ميکني؟ عرض کرد: يا ابنرسول الله، به بيماري بدي دچار شدهام، خويشاوندانم به من ميگويند که اگر راست ميگويي به امامت بگو دعا کند، اين بيماري بد از تو دور گردد و خدا شفا عنايت کند؛ من به خدا قسم، از اين کسالت خوشوقت و خوشحالم و ميدانم اين لطف و عنايتي است به من و کفاره گناهانم محسوب ميگردد. حضرت فرمود: بهواسطه اين کسالت آنها به تو چنين ميگويند؟ حبابه عرض کرد: آري، يا ابنرسول الله.
راوي گويد: حضرت صادق علیهالسلام لبهاي خود را حرکت داد و دعايي خواند که من هرگز آن دعا را نشنيده بودم؛ سپس به حبابه فرمود: برو در خانه پيش زنها تا ايشان به بدنت نظر کنند. حبابه نزد زنان رفت و لباسش را از بدن بيرون کرد، اثري از آن بيماري در بدنش باقي نمانده بود. آنگاه حضرت فرمود: الآن به جانب خويشاوندان برو و لطف خدا را درباره ما، به ايشان بنمايان. (۱۸)
و البته معجزات دیگری از این دست در مورد حبابه، فراوان نقل شده است. (۱۹)
حبابه در هنگام مرگ عمری بالغ بر ۲۲۰ سال داشت (۲۰) و بعد از مرگ نیز، در پی یک عمر مجاهدت و دلبستگی به ولایت، باز هم مورد تفقد ائمهاطهار قرار گرفت و امام رضا (ع)، پیراهن خود را برای حبابه کفن قرار دادند. (۲۱)
برخی از روایات نقلشده از حبابه
الف- مهمترین روایتی که از حبابه نقل شده، روایت «سنگریزه» است. حبابه نقل میکند که روزی به امیرمؤمنان علی (ع) عرض کردم: خداوند تو را مشمول لطف و رحمت خویش قرار دهد، دلیل بر امامت چیست؟ آن حضرت با دست خود اشاره به ریگی که روی زمین افتاده بود کرد و فرمود: آن سنگریزه را نزد من بیاور! من آن ریگ را برداشتم و به ایشان دادم، آن حضرت ریگ را در کف دست خود گذاشت و با دست خود آن را نرم کرد، سپس با نگین انگشترش که نام خود آن حضرت بر آن نقش بسته بود، آن سنگریزه را مهر کرد و به من گفت: «ای حبابه! هرگاه کسی ادعای امامت کرد و توانست چنانکه دیدی بر سنگریزهای مهر بزند، پس بدان که او امام واجبالاطاعه است. همانا امام کسی است که هر چه را بخواهد و اراده کند، از او پنهان نگردد.»
حبابه میگوید: بعد از شهادت امیرمؤمنان علیهالسلام نزد امام حسن علیهالسلام رفتم، آن حضرت بر مسند امیرالمؤمنین علیهالسلام نشسته بود و مردم، معالم دین خود را از او سؤال میکردند. چون حضرت مرا دید، فرمود: «ای حبابه والبیه!» عرض کردم: «بله، ای مولای من!؟» فرمود: «آنچه همراه داری بیاور.» من آن سنگریزه را به ایشان دادم، آن حضرت نیز همانند امیرالمؤمنین علی علیهالسلام برای من بر آن سنگریزه مهر نهادند.
حبابه ادامه میدهد: پس از شهادت امام حسن علیهالسلام به نزد امام حسین علیهالسلام شرف حضور پیدا کردم. حضرت در مسجد پیغمبر صلیاللهعلیهوآله نشسته بود، چون وارد شدم، مرا خوشآمد گفتند و به نزدیک خود خواندند و فرمودند: «در میان نشانه امامت، آنچه را تو میخواهی هست، آیا دلیل امامت را میخواهی؟» گفتم: آری آقای من. فرمود: «آن چه با خود داری بیاور» سنگریزه را به آن حضرت دادم و ایشان هم بر آن مهر نهادند.
پس از شهادت آن حضرت نزد علی بن الحسین علیهالسلام رفتم. در آن موقع سن من به ۱۱۳ سال رسیده بود و از شدت پیری ضعف بر وجودم غلبه کرده و رعشه بر اعضای من افتاده بود؛ ...حضرت فرمودند: «آنچه همراه داری بیاور.» من سنگریزه را به ایشان دادم و حضرت بر آن مهر نهادند. پس از شهادت امام سجاد علیهالسلام به خدمت امام محمدباقر، امام جعفرصادق و امام موسی کاظم و امام رضا صلواتاللهعلیهماجمعین رسیدم و همه حضرات سنگریزه را برایم مهر کردند. (۲۲) و در آخر نیز نزد امام رضا علیهالسلام رسیده و آن را مهر کرده و پیراهن حضرت را کفن خود نمود.
ب- روایت دیگری که از حبابه نقل شده، روایتی است که به سند معتبر در حرمت تراشیدن ریش وارد شده است: «فرات بن احنف» به حضرت گفت: یا امیرالمؤمنین! لشگر بنیمروان چه کسانی هستند؟
علی علیه السلام در پاسخ او فرمود: «آنها کسانی بودند که ریشهای خود را میتراشیدند و سبیلهای خود را رها کرده و آن را میتابیدند، خداوند هم آنان را مسخ کرد»
حبابه میگوید: من تا آن روز گویندهای را خوش بیانتر از او ندیده بودم. (۲۳)
ج- ثابت ثمالی در روایتی از حبابه نقل میکند: از مولای خود امیرالمؤمنین علیهالسلام شنیدم که میفرمود: «ما اهل بیتی هستیم که هرگز چیز مستکنندهای نمیخوریم، ماهی بدون فلس مصرف نمیکنیم و به هنگام وضو، مسح پا را از روی کفش انجام نمیدهیم، و هرکس از شیعیان و پیروان ما باشد، باید در اینگونه رفتارها مقید به اطاعت و پیروی ما باشد و پیوسته سنت و شیوههای رفتاری ما را الگو و ملاک عمل خود قرار دهد.» (۲۴)
د- حدیث معروف دیگری از حبابه نقل شده است که: از حسینبنعلی علیهالسلام شنیدم که میفرمود: «ای حبابه! در میان این امت کسی بر ملت و دین ابراهیم، غیر ما و شیعیان ما نیست؛ و دیگران از این نعمت و موهبت الهی و فطری بهرهای ندارند.» (۲۵)
پینوشت
۱. سمعانی، انساب، ج۵، ص۵۶۸/ ریاحین الشریعه، ج ۴، ص ۱۳۷.
۲. رجوع کنید به فیروزآبادى، ترتیب قاموس محیط، ذیل «حبّ»؛ مامقانى، تنقیح المقال فی علم الرجال، ج ۳، بخش ۲، ص ۷۴-۷۵/ تنقیح المقال فى علم الرجال، ج۳، بخش۲، ص۷۴-۷۵.
۳. طبرسى، اعلام الوری باعلام الهدی، ج ۲، ص ۱۴۰/ ابن حمزه، الثاقب فی المناقب، ج۱، ص۵۶۲/ طوسی، رجال، ج۱، ص۱۲۰.
۴. رجال طوسی، ج۱، ص۱۲۰.
۵. مجلسی، بحار الانوار، ج ۲۶، ص ۱۲۲.
۶. محدث قمی، سفینهالبحار، ج اول، ذیل ماده حبب.
۷. الثاقب فی المناقب، ج۱، ص۵۶۲.
۸. الثاقب فی المناقب، ج۱، ص۱۴۰-۱۴۱.
۹. رجال طوسی، ص ۹۴، ۱۲۰ و ۱۵۱.
۱۰. اصول کافی، ج ۱، ص ۳۴۶.
۱۱. محجة البیضاء، ج ۴، ص ۲۲۰.
۱۲. بحارالانوار، ج ۲۵، ص ۱۷۵، باب «فی دلالة الامامة و ما یفرق به بین دعوی المحق و المبطل».
۱۳. منتهی الآمال، ص ۶۸۳، باب معجزات حضرت زین العابدین علیه السلام.
۱۴. من لایحضره الفقیه، ج۴، ص۴۱۵.
۱۵. رجال الطوسی، ج۱، ص۱۵۱/ کتاب الرجال ابن داوود، ج۱، ص۶۹.
۱۶. دلائل الامامه، ج۱، ص۲۱۳.
۱۷. منتهی الآمال، ص ۶۸۵.
۱۸. طب الائمه، ص ۱۱۰ - بحارالانوار، ج ۴۷، ص ۱۲۱.
۱۹. طبالائمه، ج۱، ص۵۰۵/ الثاقب فی المناقب، ج۱، ص۱۵۱/ دلائل الامامه، ج۱، ص۲۱۳.
۲۰. ریاحینالشریعه، ص۱۳۸.
۲۱. رجالکشی، ص۱۱۴/ کتاب الغيبه، ج۱، ص ۵۰.
۲۲. بحارالانوار، ج ۲۵، ص ۱۷۷/ اصول کافی، ج ۱، ص ۳۴۶/ الثاقب فی المناقب، ج۱، ص۱۴۰-۱۴۱.
۲۳. منتهی الآمال، ص ۶۸۵/ بحارالانوار، ج ۲۵، ص ۱۷۷.
۲۴. من لایحضره الفقیه، ج ۴، ص ۲۹۸.
۲۵. تنقیح المقال، ج ۳، ص ۲۹۸/ اعلام النساء المؤمنات، ص ۲۹۴/ رجالکشی، ص۱۱۴
منبع: مهرخانه
/ف.م214
در میان زنان شاگرد امام محمد باقر (ع) حبابه والبیه، از دیگران نمود بیشتری داشت؛ لذا بررسی زندگانی و فعالیتهای او به عنوان شاگردی از میان شاگردان امام (ع) که زنی است که همچنان در تاریخ و متون روایی به او ارجاع و استناد میشود، خالی از لطف نخواهد بود.
حبابه کیست؟
«حبابه والبیه اسدی»، دختر جعفر و منسوب به والبه، شعبهای از قبیله بنیاسد است. (۱) هرچند گاه به اشتباه، نام او حبّابه (به تشدید ب) ضبط شده است. (۲) کنیهای که برای حبابه ذکر شده، «امالندی» (۳) و یا به نقلی از شیخ طوسی «امالبراء» است. (۴)
حبابه زنی عابده بود که بر اثر سجدههای طولانی پیشانیش پینه بسته و سیمای نورانیش حکایت از راز و نیاز به درگاه الهی و وجود عشق خدادادی در درونش داشت. او در کنار عبادت، به کسب علم میپرداخت و با روشنبینی در بالا بردن معرفت و دانش میکوشید. حبابه با بصیرت در مقابل حکومت اموی میایستاد و آشکارا به محضر امام حسین (ع)مشرف میشد تا راه و روش زندگی را از حضرتش بیاموزد و با قدرت غاصبان و خائنان به مخالفت برخیزد. (۵)
او با شرکت در جلسات درس امام محمدباقر (ع) افتخار شاگردی ایشان را کسب کرد و با فراگرفتن دهها مسئله از پنجمین پیشوای شیعیان، آموزههای خویش را در اختیار تشنگان علم و معرفت قرار میداد. (۶)
روایتگری حبابه
حبابه را صاحبهالحصاء نامیدهاند. این عنوان به معنای صاحب سنگریزه بوده و ناظر بر ماجرایی است. هرچند دو زن دیگر به نام امغانم و اماسلم (۷) نیز حکایتی شبیه حبابه دارند و در برخی منابع از این سه به عنوان «صاحباتالحصی»؛ یعنی صاحبان سنگریزه، یاد شده است. (۸)
حبابه از زنان بلندمرتبهای است که توانسته دوره هشت امام معصوم از زمان امیرمؤمنان علی (ع) تا امام رضا (ع) را درک و از هر یک از ایشان روایتی را نقل کند و مورد عنایت این بزرگان قرار بگیرد.
عالمان و محدثین بزرگ شیعه مانند شیخ طوسی (۹)، شیخ کلینی (۱۰)، فیض کاشانی (۱۱)، علامه مجلسی (۱۲) و شیخ عباس قمی (۱۳)، او را بانویی محدث و راوی حدیث از امام علی (ع) تا امام رضا (ع) دانستهاند. ابنبابویه نیز در "من لایحضره الفقیه"، حدیثی فقهی به روایت حبابه از امام نقل کرده است. (۱۴)
این اعتبار و توثیق به حدی است که رجالشناسان شیعه، نام یا کنیه او را ذیل راویان امام حسن تا امام باقر علیهمالسلام (۱۵) و در باب اثبات امامت ائمه علیهمالسلام یا ذکر معجزات ایشان، آوردهاند. (۱۶)
نکات مهم در زندگی حبابه
حبابه در زندگی معجزاتی از ائمه علیهمالسلام مشاهده کرده که آنها را نقل کرده است. از صالح بن میثم تمار نقل شده است که فرمود: من و عبایه الاسدی به حبابه والبیه وارد شدیم. وی گفت: آیا مایل هستید حدیثی را که از حسین بن علی علیهالسلام شنیدهام برای شما بیان کنم؟ ما جواب موافق دادیم. حبابه فرمود: یک روز به محضر مبارک مولایم امام حسین علیهالسلام رسیدم و به او سلام کردم. آن حضرت جواب سلام مرا داد و خوشآمد گفت و احوال مرا پرسش نمود و فرمود: «حبابه! چرا دیر به نزد ما میآیی؟» عرض کردم: یا ابن رسولالله، تأخیر من برای زیارت شما بهواسطه بیماری است که بر من عارض شده است. فرمودند: «آن کدام است.» گفتم: در بدنم لکههای پیسی بهوجود آمده است. در آن حال امام حسین علیهالسلام دست خود را به وسیله پارچهای روی آن موضع گذاشت و دعایی را زمزمه کرد و سپس دست خود را برداشت؛ درحالیکه از آن بیماری اثری به جای نمانده بود. (۱۷)
در روایت دیگری در کتاب طبالائمه از داود رقي نقل شده است: من در خدمت حضرت امام جعفرصادق علیهالسلام بودم که حبابه والبيه وارد شد و مسائل مختلفي از حلال و حرام از حضرت سؤال کرد، و ما از آن مسائل تعجب ميکرديم؛ حضرت فرمود: آيا شما شنيده بوديد، بهتر از اين مسائل که حبابه سؤال کرد؟ عرض کرديم: فدايت شويم به درستيکه چشم و دل ما روشن شد.
آنگاه حبابه گريست. حضرت فرمود: چرا گريه ميکني؟ عرض کرد: يا ابنرسول الله، به بيماري بدي دچار شدهام، خويشاوندانم به من ميگويند که اگر راست ميگويي به امامت بگو دعا کند، اين بيماري بد از تو دور گردد و خدا شفا عنايت کند؛ من به خدا قسم، از اين کسالت خوشوقت و خوشحالم و ميدانم اين لطف و عنايتي است به من و کفاره گناهانم محسوب ميگردد. حضرت فرمود: بهواسطه اين کسالت آنها به تو چنين ميگويند؟ حبابه عرض کرد: آري، يا ابنرسول الله.
راوي گويد: حضرت صادق علیهالسلام لبهاي خود را حرکت داد و دعايي خواند که من هرگز آن دعا را نشنيده بودم؛ سپس به حبابه فرمود: برو در خانه پيش زنها تا ايشان به بدنت نظر کنند. حبابه نزد زنان رفت و لباسش را از بدن بيرون کرد، اثري از آن بيماري در بدنش باقي نمانده بود. آنگاه حضرت فرمود: الآن به جانب خويشاوندان برو و لطف خدا را درباره ما، به ايشان بنمايان. (۱۸)
و البته معجزات دیگری از این دست در مورد حبابه، فراوان نقل شده است. (۱۹)
حبابه در هنگام مرگ عمری بالغ بر ۲۲۰ سال داشت (۲۰) و بعد از مرگ نیز، در پی یک عمر مجاهدت و دلبستگی به ولایت، باز هم مورد تفقد ائمهاطهار قرار گرفت و امام رضا (ع)، پیراهن خود را برای حبابه کفن قرار دادند. (۲۱)
برخی از روایات نقلشده از حبابه
الف- مهمترین روایتی که از حبابه نقل شده، روایت «سنگریزه» است. حبابه نقل میکند که روزی به امیرمؤمنان علی (ع) عرض کردم: خداوند تو را مشمول لطف و رحمت خویش قرار دهد، دلیل بر امامت چیست؟ آن حضرت با دست خود اشاره به ریگی که روی زمین افتاده بود کرد و فرمود: آن سنگریزه را نزد من بیاور! من آن ریگ را برداشتم و به ایشان دادم، آن حضرت ریگ را در کف دست خود گذاشت و با دست خود آن را نرم کرد، سپس با نگین انگشترش که نام خود آن حضرت بر آن نقش بسته بود، آن سنگریزه را مهر کرد و به من گفت: «ای حبابه! هرگاه کسی ادعای امامت کرد و توانست چنانکه دیدی بر سنگریزهای مهر بزند، پس بدان که او امام واجبالاطاعه است. همانا امام کسی است که هر چه را بخواهد و اراده کند، از او پنهان نگردد.»
حبابه میگوید: بعد از شهادت امیرمؤمنان علیهالسلام نزد امام حسن علیهالسلام رفتم، آن حضرت بر مسند امیرالمؤمنین علیهالسلام نشسته بود و مردم، معالم دین خود را از او سؤال میکردند. چون حضرت مرا دید، فرمود: «ای حبابه والبیه!» عرض کردم: «بله، ای مولای من!؟» فرمود: «آنچه همراه داری بیاور.» من آن سنگریزه را به ایشان دادم، آن حضرت نیز همانند امیرالمؤمنین علی علیهالسلام برای من بر آن سنگریزه مهر نهادند.
حبابه ادامه میدهد: پس از شهادت امام حسن علیهالسلام به نزد امام حسین علیهالسلام شرف حضور پیدا کردم. حضرت در مسجد پیغمبر صلیاللهعلیهوآله نشسته بود، چون وارد شدم، مرا خوشآمد گفتند و به نزدیک خود خواندند و فرمودند: «در میان نشانه امامت، آنچه را تو میخواهی هست، آیا دلیل امامت را میخواهی؟» گفتم: آری آقای من. فرمود: «آن چه با خود داری بیاور» سنگریزه را به آن حضرت دادم و ایشان هم بر آن مهر نهادند.
پس از شهادت آن حضرت نزد علی بن الحسین علیهالسلام رفتم. در آن موقع سن من به ۱۱۳ سال رسیده بود و از شدت پیری ضعف بر وجودم غلبه کرده و رعشه بر اعضای من افتاده بود؛ ...حضرت فرمودند: «آنچه همراه داری بیاور.» من سنگریزه را به ایشان دادم و حضرت بر آن مهر نهادند. پس از شهادت امام سجاد علیهالسلام به خدمت امام محمدباقر، امام جعفرصادق و امام موسی کاظم و امام رضا صلواتاللهعلیهماجمعین رسیدم و همه حضرات سنگریزه را برایم مهر کردند. (۲۲) و در آخر نیز نزد امام رضا علیهالسلام رسیده و آن را مهر کرده و پیراهن حضرت را کفن خود نمود.
ب- روایت دیگری که از حبابه نقل شده، روایتی است که به سند معتبر در حرمت تراشیدن ریش وارد شده است: «فرات بن احنف» به حضرت گفت: یا امیرالمؤمنین! لشگر بنیمروان چه کسانی هستند؟
علی علیه السلام در پاسخ او فرمود: «آنها کسانی بودند که ریشهای خود را میتراشیدند و سبیلهای خود را رها کرده و آن را میتابیدند، خداوند هم آنان را مسخ کرد»
حبابه میگوید: من تا آن روز گویندهای را خوش بیانتر از او ندیده بودم. (۲۳)
ج- ثابت ثمالی در روایتی از حبابه نقل میکند: از مولای خود امیرالمؤمنین علیهالسلام شنیدم که میفرمود: «ما اهل بیتی هستیم که هرگز چیز مستکنندهای نمیخوریم، ماهی بدون فلس مصرف نمیکنیم و به هنگام وضو، مسح پا را از روی کفش انجام نمیدهیم، و هرکس از شیعیان و پیروان ما باشد، باید در اینگونه رفتارها مقید به اطاعت و پیروی ما باشد و پیوسته سنت و شیوههای رفتاری ما را الگو و ملاک عمل خود قرار دهد.» (۲۴)
د- حدیث معروف دیگری از حبابه نقل شده است که: از حسینبنعلی علیهالسلام شنیدم که میفرمود: «ای حبابه! در میان این امت کسی بر ملت و دین ابراهیم، غیر ما و شیعیان ما نیست؛ و دیگران از این نعمت و موهبت الهی و فطری بهرهای ندارند.» (۲۵)
پینوشت
۱. سمعانی، انساب، ج۵، ص۵۶۸/ ریاحین الشریعه، ج ۴، ص ۱۳۷.
۲. رجوع کنید به فیروزآبادى، ترتیب قاموس محیط، ذیل «حبّ»؛ مامقانى، تنقیح المقال فی علم الرجال، ج ۳، بخش ۲، ص ۷۴-۷۵/ تنقیح المقال فى علم الرجال، ج۳، بخش۲، ص۷۴-۷۵.
۳. طبرسى، اعلام الوری باعلام الهدی، ج ۲، ص ۱۴۰/ ابن حمزه، الثاقب فی المناقب، ج۱، ص۵۶۲/ طوسی، رجال، ج۱، ص۱۲۰.
۴. رجال طوسی، ج۱، ص۱۲۰.
۵. مجلسی، بحار الانوار، ج ۲۶، ص ۱۲۲.
۶. محدث قمی، سفینهالبحار، ج اول، ذیل ماده حبب.
۷. الثاقب فی المناقب، ج۱، ص۵۶۲.
۸. الثاقب فی المناقب، ج۱، ص۱۴۰-۱۴۱.
۹. رجال طوسی، ص ۹۴، ۱۲۰ و ۱۵۱.
۱۰. اصول کافی، ج ۱، ص ۳۴۶.
۱۱. محجة البیضاء، ج ۴، ص ۲۲۰.
۱۲. بحارالانوار، ج ۲۵، ص ۱۷۵، باب «فی دلالة الامامة و ما یفرق به بین دعوی المحق و المبطل».
۱۳. منتهی الآمال، ص ۶۸۳، باب معجزات حضرت زین العابدین علیه السلام.
۱۴. من لایحضره الفقیه، ج۴، ص۴۱۵.
۱۵. رجال الطوسی، ج۱، ص۱۵۱/ کتاب الرجال ابن داوود، ج۱، ص۶۹.
۱۶. دلائل الامامه، ج۱، ص۲۱۳.
۱۷. منتهی الآمال، ص ۶۸۵.
۱۸. طب الائمه، ص ۱۱۰ - بحارالانوار، ج ۴۷، ص ۱۲۱.
۱۹. طبالائمه، ج۱، ص۵۰۵/ الثاقب فی المناقب، ج۱، ص۱۵۱/ دلائل الامامه، ج۱، ص۲۱۳.
۲۰. ریاحینالشریعه، ص۱۳۸.
۲۱. رجالکشی، ص۱۱۴/ کتاب الغيبه، ج۱، ص ۵۰.
۲۲. بحارالانوار، ج ۲۵، ص ۱۷۷/ اصول کافی، ج ۱، ص ۳۴۶/ الثاقب فی المناقب، ج۱، ص۱۴۰-۱۴۱.
۲۳. منتهی الآمال، ص ۶۸۵/ بحارالانوار، ج ۲۵، ص ۱۷۷.
۲۴. من لایحضره الفقیه، ج ۴، ص ۲۹۸.
۲۵. تنقیح المقال، ج ۳، ص ۲۹۸/ اعلام النساء المؤمنات، ص ۲۹۴/ رجالکشی، ص۱۱۴
منبع: مهرخانه
/ف.م214