حجت الاسلام سلطانی: راهی که ما تکیه گاهمان را خدا قرار دهیم، چیست؟ +گزارش تصویری

کد خبر: 31715
مراسم عزاداری ایام شهادت امام هادی علیه السلام با سخنرانی حجت الاسلام سلطانی و مداحی ذاکر اهل بیت علیه السلام حاج محمد کمیل در هیئت مکتب المهدی علیه السلام برگزار شد.

وارث: مراسم عزاداری ایام شهادت امام هادی علیه السلام با سخنرانی حجت الاسلام سلطانی و مداحی ذاکر اهل بیت علیه السلام حاج محمد کمیل در هیئت مکتب المهدی علیه السلام برگزار شد.

در ادامه متن سخنان حجت الاسلام سلطانی را می خوانید:

 امام هادی علیه‌السلام در زیارت جامعۀ کبیره که منبع گرانقدر معنوی است که به یادگار نزد ما گذاشته است  و ما از این معارف فاصله گرفته ایم. صحیفه سجادیه و نهج البلاغه و جامعۀ کبیره. این زیارت یک دوره امام شناسی است. بسیار پر مغز و محتوا است. گاهی زمانی بگذاریم و این زیارت را مطالعه کنیم و تفسیری از آن را بخوانیم تا متوجه شویم که چقدر از اهل بیت علیه‌السلام فاصله داریم.

فاصلۀ ما با اهل بیت علیه‌السلام فاصلۀ زمانی نیست! مهم تر از آن فاصلۀ معنوی است که روز به روز بیشتر می شود. شکاف بین من و اهل بیت علیه‌السلام و امامان همانند دره ای عمیق، عمیق تر می شود. اسماً از اهل بیت علیه‌السلام دم میزنم و آنها را قبول دارم. وقتی به یکی از اهل بیت علیه‌السلام توهین می شود، فشار خون ها بالا میرود! طرف می گوید: آقا من در مقابل اهانت امام معصوم نمی توانم سکوت کنم. از همین شخص بپرسید: مرام امام معصوم علیه‌السلام را داری؟ او علنی توهین کرد و من با پیروی نکردن زیرآبی توهین می کنم. او علنی میگوید: من امام را قبول ندارم و من با رفتارم نشان میدهم که امام را قبول ندارم.

اهل بیت علیه‌السلام چه شاخصه ای دارند؟ آنها بی نهایت بردبار هستند. در عمر آنها مشاهده کنید، دشمنان آنها آرزو به دل ماندند که از کوره به در رفتن آنها را ببینند. به هیچ عنوان تحت تأثیر قرار نگرفتند.

مروان در تشییع جنازه امام مجتبی علیه‌السلام جلو تابوت آمده بود. امام حسین علیه‌السلام به مروان فرمود: کم دلش را خون کردی؟ کم آزار دادی؟ مروان گفت: آمدم زیر تابوت کوه صبر را گرفتم. هر چقدر آزار دادم عصبانیتش را ندیدم. این شاخصه اگر در من نباشد، پیرو نیستم.

چگونه به خدا اعتماد پیدا کنیم؟ راهی که ما تکیه گاهمان را خدا قرار دهیم، چیست؟

آیت الله بهجت(ره) می فرمودند:  ما مسلمانان باید از بهائی ها، اتحاد را بیاموزیم! ایشان از بهائیت تعریف نمی کنند و مفهوم صحبتشان این است که چون سنگ اهل بیت علیه‌السلام را ما به سینه میزنیم، خیر آنها به یکدیگر میرسد! ما از اهل بیت علیه‌السلام دم میزنیم و آنها به شدت دغدغۀ یکدیگر را دارند. چرا ما اینگونه نشویم؟ تا اینگونه نباشیم جذاب نخواهیم شد.

خداوند به حضرت موسی علیه‌السلام فرمود: کاری کن تا بنده هایم عاشق شوند. فرمود: چه کنم؟ خداوند فرمودند: مرا به بنده هایم معرفی کن. اگر بنده هایم خصوصیات مرا بفهمند و بدانند چقدر آنها را دوست دارم ثانیه ای مرا رها نخواهند کرد.

ولی من به خدا کاری ندارم و اعتماد هم نمی کنم. تکیه گاه من هم خدا نیست! چرا؟ چون خداوند را آن طور که هست، نشناختم.

امام هادی علیه‌السلام می فرمایند: یکی از شاخصه های اهل بیت علیه‌السلام این است که آنها برای رضای خدا جانشان را دادند. در مصیبت هایی که از در و دیوار به سرشان آمده است، بینهایت صبر کرده اند.

در زیارت اربعین امام صادق علیه‌السلام، امام حسین علیه‌السلام را معرفی می کند. امام صادق علیه‌السلام می فرماید: من امام حسین علیه‌السلام را اینگونه شناختم: حسین علیه‌السلام کسی است که خون قلبش را هم در راه خدا با اشتیاق هدیه کرد. این یعنی بی نهایت خداوند را قبول دارند. با غیر از خدا معامله ای ندارند.

در روایتی امام صادق علیه‌السلام می فرمایند: مرا می خواهید؟ من چند؟ خداوند را بیاورید و مرا ببرید. یعنی قیمت امام صادق علیه‌السلام خداست. چرا؟ چون کسی که همیشه در ذهن من است، خداست.

رجبعلی خیاط در این مضامین می فرمودند: اندازه و قیمت ما به چیزی است که در ذهن ماست. گاهی کسی از کنار ما رد می شود و ما جذب او می شویم، شیخ رجبعلی خیاط می گوید: تو قیمتت به اندازۀ همان است. ولی امام صادق علیه‌السلام می فرماید: قیمت من خداست، چرا؟ چون او با غیر از خدا در این دنیا معامله نکرده است. با غیر او زندگی نکرده است و کاری هم به غیره او نداشته است.

طرف به معصومی جسارت می کند و بی ادبی هم می کند ولی امام معصوم علیه‌السلام نه تنها با بی ادبی جواب نمی دهد بلکه بدی او را با خوبی پاسخ می گوید و او را دعا می کند و گرفتاری اش را هم بر طرف می کند و اگر زمین بخورد اولین نفر امام دستش را می گیرد. این اسلام است.

علامه مجلسی در بحارالانوار روایاتی آورده است که در آنها می فرماید: کسی که به شما فحش می دهد و آبرویتان را میبرد و شما را ضایع می کند، نه تنها حق نداری جوابش را بدهی و بدی او را با بدی پاسخ بگویی بلکه بدی او را با خوبی پاسخ می گویی تازه حق هم به گردنت می افتد. حق دعا به گردنت دارد.

پیامبر صلی‌الله علیه وآله وسلم در لحظات آخر عمر شریفشان بودند؛ حضرت عزرائیل نزد ایشان آمد و فرمود: خداوند مشتاق زیارتت است، تشریف می آورید؟ فرمودند: خیر، به خدا بگو تا زمانی که من در بین مردم بودم عذاب و بلا نمی آمد، اگر بروم چه میشود؟ خداوند در قرآن فرمود: در قیامت آنقدر به تو خواهم بخشید تا راضی شوی. اگر بروی و مردم توبه کنند، خواهم بخشید. در قیامت هر کسی را که خواستی شفاعت کن؛ حالا بیا.

امام سجاد علیه‌السلام می فرمایند: حاضر هستم که تکه تکه شوم ولی شیعۀ ما این دو خصلت را نداشته باشد: 1) عصبانیت 2) بد دهانی.

طلا را که وارد آتش می کنند تا بر اساس فعل و انفعالات ناخالصی اش از بین برود، به این عمل فتنه می گویند. خداوند می فرماید: مسلمانی که ادعا داری، من حوادث تلخی را در دنیا رقم میزنم، در آن حوادث مشخص می شود که چند مرده حلاجی!

در ادامه این مراسم؛ ذاکر اهل بیت علیه السلام حاج محمد کمیل به روضه خوانی و سینه زنی پرداختند.