حجت الاسلام عالی: اگر انسان مسیر خودش را تغییر بدهد و فراتر از دنیا بیاید می تواند امیر شود +گزارش تصویری

کد خبر: 32144
سلسله جلسات اعتقادی اخلاقی جوان موفق ازدیدگاه امام علی علیه السلام با سخنرانی حجت الاسلام عالی در هیئت محبان حضرت زهرا سلام الله علیها برگزار شد.

وارث: سلسله جلسات اعتقادی اخلاقی جوان موفق ازدیدگاه امام علی علیه السلام با سخنرانی حجت الاسلام عالی در هیئت محبان حضرت زهرا سلام الله علیها برگزار شد.

در ادامه متن سخنان حجت الاسلام عالی را می خوانید:

نامه 31 نهج البلاغه را حضرت امیر المومنین علی علیه السلام این نامه را به عنوان یک امام معصوم به امام حسن مجتبی علیه السلام به عنوان یک امام معصوم دیگر ننوشته است بلکه نامه ای است پدری پخته و باتجربه به فرزندی که تازه اول را است و هنوز دنیا را تجربه نکرده است. حضرت امیرالمومنین علیه السلام 7 خصوصیت برای خودشان تعریف کرده اند و 14 خصوصیت برای فرزندشان تعریف کرده اند.

امیرالمومنین علی علیه السلام این تعبیر را دارند، از پدر به فرزندی که این خصوصیات را دارد:

آرزوی چیزهایی را دارد که دست نایافتنی است.

فرزندی که در راه کسانی است که هلاک شده اند.

فرزندی که هدف بیماری ها است.

فرزندی که در رهن و در گرو ایام است.

فرزندی که آماج مصیبت ها و بلایا است.

فرزندی که عبد دنیا می شود.

تجارت و داد و ستد غرور را در این دنیا انجام میدهد.

فرزندی که بدهکار آرزوها است.

در چنگال مرگ است و فراری هم ندارد.

فرزندی که همنشین و هم پیمان غم و حزن و اندوه است.

فرزندی که هدف آماج آفات در دنیا است.

فرزندی که زمین خورده شهوت ها است.

فرزندی که جانشین اموات است.

اینها خصوصیاتی است که امیر الممنین علی علیه السلام برای امام حسن مجتبی علیه السلام می گویند که بسیاری از این خصوصیات به هم بر می گردند و من نگاه کردم و دیدیم این 14 خصوصیت را می توان به 8 خصوصیت برگرداند.

ویژگی که حضرت علیه السلام بیان می کنند و می فرمایند: فرزندی که به آرزوهایش نمی رسد و اسیر آرزوهایش است. ما واقعا همه در این دنیا هینجور هستیم و خواسته ها و آرزوهایمان از عمرمان طولانی تر است. یکی از دلایلی که آدم از مرگ می ترسد این است که دلش می خواهد به آرزوهایش برسد و این آرزوهای طولانی عمرشان از عمر آدم بیشتر است. این آرزوها برای آدم تعلق به دنیا می آورد و دوست ندارد از دنیا برود و گاهی اوقات هم مرگ را از ذهنش حذف می کند. یعنی برای اینکه به آرزوهایش برسد، رفته رفته یاد مرگ را از ذهنش بیرون می کند. لذا هم امیرالمومنین علیه السلام در نهج البلاغه و هم حضرت محمد صلوات الله علیه در حدیثی می فرمایند: 2 چیز است که من نسبت به امتم می ترسم؛ 1) هواهای نفس 2) طول الامل(آروزهای طولانی) در مورد آروزهای طولانی حضرت محمد صلوات الله علیه فرمودند: آروزهای طولانی، آخرت را به فراموشی می سپارد. آروزهای طولانی آمادگی مرگ را در آدم از بین می برد.

میرزا محمد تقی شیرازی که در عراق با انگلیس ها می جنگید. ایشان کسی ازشان پرسیده بود: اگر واقعا کسی بیاید و به شما خبر بدهد که یک هفته دیگر از دنیا می روی، در طول این یک هفته چه کار می کنید؟ ایشان فرمودند: هر کاری که تا بحال انجام میدادم. یعنی اینقدر آمادگی دارم که اگر بدانم یک هفته دیگر میمیرم آنطور نیست که روند زندگی ام را تغییر دهم.

دیگر خصوصیتی که امیر المومنین علی علیه اسلام برای فرزند معصومشان، نه بلکه برای فرزند نمادینشان ذکر کرده است این است که فرمودند: فرزندی که آماج مصیبت ها و آفات است. واقعا هم همینطور است. مگر می شود دنیا بی بلا باشد. خوبی بلا این است که تعلق به دنیا کم می شود.

دیگر خصوصیت، فرزندی که غرور داد و ستد می کند. مقصود از غرور فریب است. خیلی چیزها آب نیست بلکه سراب است و فریب و انسان را گول می زند. خداوند در سوره حدید فرمودند: "حیات دنیا چیزی نیست جز مطاع غرور" از جمله مصادیق فریب و غرور دنیا که خیلی ها به آن مبتلا هستند این است که، این دنیا که قرار بود مسافر خانه باشد را تبدیل کرده اند به منزل و همش به اینجا می رسد.

مولوی تشبیه زیبایی دارد که می گوید: دنیا مانند حمام می ماند. حمام دو رو دارد. یک روی حمام این است که آدم ها می روند در آن و تمیز می شوند و روی دیگرش این است آن کثافاتی شسته می شود و به جوی می رود، یک عده می آیند و آن کثافات را داد و ستد می کنند.

این جهان جادوست و ما هم تاجریم / که در او مهتا ب پیموده خریم

این از مصادیق بزرگ فریب دنیا است که آدم جای باقی و فانی را جا بجا ببیند.

مرحوم آیت الله مجتهدی تهرانی می گفتند: دنیا مانند شهر فرنگ می ماند. همش تصاویر تغییر می کند و ما را مشغول می کند و ناگهان تاریک می شود و به دیار ظلمات می رویم.

امام سجاد علیه السلام در یکی از دعاهایشان می فرمایند: خدایا کایر بکن که من نچسبم به دار الغرور و بتوانم تو جهم به دارالخلود باشد.

به نظر بنده تمام این خصوصیاتی که امیرالمومنین علی علیه السلام برای فرزندشان ذکر می کنند را می توان در یک جمله خلاصه کرد. از پدری که با تجربه است و جنس دنیا را شناخته است به فرزندی که در این دنیا است و اسیر است. تمام آن 14 مورد در اسارت خلاصه می شود و می توان در 8 مرود خلاصه کرد؛

به فرزندی که اسیر است. یا اسیر آرزوها و آمال طولانی و یا اسیر مرگ و یا اسیر بیماری و یا اسیر زمان و یا سایر دنیا و اسیر غرور و فریب دنیا است و اسیر غم دنیا و اسیر امیال سرکش دنیا است.

این فرزندی که اسیر است در این دنیا و همه ما در واقع اسیر هستیم، این فرزند باید چه کار کند؟ کسی نمی تواند ادعا کند که اسیر این مورد نیست. دنیا جنسش اسارت است و ماهیتش را هم ما می توانیم تغییر دهیم. این عالم دنیا را هم نمی توان حذف کرد و ما بالاخره باید از این دنیا عبور کنیم و به آخرت برسیم.

راه آخرت از همین دنیا می گذرد. راه جهنم از همین بهشت می گذرد. صراط آنچه که عام فکر می کنند، نیست. هم از قرآن و هم از روایت بر می آید که صراط آخرت از تو جهنم می گذرد نه از روی جهنم. از متن جهنم عبور می کند. خداوند در قرآن می فرماید: همه شما وارد جهنم می شوید. حتی انبیاء و حضرت محمد صلوات الله علیه. از خود حضرت محمد صلوات الله علیه سوال کردند در اینباره و حضرت صلوات الله علیه پاسخ دادند بله من هم وارد جهنم می شوم. البته اولیاء خدا در حالی وارد جهنم می شوند که جهنم خاموش است.

آن صراطی که از جهنم می گذرد در واقع باطن راهی است که داریم در این دنیا طی می کنیم تا به خدا برسیم. این راهی که از همین دنیا می گذرد و ما داریم طی می کنیم تا به خدا برسیم، باید توی دنیا بیاییم و نمی توانیم دنیا را خذف کنیم و این راه تجسمش می شود، صراط که از جهنم رد می شود و آنهایی که در این دنیا گرفتار گناه، هوس و... شدند در واقع الان در جهنم هستند و خیلی ها نیز آمدند از این دنیا رد شدند و رسیدند به خدا.

ما خودمان را هم نمی توانیم از این دنیا حذف کنیم. بالاخره دنیا هست و حذف نمی شود، جنس دنیا هم همین است و تو نیز هستی در این دنیا و حذف نمی شوی. حالا باید چه کار کرد؟ جواب این است، بله دنیا و باید در این دنیا بیاییم و جنس دنیا هم اسارت است امام تو وقتی در دنیا بیایی اسیر سرنوشت نیستی و میتوانی خودت سرنوشتت را درست کنی. می توانی خودت را طوری درست کنی که فراتر از دنیا بیایی. یعنی در دنیا باشی اما دنیایی نباشی آنوقت دیگر اسارت نداری و امیر دنیا می شوی.

نامه ای که حضرت امیر علیه السلام نوشته اند برای همین است. به فرزندی که اسیر و برایش توصیه هایی می کنم که ازاسارت در بیاید و امیر دنیا شود.

مگر خود امیر المومنین علی علیه السلام اسیر دنیا شدند؟ پس اینطور نیست که هر کسی در این دنیا بیفتد دیگر نتواند بیرون بیاید. اگر انسان مسیر خودش را، تقدیرات خودش را تغییر بدهد و فراتر از دنیا بیاید می تواند امیر شود.

انسان می تواند سرنوشت و تقدیرش را تغییر دهد. در این شکی نیست که انسان در هر حالت و وضعیتی در چنگال قضا و قدر الهی است. تقدیر یک مصداق ثابتی ندارد که همینی که الان داری تقدیر است و تقدیر وضعیت ثابتی ندارد. تقدیر دست کسی را نمی بندد بلکه تقدیر محاسبه خداوند است در مجموعه علل و اسبابی که برای به وجود آمدن یک حادثه دخیل است.

شکی نداریم که عالم را با علل و اسباب مدیریت می کند و همینجور به هدف و غیر حکیمانه کار نمی کند. امام صادق علیه السلام می فرمایند: " ابی الله ان یجری الامور الا باسبابها - با ابی الله ان یجری الاشیاء الاسباب - فجعل لکل شی ء سببا؛ خدا ابا دارد از اینکه امور بدون اسباب بگذرد." امیر المومنین علیه السلام می فرماید: هر چیزی یک سببی دارد. حالا یا سبب را می شناسیم یا نمی شناسیم. اگر رزقی به ما میرسد دهها یا صدها عامل در کار هستند. رزق واسطه ها و عوامل دارد.حوادثی که برای ما پیش می آید از جمله عوامل پیش آمدن آن حادثه ها، اراده و عمل خود ما است. مثلا یک فردی خود را برای خودکشی از بالای ساختمان پرت می کند آیا تقدیر او مرگ است؟ خیر بستگی دارد به خیلی از عوامل. این عوامل می تواند؛ اراده خود شخص برای خودکشی باشد که هم ارده کرده هست و هم تصمی گرفته است و هم عمل کرده است. عامل دیگر صدقه ای است که خودش یا خویشانش آنروز دادند یا ندادند که هر کدوم یک اثر دارد. عامل دیگر دعای مادرش است که دعایی کرده باشد یا نکرده باشد که هر کدام اثری دارد . عامل دیگر کار خیری که انجام داده است و دعای خیری پشتش است یا انجام نداده است و هر کدام اثری دارد.

این تعداد عوامل موثر است. دو برادر آمدند سمت مدینه خدمت امام صادق علیه السام. آن دو برادر در راه با هم دعوا کردند. وقتی رسیدند نزد حضرت علیه السلام ایشان فرمودند: به خاطر این دعوا عمر ما دیگر تمام می شد اما یکی از شما به خاطر اینکه بعد این دعوا کار خیری انجام داده است عمرش به دنیا است و دیگری شما از این سفر زنده باز نمی گردد.

عوامل بسیاری در به وجود آمدن اتفاق یا حادثه ای برای ما دخیل است که ما کمیت و کیفیت این عوامل را نمی دانیم و فقط خداوند می داند و محاسبه این عوامل را می کند و این محاسبه یعنی تقدیر.

تقدیر یعنی حسابگری که خداوند محاسبه می کند تمام این عوامل را و تقدیر را برای ما جاری می کند.

تقدیر چیزی خارج از اسباب و علل نیست که یکی از اسباب و علل خود ما و اراده ما است. سرنوشت و تقدیر چیزی است که ولو اینکه خداوند از ازل می داند و هر سال شب قدر بر ولی زمان سرنوشت انسان ها تا یک سال عرضه می شود اما با دانستن خدا که چیزی را عوض نمی کند. پس بنابراین در رقم خوردن سرنوشت خود ما هم دخیل هستیم. ما اسیر سرنوشت نیستیم و خودمان می توانیم دخیل باشیم و اینی که هستیم نباشیم و یکی از اولیاء خدا باشیم. می توانیم بر اساس توصیه های امیرالمومنین علیه السلام تقدیرمان را تغییر دهیم و در این دنیا طوری شویم که خودمان مرگمان را شکل بدهیم. یک مرگ می تواند نفله شدن باشد و یک مرگ شهادت. آرزوهایمان را شکل بدهیم. یک آرزو می تواند دنباله روی کردن دنیا باشد و یک آروز هم می تواند " اللَّهُمَّ أَرِنِي الطَّلْعَةَ الرَّشِيدَةَ وَ الْغُرَّةَ الْحَمِيدَةَ " باشد. آرزو هست امام سنخ آروزها می تواند بشود فراتر از دنیا.