شب ولادت حضرت علی (ع) در مهدیه امام حسن مجتبی(ع) + گزارش تصویری
وارث: مراسم شب ولادت امام علی علیه السلام با سخنرانی حجت الاسلام حسینی و مداحی حاج سعید حدادیان ، حاج احمد نیکبختیان ، کربلایی وحید یوسفی و دیگر ذاکرین اهل بیت علیهم السلام در هیئت محبان فاطمة الزهرا سلام الله علیها مهدیۀ امام حسن مجتبی علیه السلام برگزار شد.
در ادامۀ خبر متن سخنان حجت الاسلام حسینی را می خوانید:
ابن ابی الحدید سنی 700 – 800 سال پیش شرح نهج البلاغه را نوشته است، که دومین شرح محسوب می شود. در تاریخ می بینیم، وقتی افرادی که از جانب امیرالمومنین علی علیهالسلام نزد معاویه می رفتند، معاویه در خواست می کرد تا از امیرالمومنین علی علیهالسلام برایش تعریف کنند. وقتی امیرالمومنین علی علیهالسلام فرمان نامه ای به مالک داد (او بین راه به شهادت رسید)، معاویه بعد از خواندن، آن را در جای مناسبی قرار داد. آورنده گفت: من توقع داشتم فرمان نامه و دستور امیرالمومنین علی علیهالسلام را پاره کنی و در آتش بسوزانی! چرا تکریمش کردی؟ معاویه گفت: دلت می آید این جملات بسوزند؟ سراسر حکمت و سراسر نکتۀ مفید.
یک عالم دیگر در مورد امیرالمومنین علی علیهالسلام می گوید: امیرالمومنین علی علیهالسلام نسخۀ اصلی است که بدل و المثنی ندارد. امروز ما پیرو امامی هستیم که نه فقط شیعیان و پیروان او بلکه مناطق مختلف، دانشمندان بزرگ ادیان و مذاهب مختلف زبان به مدح او گشودند.
از نویسندۀ مسیحی می پرسند: چرا فقط در مورد امیرالمومنین علی علیهالسلام کتاب نوشته ای؟ گفت: چون هر فضیلتی که تحقیق کردم در وجود امیرالمومنین علی علیهالسلام یافتم. انسان دیگری را شایستۀ مدح ندیدم.
شیخ صفی الدین حِری جمله ای در مورد امیرالمومنین علی علیهالسلام می گوید: در مورد امیرالمومنین علی علیهالسلام صفات متضاد بر هم جمع شده است. همان امیرالمومنین علی علیهالسلامی که وقتی به دشمن میرسد، بسیار محکم و با هیبت برخورد می کند ولی وقتی که یتیمی میبیند، بسیار اشک میریزد.
ابن ابالحدید می گوید: خطبه های این کتاب (نهج البلاغه) را بارها خواندم. خطبۀ 221 که تفسیر سورۀ تکاثر است را هزاران بار خوانده ام و هر دفعه بدنم به لرزه افتاد. در صفحۀ 166 جلد 9 کتاب عربی، در فصلی با عنوان " فی فضائل علی " که حدود 24 روایت از فضیلت امیرالمومنین علی علیهالسلام آورده است، می گوید: من با روایاتی که اهل شیعه نقل می کنند، کاری ندارم و این روایت نقل از اهل سنت است. در ابتدای کار می گوید: هدف من از این روایات که از کتب اهل سنت جمع کرده ام و در مورد فضائل امیرالمومنین علی علیهالسلام است، بخاطر امر به معروف و نهی از منکر است.
در ادامه می گوید: کسانی که نسبت به او جلو انداختند و انتخاب کردند، این منکر بود. در اینجا روایتی را از رسول گرامی اسلام محمد مصطفی صلیالله علیه وآله وسلم می آورد: پیامبر صلیالله علیه وآله وسلم به امیرالمومنین علی علیهالسلام فرمود: یا علی! من بر تو ارجح تر هستم، به این علت که هم نبی هستم و هم امامت دارم و هم نبوت و هم ولایت. اما تو نبوت نداری. (از کتب اهل سنت سند آورده است.) یا علی! هفت خصلت در تو وجود دارد که باعث شده است نسبت به همۀ مخلوقات برتر و ارجح باشی. حتی انبیا و نوح علیهالسلام و موسی علیهالسلام و عیسی علیهالسلام.
زنی نزد حجاج رفت، حجاج از او پرسید: نظرت نسبت به امیرالمومنین علی علیهالسلام چیست؟ گفت: من معتقد هستم که بعد از پیامبر صلیالله علیه وآله وسلم، امیرالمومنین علی علیهالسلام از همۀ انسان ها برتر است. گفت: به چه دلیل؟ دلایلی گفت و حدیثی از پیغمبر نقل کرد: " مَنْ اَرادَ أَنْ يَنْظُرَ اِلي آدمَ فِي عِلمهِ، و اِلي نوُحِ في حِكمَتِهِ وَ اِليَ اِبراهيمَ في حِلمِهِ فَلْيَنْظُر اِليَ عَليِّ بنِ اَبيِ طالِب. " این روایت را در جلد نهم و صفحۀ 106 کتاب عربی آورده است.
فرمودند: علی جان! اولین دلیل برتری تو نسبت به همه این است که اولین شخصی بودی که به من ایمان آوردی.
برخی می پرسند: اینکه امیرالمومنین علی علیهالسلام اولین شخصی بود که به پیغمبر ایمان آورد، پس جریان قبل از او چه می شود؟ قرآن می فرماید: جانشینی(خلیفةالله) من به کسی که اندازۀ پلک زدنی ظلم کرده باشد، نخواهد رسید.
مرحوم علامه حبیبی(ره) می فرماید: اگر کسی بگوید: امیرالمومنین علی علیهالسلام اولین شخصی بود که اسلام آورد، اشتباه گفته است. چون امیرالمومنین علی علیهالسلام حتی قبل از ایمان آوردن به پیغمبر مسلمان بود. در جریان پیغمبر اولین کسی است که تصدیق کرد.
فرمودند: یا علی! به عهدی که بستی وفا کردی.
یکی از آن عهدها نماز است. در روایات داریم: وقتی امیرالمومنین علی علیهالسلام نماز می خواند، خدا و ملائک و نماز را شاهد می گرفت که من عهدم را وفا کردم.
فرمودند: یا علی! تو در تقسیم بیت المال کاملاً عادلانه عمل می کردی.
وقتی علت شهادت امیرالمومنین علی علیهالسلام را پیدا می کنیم، می فهمیم که امیرالمومنین علی علیهالسلام در محراب به خاطر شدت عدلش کشته شد. نَجاشی یکی از مادحین امیرالمومنین علی علیهالسلام بود. در جنگ ها و در بازار در مورد امیرالمومنین علی علیهالسلام مدح می گفت. خود امیرالمومنین علی علیهالسلام او را کوبید! شخصی نزد حضرت رفت و گله کرد: شما کسی را میزنید که مداح شما و مدافعتان بوده است! فرمودند: باید حدود الهی اجرا شود.
ام هانی یکی از خواهران امیرالمومنین علی علیهالسلام برای دریافت بیت المال نزد ایشان رفت و 20 درهم گرفت. بعد از او کنیزش رفت و به او هم 20 درهم دادند. ام هانی پرسید: او کنیز من است، به من هم 20درهم دادی و به کنیز من هم 20 درهم؟ امیرالمومنین علی علیهالسلام فرمودند: من دلیلی برای برتر بودن تو از او پیدا نمی کنم.
امیرالمومنین علی علیهالسلام وارد خزانه شد، که گویا عسلی از اصفهان آورده بودند و قرار بر این بود که بین مردم توزیع شود، حضرت متوجه شدند که در عسل باز شده است. برافروخته شدند و فرمودند: چه کسی در عسل را قبل از توزیع باز کرده است؟ فرمود: یکی از دخترانتان مهمان داشت و دیدم که قرار است فردا توزیع کنیم، سهم او را دادم. حضرت نهیب زد و فرمود: وای بر تو! پول دادند و امر کردند که بهترین عسل را بخرید و به آن اضافه کنید. کنار عسل نشسته بودند و گریه می کردند! می فرمودند: خداوندا او را ببخش. پیامبر صلیالله علیه وآله وسلم می فرمایند: یا علی! تو را کسی جز من و خدا نشناخت؛ کسی هم مرا، جز تو و خدا نشناخت.
فرمودند: ای علی! تو مردم دار هستی. کار مردم را حل میکنی.
شخصی از دنیا رفت و پیغمبر صلیالله علیه وآله وسلم رفت تا برای او نماز بخواند، شخصی آمد و گفت: یارسول الله صلیالله علیه وآله وسلم! این آدم بدهکار است. پیامبر با شنیدن این حرف از نماز خواندن برای او صرف نظر کردند. امیرالمومنین علی علیهالسلام حضرت را صدا زدند: اگر ممکن است نمازتان را بخوانید. فرمودند: بدهکار است. امیرالمومنین علی علیهالسلام فرمودند: من ضمانت می کنم که طلبش را بدهم. آنگاه نماز خواندند.
در تمام مسائل حضرت دیدگان بصیر داشتند. مناظرات و سوالاتی که مسیحیان و یهودی ها داشتند، نزد ایشان می آمدند و پاسخ می گرفتند. پیامبر صلیالله علیه وآله وسلم فرمودند: ای علی! نسبت به همه به خدا نزدیکتر هستی.
در ادامۀ این مراسم حاج سعید حدادیان، حاج احمد نیکبختیان، کربلایی وحید یوسفی و دیگر ذاکرین اهل بیت علیه السلام به مولودی خوانی پرداختند.