شب شهادت امام کاظم (ع) در هیئت صاحب العصر(عج) اراک +گزارش تصویری
وارث: مراسم شب شهادت امام کاظم علیه السلام با سخنرانی حجت الاسلام مصطفی کرمی و مداحی حاج مسعود پیرایش در هیئت صاحب العصر عجل الله تعالی اراک برگزار شد.

اولاً از نظر مراتب معرفت ما به امام، امر معرفت نسبت به ذات مقدس حجت یک امر مقول به تشکیک و ذات مراتب اشتدادی است. به این معنا که اگر این معرفت را به نور تشبیه کنیم، که انصافاً هم از مقولۀ نور است البته نه از این نورهای ظاهری است که آن نور با این نور سنخیتی ندارد. اگر انسان معرفت به حجت را نور حساب کند، مراتب اشتدادی دارد که وقتی دو انسان را با مبدأ معرفت قیاس می کند می بیند در عین تقارب و نزدیکی مرزهایی از مو باریک تر وجود دارد. یعنی شما دو آدم را در کرۀ زمین پیدا نمی کنید که وزن معرفت آنها به ذات حجت الی السبیه باشد. ولو به یک مو درجات متفاوت است.
یک مرتبه از علم به امام و معرفت به موقف امام معرفتی است که رعیت دارند. علم رعیت به امام زمان علمی است که در دعوا و منازعات درون دینی ما با مذاهب مختلف، یکی از اختلافات کلیدی ما با اهل سنت در مقولۀ امامت داریم این است که آنها عصمت را به عنوان شرط رکنی و رئیسی تلقی منصب امامت قبول ندارند و نه تنها عصمت بلکه عدالت را هم قبول ندارند. از نظر فضای محکمه به علم کلام، در فضای کلام اهل سنت آنچه که از امام موجود است، چیست؟
یک مرتبه از معرفت به امام زمان این است که امام زمان مسئول تشریح قوانین مدونی است که در شرع موضوع برای عمل مکلفین است. یعنی حلال و حرام باید فقط از طریق حجت به ما برسد که البته حق تشریح با خداست اما ابلاغ آن به وسیلۀ وجود مقدس حجت است. فلذا اگر کسی بخواهد به حرام و حلال و حدود الهی عمل کند، فقط حجت می تواند آن را بیان کند. این معرفت دم دستی و سطحی است. البته نسبت به کسانی که از هر کسی ترقی می کنند و بعد هم عمل می کنند، خودش مرتبه ای است.
مرتبۀ بالاتر این است که غیر از اینکه قوانین شرعی دست امام زمان علیه السلام است، مسائل مربوط به سلوک و طی مراتب معنوی و مواقف و مسائل عرفانی هم به دست امام است.
گاهی ما در مورد امام در زیارت جامعۀ کبیره می خوانیم: " اَلسَّلامُ عَلى اَئِمَّةِ الْهُدى وَمَصابيحِ الدُّجى وَاَعْلامِ التُّقى وَذَوِى النُّهى وَاُولِى الْحِجى وَكَهْفِ الْوَرى وَوَرَثَةِ الاَنْبِياَّءِ وَالْمَثَلِ الاَعْلى وَالدَّعْوَةِ الْحُسْنى وَحُجَجِ اللَّهِ عَلى اَهْلِ الدُّنْيا وَالاْخِرَةِ وَالاُولى وَرَحْمَةُ اللَّهِ وَبَرَكاتُهُ " یعنی علائم راهنمایی و آن فلش هایی که انسان را رهنمون به مقاصد عالیه ای که هدف از آفرینش انسان است و آن مسیری که انسان را به قرب ذات اقدس احدیت واصل می کند، در سبل شَطا آن صراط مستقیم که منتها علیه فرجام و انجامش ذات اقدس احدیت است، این صراط امام است.
ما دو نظام ولایی داریم، یکی رحمان و یکی هم شیطان. غیر ممکن است کسی تحت تکلف و سرپرستی ائمه ما نباشد و در واقع بهره و نصیبی از هدایت داشته باشد. بیرون از مغناطیس و شعاع اهل بیت علیه السلام در سیر و سلوک و در همۀ فرقه ها هر کسی در هر وادی ای قدم گذاشته است به بیراهه رفته است.
فرقه ای از شیعیان را داریم که از دراویش متصوفه که نام نمیبرم، آنها تمام شئونات شرعی را رعایت می کنند و آداب دینی و مناسک مذهبی و تمام مسائل فرعی را هم انجام می دهند. نماز جماعت دارند و رساله می خوانند، آنها قائلند که تا زمان امام رضا علیه السلام شریعت و طریقت توأمان بوده است. چه مسائل سلوک و چه شرعی که با هم بوده است. می گویند: از امام هشتم علیه السلام به بعد شریعت را به امام جواد علیه السلام دادند و لذا رساله می خوانند و طریقت را به مرحوم کرخی دادند. این خبط عظیمی است. این هم یک مرتبه است که انسان بداند که معارف به تعبیر امام باقر علیه السلام فرمودند: شرق و غرب عالم را که قدم بزنید، اگر چیز به درد بخوری می خواهید همان چیزی است که از اینجا خارج شده است. شما جای دیگری بروید و پای هر استادی که زانو بزنید، بیراهه رفتید. ممکن است ظاهر پر زرق و برق و شیک و شکیلی داشته باشد!
امام صادق علیه السلام می فرمایند: شخصی در مدینه بسیار سر و صدا کرده بود و مرید و دکانی راه انداخته بود، دوست داشتم این فرد را از نزدیک ببینم و شگرد شیادی و کلاشی آدم که اینگونه کلاه مردم را جابه جا می کند و معرکه می گیرد را دوست داشتم که ببینم از چه کانالی وارد شده است. او با جمعیت زیادی از مریدان آمد و حرفش به پایان رسید و حرکت کرد، می خواستم فرصتی برای مذاکره با او را داشته باشم و قصد تعقیب او. را نداشتم و می خواستم جایی خلوت باشد. جلوتر رفتم که دیدم به میوه فروشی ای رسید. خانمی در مورد میوه با دیگری صحبت می کرد که تا فروشنده حواسش جمع مشتری شد، دو انار داخل کشکولش انداخت و حرکت کرد. به نانوایی رسید و تا نانوا خم شد نان را از تنور درآورد دو نان هم از نانوایی دزدید، بیرون مدینه رفت و در حلبی آبادی رفت و دو انار را به دو مریض داد و دو نان را به دو گرسنه داد تا خواست بیرون بیاید، جلویش را گرفتم و گفتم: من قصد تعقیب و تجسس نداشتم، من دوست داشتم تا موقعیتی دست دهد و باهم مذاکره ای بکنیم. دست بر قضا این جریان اتفاق افتاد و دیدم که چه کردی. حکمت این کاری که کردید، چیست؟ گفت: من باید بدانم با چه کسی سخن می گویم و امام خودشان را معرفی کردند. گفت: شما رئیس مذهب هستید و با این مدارج بالای علمی که شاگردانتان برای شما احترامی قائلند، شما حکمت این کار و باطن و ملکوت کارم را متوجه نشدید؟ فرمودند: قصه را بگو. گفت: من با این کارم 36 حسنه جلو هستم. فرمودند: چگونه؟ گفت: مگر خدا در قرآن نمی فرماید که کسی حسنه ای بیاورد، هر کدام ده برابر در میزان الهی مورد محاسبه می شود؟ فرمودند: بله. گفت: مگر جزای سیئه جز یک سیئه نیست؟ فرمودند: بله. گفت: من چهار چیز دزدیدم، چهار سیئه مرتکب شدم.آنها را بین چهار آدم فقیر تقسیم کردم و چهار حسنه انجام دادم، چقدر حساب می شود؟ طبق قرآن 40 تا. آن 4 گناه از 40 حسنه کم می شود و 36 حسنه می شود. فرمودند: اینگونه دور خود مرید جمع کردی؟ ما می گوییم:" حفظت شیئاً و غابت عنک أشیاء" کسی که قرآن می خواند میداند! ابتدا می فرماید: " انما يتقبل الله من المتقين " پذیرفتن حسنه شرایط دارد، نه اینکه مال مردم را بدزدی و صدقه دهی و بگویی صدقه هفتاد حسنه دارد! هر کسی هر جای دیگری برود دستش خالی است.
اگر حرف حسابی هم باشد، نزد اربابان ماست. این هم مرتبه ای از معرفت امامت.
می خواهیم شما را به این موضوع واصل کنیم که امام در زندان چه شأنی دارد. ما در نظام ولایی و تکوین قولی به نام قاعدۀ امکان اشرف داریم. قاعدۀ امکان اشرف می گوید: حجت قلب عالم امکان است. حجت واسطۀ وجود و امکان است. غیر ممکن است که الان خداوند بتواند بدون وجود امام زمان علیه السلام به بنده ای فیض برساند، چرا؟ این وسائط و این دلال های فیضی که ما اسمشان را ائمه علیه السلام می گذاریم شأنشان چیست؟ چه اشکالی دارد که خداوند بدون واسطه به من خیری را واصل کند؟ اینکه می فرماید: " إِنْ ذُكِرَ الْخَيْرُ كُنْتُمْ أَوَّلَهُ وَ أَصْلَهُ وَ فَرْعَهُ وَ مَعْدِنَهُ وَ مَأْوَاهُ وَ مُنْتَهَاهُ بِأَبِي أَنْتُمْ وَ أُمِّي وَ نَفْسِي " یعنی چی؟ فیضی که در مرتبۀ ذات اقدس احدیت است، اگر بخواهد با همان درجه بدون واسطه به عباد واصل شود، همۀ عالم نابود می شوند.
نیروگاه برق، برقی که تولید می کند را اگر بخواهد با همان آمپر وارد دستگاه کوچکی کند آن دستگاه متلاشی خواهد شد. برای تعدیل جریان برق ترانسفورماتورهایی را می گذارند و آدابتورهایی را تعبیه می کنند، شأن این آدابتور این است که جریان را متناسب با شئونات تعریف شده برای تلقی جریان، جریان را تزریق می کند. بالا و پایین و نواسانات دستگاه را از بین میبرد.
شأن امام زمانعلیه السلام این است که فیض ابتدا باید به موجود قوی برسد و آن موجود، شئونات و خلایق را در نظر بگیرد و آن فیض را بدهد. این شأن تکوینی امام زمان علیه السلام است. امام زمان در هر زمان.
لذا اولین آدم به روی زمین حجت بوده است و آخرین آدمی که از زمین میرود حجت است. اگر دو آدم در کرۀ زمین زندگی کنند، قطعاً یکی بر دیگری حجت است. غیر از این امکان ندارد. اما شئونات تکوینی امام موقوف به هیچ چیزی نیست. شئونات امام سر جای خود است.
در ادامۀ این مراسم، ذاکر اهل بیت علیه السلام حاج مسعود پیرایش به روضه خوانی و سینه زنی پرداخت.