حاج حسین یکتا: قدر این جمع هایی که در هیئت دارید را بدانید

کد خبر: 33658
جلسه هفتگی هیئت محبین شهادت با سخنرانی حاج حسین یکتا و مداحی حاج امیر عباسی و حاج اصغر زنجانی برگزار شد.

وارث: جلسه هفتگی هیئت محبین شهادت با سخنرانی حاج حسین یکتا و مداحی حاج امیر عباسی و حاج اصغر زنجانی برگزار شد. 

در ادامۀ خبر متن سخنان حاج حسین یکتا را می خوانید:


هفتم تیر 1360بود که مسجدی و هیئتی شدم به معنای اینکه قلابم به بچه هیئتی ها گیر کند. آن زمان بود که شهید بهشتی را کشتند.

خانۀ ما لب خیابان بود. نردبانی گذاشتند که یک پلاکارت بزنند (شهادت شهید بهشتی مبارک باد). به من گفتند: ته نردبان را می گیری که سُر نخورد؟ بعد از آن گفتند: سر نردبان را بگیر تا به مسجد ببریم. خلاصه با بردن آن نردبان به مسجد از اینجا سر در آوردم.

گاهی نردبانی پیدا می شود که اگر از آن بالا بروی به یک جاهایی میرسی. ما که به خیلی جاها رسیدیم. این همه رفیق شهید پیدا کردیم.

شخصی که آن سر نردبان را گرفته بود، شهید جعفر احمدی میانجی بود. سرگروه و سر مربی ما بود و دو سه سالی از من بزرگتر بود. در مسجد خیلی دوست و رفیق شدیم و جمعمان جمع شد.

قدر این جمع هایی که در هیئت دارید را بدانید. الان خیلی متوجه نیستید. چیزی که ما را در مسجد نگه داشت شهید احمدی میانجی بود. قدر این جمع را بدانید.

یک مرتبه به گلزار شهدا رفتیم، خواست در قبری بخوابد، رفت و من هم سنگ لحد را گذاشتم و بعد به پایگاه و جبهه و.. رفتیم. یک سال و نیم بعد ظهر تولد امام زمان(عج) بود، به سنگر خمپاره خورد و جعفر شهید شد. یعنی یک سال و نیم بعد از آن شبی که با هم به گلزار شهدا رفتیم، شهید شد.

بچه ها قبر ما و کفنمان کجاست؟ حال ما کجاست؟ چرا آن زمان سیم هایمان وصل بود و الان قطع است؟

در جبهه دوستی ها صادقانه بود، الان مشکل ما همین جاست که دوستی هایمان صادقانه نیست.

آقای دولابی می فرمودند: خداوند در کمینتان نشسته است و تا کمی دور می شوید با تیر میزند و می آوردتان. با غمی و غصه ای می آورد! با تور دعا و توسل نگهت میدارد. دلت که رقیق شد و با خدا رفیق شدی، با تار می نوازد و می بردت. با تیر میزند و با تور نگهت میدارد و با تار میبرد. به همین خاطر سعی کنید از تیر رس خدا دور نشوید. کاری نکنید که خداوند بگوید: رهایش کن. در تیر رس خدا باشید. وقتی یک شب به هیئت می آیید یعنی در تیر رس خدا هستید.

بگردید و در هیئت دوستی های صادقانه پیدا کنید. دنبال دوستی باشید که به شما مدام تذکر دهد، در غیر این صورت شیطان متذکرتان می شود. دوست صادق پیدا کنید.

در جبهه بچه ها رفاقتشان با امام زمان(عج) صادقانه بود. چرا برخی برکتی هستند ولی بعضی حرکتی؟ چه کار کنیم که در زندگیمان برکت داشته باشیم؟ چرا یک تکه از استخوان شهید انقدر کار می کند ولی این همه دستگاه و ساختار و سیستم کار نمی کند؟ همت این جمع کیست؟ حسن باقری این جمع کیست؟ مدام در هیئت ننشینید و گریه کنید این گریه و اشک ها باید سوخت موشک شود برای عبور از همۀ جاذبه ها. اشک های ما اینگونه هست؟

شهدا چه کار کردند؟ نظر کرده، اثر کردند. به چه کسی نظر می کنند؟ پسر به کدام دختر نگاه می کند؟ هر دختری که خوشگل تر و خوش تیپ تر است. من اعتقاد دارم مبنای عالم، چشم چرانی است! نهایت تیپیولوژی، شهدا هستند. تیپ خدایی و تقوا زدند که خوشگل خوشگل ها، یوسف زهرا سلام‌الله‌علیها به آنها نگاه کند. برای اینکه خوشگل خوشگل ها نگاهمان کند، چه کار کنیم؟ از امام زمان(عج) خوشگل تر نداریم. برای اینکه او نگاهمان کند چه کار کنیم و چه تیپی بزنیم و چه قیافه ای داشته باشیم و چه دلی باید خدمت ارباب بدهیم؟ چه هیئتی باید بیاییم و هیئتمان باید چگونه باشد؟ چه کار کنیم که هیئتمان بوی گل یاس دهد؟

بچه ها کتاب پرواز تا بی نهایت را بخوانید که دوره ای عرفان است.

در جبهه، خدا حس میشد. هر جا هم که می گفتیم: تا اینجا با خدا و بقیه با ما، تا همان جا پیش میرفتیم و بعد از آن شکست می خوردیم. به همین خاطر تکلیف خودمان را با خدا مشخص کنیم.

علت اینکه به شهدا نظر شد این بود که خیلی محکم به امام زمان(عج) بله گفتند. آقا می فرمایند: من دلبستۀ یاران خدا هستم.

در این مراسم ذاکران اهل بیت علیهم السلام، حاج اصغر زنجانی و حاج امیر عباسی به روضه خوانی پرداختند.