چرا پیامبر اسلام وارث علم حضرت سلیمان شد؟
همچنان که مکان ها برای خود فضایلی دارند وعنایت های خاصی برای برخی از مکان ها وجود دارد و برای مکان های دیگر نیست- به عنوان مثال دو رکعت نماز در مسجد رسول الله صل الله علیه وآله برابری می کند با ده هزار نماز در مساجد دیگر- و این مسئله صرفا از نظر پاداش نیست بلکه همچنان که ده هزار برابر پاداش دارد به همان مقدار نیز بر کمالات روحی انسان افزوده می شود،
یعنی دو رکعت نماز در مسجد پیامبر نسبت به نمازی که در سایر مساجد خوانده می شود همچنان که ده هزار برابر پاداش دارد؛ ده هزار برابر نیز بر کمالات روحی انسان می افزاید. ماه ها و روزه های خداوند نیزچین است. خدا نسبت به بعضی روزها و ماهها توجه ویژه دارد. همچنان که پیامبر فرمود: برای خدا در ایام و روزگارحیات شما، روزهایی است که فیوضات و رحمت الهی در آن وزیدن می گیرد پس خود را در معرض این فیوضات قرار دهید، ای بسا که همان یک فیض رحمانی شما را تا ابد سعادتمند گرداند.
وی با بیان این که فیوضات رحمانی ماه شعبان خاص این ماه است، افزود: حال این فیوضات چیست؟ همان اعمالی که در این ماه وارد شده و ما می توانیم با انجام آنها خود را در معرض این رحمات و فیوضات قرار دهیم و یکی از این نسیم های الهی در ماه شعبان، صلوات شعبانیه است. چه شایسته است که با خواندن صلوات شعبانیه از بهره های مادی و معنوی آن برخوردار شویم بهره هایی خاص شعبان که در ماه های دیگر وجود ندارد.
این کارشناس مذهبی رادیو تصریح کرد: صلوات شعبانیه، متنی است که امام سجاد علیه السلام در ماه شعبان هنگام اذان شرعی (وقت نماز) آن را می خواندند و امروز هم در مساجد ما مرسوم است که این صلوات بعد از نماز ظهر یا عصر خوانده می شود. این صلوات را می توان به دو بخش تقسیم کرد. نیمی از آن به امام شناسی و اقرار به مقامات امامان اختصاص دارد و نیم دوم آن مربوط به درخواست از خداوند است تا توفیق بهره مندی ازخصوصیات شعبان را نصیب ما بگرداند.
حجت الاسلام شاه علیزاده در توضیح نخستین فقرات این صلوات که اتفاقا خود نیز با صلوات آغاز می شود گفت: اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ شَجَرَةِ النُّبُوَّةِ وَ مَوْضِعِ الرِّسَالَةِ وَ مُخْتَلَفِ الْمَلائِکَةِ وَ مَعْدِنِ الْعِلْمِ وَ أَهْلِ بَیْتِ الْوَحْیِ ... ابتدا باید بدانیم که نفس صلوات فضیلت بالایی دارد. در زیارت ائمه بقیع می خوانیم که خداوند متعال صلوات ما بر شما را رحمتی برای خود مان قرار داده. یعنی همین حالا که من بر پیامبر خدا صلوات می فرستم پاداش آن این است که رحمتی از جانب خدا شامل حال من می شود و نه تنها رحمت است بلکه کفاره گناهان ما نیز می شود و ما را از عذابی که ممکن است به دنبال این گناهان دامنگیر ما شود، حفظ می کند.
در حدیثی امام رضا علیه السلام آمده است: کسی که توانایی ندارد و قادر نیست گناهان خود را در معرض بخشش قرار دهد پس بر محمد و آل محمد صل الله علیه وآله زیاد صلوات فرستد که صلوات موجب نابودی گناهان می شود.
بنابراین نفس صلوات نه تنها یک نوع شکرگزاری نسبت به نعمت محمد و آل محمد صل الله علیه وآله است بلکه در عین حال برای ما پاداشی است که خود را در معرض رحمت الهی و بخشش گناهان قرار می دهیم.
علاوه بر این، صلوات در دعا نیز بسیار سفارش شده است. در حدیثی از امام صادق علیه السلام داریم که فرمود: اول دعای خود را با صلوات شروع کنید و آخر آن را نیز با صلوات به پایان برید چرا که خدا کریم تر از ان است که اول و اخر دعایی را اجابت کند و وسط آن را اجابت نکند. اگر اول وآخر دعا را که صلوات است اجابت کند حتما وسط ان را نیز که درخواست ها و حوایج ماست اجابت می کند.
این که تاکید شده اول و آخر دعاها با صلوات باشد از این جهت است که صلوات دعایی است که حتما اجابت می شود چرا که قران می فرماید:« ان الله و الملائکه یصلون علی النبی یا ایها الذین آمنوا صلوا علیه و سلمو تسلیما» خدا وملائکه اش بر پیامبر صلوات می فرستند پس ای مومنان شما نیز بر پیامبر درود و صلوات بفرستید. معلوم می شود صلوات از اهمیت بالایی برخوردار است که خداوند می گوید آن را به عنوان شیوه و روش دائمی برای خود قرار دهید.
البته این آیه مبارکه تنها درباره شخص پیامبر است اما وقتی از رسول خدا صل الله علیه وآله سوال کردند که چگونه بر شما صلوات و درود بفرستیم حضرت فرمود: صلوات بر من باید این گونه باشد: اللهم صل علی محمد و آل محمد.
وی در تفسیر نخستین فقره این صلوات که با واژه « شَجَرَةِ النُّبُوَّةِ » آغاز می شود گفت: در این فقره می بینیم که محمد و آلش را به درخت نبوت (شجره النبوه) و کهف الحصین(غاری نفوذ ناپذیر) تشبیه می کند. این تشبیه ها دارای رمز و رازی است و صرفا یک تشبیه و بازی با الفاظ نیست. همچنان که چنین تشبیهاتی در قران نیز به کار رفته؛ ان جا که می فرماید: مثل «کلمه طیبه» مانند «شجره طیبه» است. یعنی خداوند متعال تمام پاکی ها را در یک کلمه خلاصه کرده و فرموده است آن کلمه همان «شجره طیبه» است. نبوت نیز به همین شکل است یعنی اگر ما از آدم تا خاتم همه پیامبران را در یک شجره خلاصه کنیم آن شجره محمد و آل محمد صل الله علیه وآله خواهند بود.
به عبارت دیگر محمد و آل او خلاصه همه آن چیزهایی هستند که از حضرت آدم تا خاتم برای هدایت انسان ها از طرف خدا ارسال شده است. هر آن چه که همه انها مامور به ابلاغ آن بودند در نزد اینان است و اینان درخت هدایت هستند.
وی در تفسیر ادامه به تفاوت میان مقام نبوت و رسالت اشاره کرد و گفت: ادامه این متن می فرماید: «مَوْضِعِ الرِّسَالَةِ »؛ بین رسالت و نبوت تفاوت است. مقام رسالت بالاتر از مقام نبوت است یعنی هر نبی ای نمی تواند رسول باشد اما برخی از پیامبران هستند که علاوه بر نبی بودن مقام رسول بودن را نیز دارند و هر رسولی حتما نبی نیز بوده است. فرق بین رسالت و نبوت را اینگونه بیان کرده اند که نبوت یک امر تبلیغی است یعنی «نبی» موظف است که برای معاش و سعادت دنیا وآخرت آنچه را که مسیر هدایت و سعادت بشر است به او نشان دهد و راه را نمایان کند.
اما «رسول» علاوه بر جایگاه نبوت ماموریت هایی نیز دارد که به عنوان حجت بر امت و اقوام مختلف شناخته می شود. به عنوان مثال حضرت هود و صالح و .. که رسولان الهی در میان اقوام خود بودند، علاوه بر تبلیغ راه سعادت دنیا و آخرت به عنوان حجت های الهی نیز محسوب می شدند که اگر مردم آنها را می پذیرفتند به سعادت می رسیدند و چون از این پذیرش سرباز زدند عذاب الهی بر انها نازل شد.
بنابراین از این واژه می توان دریافت که جایگاهی که همه رسولان داشتند در محمد و آل محمد خلاصه می شود هر آنچه آنها به عنوان رسالت از طرف خدا به آن مامور بودند که آن را به مردم ابلاغ کنند در اختیار محمد و آل اوست که آن را تبلیغ می کنند.
در فقره بعد محمد و آل او را «مُخْتَلَفِ الْمَلائِکَةِ » عنوان می کند؛ «مختلف» به معنای جایی است که درآن رفت و آمد می کنند، یعنی محمد و آل محمد صل الله علیه و آله جایگاهی دارند که فرشتگان به نزد آنها رفت و آمد می کنند. اما این رفت و آمد چیست؟ و به چه منظور است؟
در حدیثی از امام کاظم علیه السلام آمده است که: «هیچ فرشته ای نیست که مامور به انجام امری از جانب خدا می شود مگر این که ابتدا به نزد امام رفته و ماموریت خود را به امام عرضه می کند و پس از تایید امام آن ماموریت را انجام می دهد».
ما می دانیم که فرشتگان، کارگزاران الهی هستند و تمام کارهای خداوند چه در مسایل دینی و چه امور تکوینی مانند نزول بارن، رزق و روزی موجودات، حیات و ممات و .. به دست آنها انجام می شود. وقتی می گوییم محمد و آل محمد «مختلف الملائکه» هستند یعنی آنها کسانی هستند که تمام این امور را امضا و تایید می کنند. حیات یا ممات افراد، رزق و روزی ها، بیماری یا شفا و ...را.
حجت الاسلام شاه علیزاده خاطرنشان کرد: همچنین در قران می خوانیم «تنزل الملائکه و الروح» در شب قدر روح و ملائکه بر زمین نازل می شوند برای این که تقدیرات و مقدرات یک ساله ای را که خداوند برای جهان و هستی قرار داده به محضر امام عرضه کنند و پس از تایید امام برنامه های خود را اجرا می کنند.
در فقره بعدی پیامبر و آلش را «معدن علم» خوانده است؛ معدن یعنی مرکز! طلا و سایر فلزات همه دارای معدن هستند و هر کس به دنبال طلا یا فلزی دیگر است باید آن را از معدنش به دست آورد. محمد و آل محمد نیز معدن علم هستند و همه علوم، چه علمی که نسبت به حیات و ممات و زندگی و تکوین است وچه علمی که مربوط به سعادت و هدایت بشر باشد همه نزد آنهاست. امام باقر علیه السلام فرمود: خداوند متعال همه علوم انبیاء را در نزد محمد صل الله علیه وآله قرار داد و ایشان آن علوم را نزد امیرالمومنین علیه السلام سپرد.
و در حدیثی از امام صادق علیه السلام نقل است که فرمود: داوود وارث علم همه انبیا بود و سلیمان وارث داوود بود که آنچه از علم نزد داوود بود به سلیمان رسید و همانا محمد صل الله علیه وآله وارث سلیمان بود و «انا ورثنا محمدا؛ و ما وارث علم محمد هستیم؛ ان عندنا صحف ابراهیم و موسی؛ همانا صحف ابراهیم و موسی نزد ماست » راوی می گوید وقتی این سخنان را شنیدم متعجب شدم و از امام سوال کردم: یابن رسول الله ! پس تمام علم در همین چیزهایی است که شما فرمودید!! امام در پاسخ فرمود: تمام علم این نیست که من برای تو گفتم، تمام علم ان است که شب به شب، روز به روز، ساعت به ساعت و لحظه به لحظه بر قلب امام دانشی جدید می بارد.
همچنین امیرالمومنین علیه السلام فرمود: پیامبرهزار باب از باب علم را به من تعلیم فرمود که هر بابی از آنها برای خود هزار باب دیگر داشت که رسول خدا مرا به انها اگاه کرد.
دو نفر بنام «سلمه بن کهیل» و «حکم بن عتیبه» نزد امام باقرعلیه السلام آمدند حضرت به آنها فرمود: شرق و غرب عالم را هم که بگردید علمی صحیح و سالم نمی یابید مگر این که آن علم از نزد ما خارج شده باشد.
/ف.م214