حاج منصور ارضی: آیا یک روز میآید که امام زمان علیه السلام بفرمایند ما با تو انس داریم چرا در مجلس گناه رفتی؟
وارث: بیانات حاج منصور ارضی در دعای کمیل مورخ 94/3/8 مصادف با شب ولادت حضرت علی اکبر(علیه السلام) در حرم عبدالعظیم حسنی(علیه السلام)به شرح زیر است:
اَعُوذُ بِاللّهِ منَ الشّیطانِ الرَّجیم بِسْمِ ٱللّٰهِ ٱلرَّحْمٰنِ ٱلرَّحِیمِ الْحَمْدُ للّهِ رَبِّ الْعَالَمِینَ اَلْحَمْدُ لِلّهِ بِجَمیعِ مَحامِدِهِ کُلِّهَا عَلی جَمیعِ نِعَمِهِ کُلِّها (دعای افتتاح)
مناجات شعبانیه مورد نظر همهی اهل بیت علیهم السلام است و این مناجات را میخواندند.
موضوع مناجات را بزرگان از قول اهل بیت علیهم السلام فرموده اند که یک گفت و گوی دو طرفه است یعنی هم بنده میگوید و هم خدا. معلوم میشود که در بحث مناجات این طوری نیست که فقط یکسری خواسته هایی داشته باشیم و فقط آن را به خدا عرض کنیم. زمینهی دعای کمیل یک مقداری نزدیک به مناجات است ولی مناجات شعبانیه مورد نظر همهی اهل بیت علیهم السلام است و همهی ائمهی معصومین علیهم السلام این مناجات را میخواندند و اولیاء خدا نسبت به آن توجه داشته اند. البته این مناجات مثل ابوحمزه است یعنی اگر کسی بخواهد سیرش را اجرا کند هر شب باید بخواند. اصل خود مناجات در این است که تو تمام گرفتاریهای نفسانی را بیان میکنی کنار آن مقام خدا را یعنی توحید را هم بیان میکنی که همیشه رحمتت را شامل حال من کرده ای و اکنون من از تو اینگونه میخواهم. منتها اصل مناجات آن قسمت شوق است "إِلَهِی هَبْ لِی قَلْبا یُدْنِیهِ مِنْکَ شَوْقُهُ وَ لِسَانا یُرْفَعُ إِلَیْکَ صِدْقُهُ" (معبودا، به من دلی بخش که مشتاق مقام قرب تو شود و زبانی که صدقش به سوی درگاهت بالا رود) دو چیز مورد نظر مناجات کننده است، شوق در قلب و صدق در لسان، قسمت هایی از مناجات را هم که اصلا ما درک نمیکنیم "إِلَهِی هَبْ لِی کَمالَ الْانْقِطاعِ إلَیْکَ وَ أَنِرْ أَبْصارَ قُلُوبِنا بِضیاءِ نَظَرِها إِلَیْکَ" (معبودا، مرا به کمالِ گسستن[از خلق] و پیوستن به خودت رسان و دیده قلبمان را با فروغی که بدان تو را مشاهده کنند) یعنی چی؟ این دیگر مخصوص خود اهل بیت علیهم السلام است، البته ما مفاهیم ساده ترش را هم نمیفهمیم و فقط ترجمه اش را میخوانیم.
یک دیواری کشیده میشود بین ما و اهل بیت علیهم السلام، دوستشان داری اما عقب ایستاده ای.
پس دو چیزی که هست مشخص شد صدق در لسان است و شوق در قلب است، از او هم میخواهی "هَبْ لِی" دو چیز مد نظر را به من ببخش. باید قلبی را آماده کنم برای تو که فقط در آن شوق تو باشد، شوق اوج رغبت است و "لِسَانا یُرْفَعُ إِلَیْکَ صِدْقُهُ" جفت اینها را ما نداریم. چقدر در شوخی هایمان دروغ نهفته است؟ بعد از گفتن هم خیلی راحت میگوییم شوخی کردم، دروغ که شوخی ندارد. آرارم آرارم این شوخیهای دروغی تجلی اش این است که تو دیگر راست گویی برایت سخت میشود مدام هم توجیه میکنی. وقتی هم که در خانهی خدا میرویم دیگر چیزی نمیفهمیم. ماه رجب گذشت نفهمیدیم، ماه شعبان را هم نمیفهمیم حالا با همین آلودگی وارد ماه رمضان میشویم. چقدر قلبها به وسیلهی ما انحراف پیدا میکند، میرویم در مجالس اهل بیت علیهم السلام یکی از اعضای شیطان میشویم، یک نفر را هم که شده مشغول به خودمان میکنیم یا به غفلت میگذرانیم. دقت کنید در ضیافت الله خدا اعلام میکند همهی موانع را خودم برمی دارم ولی باز میبینی از شیطان بدتر کسی است که لسان صدق به قول قرآن ندارد. "وَ وَهَبْنَا لَهُم مِّن رَّحْمَتِنَا وَجَعَلْنَا لَهُمْ لِسَانَ صِدْقٍ عَلِیًّا" و از رحمت خویش به آنها عطا کردیم و ذکر خیر بلند آوازه اى به ایشان دادیم(سوره مریم آیه 50) لسان دروغگویی اول به شوخی شروع میشود. من دیدم آدم هایی که دنبال این برنامه هستند آنقدر شیطان برایشان پشت سرهم آماده میکند که اصلا به سر کسی نمیرسد. تمام روضه هایی که ما میخوانیم را به صورت طنز درمی آورند. بیماری، بدجوری بر روی زبانها و قلبها اثر گذاشته است. نتیجه اش این میشود نمیتوانیم مناجات شعبانیه را بخوانیم یا بفهمیم و یک دیواری کشیده میشود بین ما و اهل بیت علیهم السلام، دوستشان داری اما عقب ایستاده ای چون اصلا تو اهل این حرفها نیستی. بزرگان مناجات و گریه میکردند به ماه شعبان که میرسیدند نمیگفتند که ما بچه پیغمبریم صلوات الله علیه، خودشان را با "یَدْأَبُ فِی صِیَامِهِ وَ قِیَامِهِ" میرساندند به پیغمبر اکرم صلوات الله علیه و آله. حضرت را با اعمالشان خوشحال میکردند و این مناجات تمام زوایا را مشخص کرده است.
حضرت علی اکبر علیه السلام کمال انقطاع داشته است.
شما بدانید که حضرت علی اکبر علیه السلام از همان کودکی مناجات داشت، این نبود که حالا فقط یک اذان در کربلا بگوید، حضرت دارای تمام سجایای اخلاقی بود. امام علیه السلام که لسان صدق دارد درباره اش میفرمایند: "اشبه الناس خَلقاً و خُلقاً و منطقاً برسول الله" یعنی زمانی که صحبت میکرده است انگار پیامبر صلوات الله علیه در حال صحبت است، سجایای اخلاقیش را اگر بخواهی بدانی از این مناجات شعبانیه پیدا میشود. واقعا اگر شعرا بخواهند در وصف علی اکبر علیه السلام شعر بگویند، باید بگویند: "إِلَهِی هَبْ لِی قَلْبا یُدْنِیهِ مِنْکَ شَوْقُهُ وَ لِسَانا یُرْفَعُ إِلَیْکَ صِدْقُهُ" علی اکبر علیه السلام کمال انقطاع داشته است که به سیدالشهدا علیه السلام عرض میکند مگر ما بر حق نیستیم؟ حضرت علیه السلام میفرمایند آری عزیزم. به پدر بزرگوارش عرض میکند پس باکی از مرگ نیست. این که در راه حق چه بر سرشان خواهد آمد ذره ای برایشان مهم نبوده، ما همه چیز را با مصیبت میخوانیم عیبی هم ندارد به ما هم سود میدهند، اما این وجود نازنین از روز اول "کَمالَ الْانْقِطاعِ إلَیْکَ" داشته است و مدام افزایشش میداده است به صورتی که عبادت علی اکبر علیه السلام را اباعبدالله علیه السلام نگاه میکرده است. این را شیخ ما مرحوم نجفی رحمت الله علیه نقل میکرد، نیمه شب اباعبدالله علیه السلام آمد مقابل در مسجد پیغمبر صلوات الله علیه و آله دید دو خانم نشسته اند، حضرت میآمد آنجا مناجات میکرد تا سحر در زمانی که مدینه بودند، نگاه کردند دیدند یکی ام لیلاست و دیگری نجمه خانم، فهمیدند اینها میوههای دلشان در مسجدند زودتر آمده اند، علی اکبر علیه السلام را دید که مشغول مناجات است، اصلا اباعبدالله علیه السلام دیگر مناجات نکرد با مناجات علی اکبر علیه السلام تا سحر گریه کرد و نماز خواند.
فقط برای آقا علی اکبر علیه السلام داریم در میدان جنگ با همهی شجاعتش آمد فریاد غریبی پدر را سر داد و گریه کرد.
اینها چه کسانی بودند؟ اینها همان "وَ أَنِرْ أَبْصارَ قُلُوبِنا" هستند، چشم قلب چیست؟ "وَ أَنِرْ أَبْصارَ قُلُوبِنا بِضیاءِ نَظَرِها إِلَیْکَ" و دیده قلبمان را با فروغی که بدان تو را مشاهده کنند، روشن فرما. هیچ کس این خانواده را نمیبیند چون در پشت حجب نور هستند "اَبْصارُ الْقُلوُبِ حُجُبَ النّورِ، فَتَصِلَ اِلَی مَعْدِنِ الْعَظِمَةِ" ما اهل پایینیم بالا را نمیفهمیم. من و شما که اهل شکم هستیم. پس بر میگردیم به کلام اول این مناجات پرارزشی که امیر المومنین علیه السلام میخوانده است. مناجات شعبانیه وسائل و مسائلش با کمیل فرق میکند، در کمیل حضرت از عذاب و آتش میگویند و میفرمایند: "أَمْ کَیْفَ یَشْتَمِلُ عَلَیْهِ زَفِیرُهَا وَ أَنْتَ تَعْلَمُ ضَعْفَهُ" چگونه آتش او را دربر بگیرد حال آنکه از ناتوانیش خبر دارى. اما در مناجات شعبانیه میگوید: "وَ إِنْ أَدْخَلْتَنِی النَّارَ أَعْلَمْتُ أَهْلَهَا أَنِّی أُحِبُّکَ" و اگر مرا به آتش هم بیاندازی، به دوزخیان گویم که منم دوستدار تو. اگر بنده، خدا را دوست داشته باشد در جهنم هم برود میگوید دوست دارم، محبت حقیقی این است و نمیگوید خدا به من ظلم کرده یا نه، خدا که ظلم نمیکند و سراسر قلب بنده از شوق پر شده و با زبان صدق زندگی میکند چیزهایی که ما نداریم. میآییم در خانه حضرت علی اکبر علیه السلام، آقا گدایش را نگاه میکند میبیند هیچ سنخیتی با او ندارد البته او عنایت دارد. آقا تنها درجه سنخیتی که ما با شما داریم این است که برای امام حسین علیه السلام خوب گریه میکنیم. سعی کنید این اشک را در درونتان حفظ کنید، یعنی اسم امام حسین علیه السلام میآید دلت برود. به علی اکبر علیه السلام میگوییم آقا جان ما هیچ چیزی نداریم اما این چشم ما برای پدرت گریه میکند مانند تو. فقط برای آقا علی اکبر علیه السلام داریم در میدان جنگ با همهی شجاعتش آمد فریاد غریبی پدر را سر داد و گریه کرد. سعی کنید روز پنجشنبه بیشتر مراقب خورد و خوراکتان باشید که سحر حال مناجاتتان از بین نرود، چون میدانی الان امام زمانت علیه السلام هم دارد مناجات شعبانیه میخواند و برای اباعبدالله علیه السلام گریه میکند. وقتی نامهی عملت را خدمت حضرت میبرند میگویند فلانی برای حسین علیه السلام گریه کرده است، امام زمانت علیه السلام خوشحال میشود البته اعمال دیگرت را هم میبیند.
آیا یک روز میآید که امام زمان علیه السلام بفرمایند ما با تو انس داریم چرا در مجلس گناه رفتی؟
خدایا هر چی فکر میکنم من را برای چه به اینجا کشانده ای نمیفهمم، یک ذره از محبت امام حسین علیه السلام را در دل ما ریختی اما من زمینه ای در خودم نمیبینم. سریع نروید سمت جامعه کبیره "وَ مَا خَصَّنَا بِهِ مِنْ وِلایَتِکُمْ طِیبا لِخُلُقِنَا وَ طَهَارَةً لِأَنْفُسِنَا" آن یک فضای دیگری است که الان نمیتوانیم برویم. توجه که میکنیم میبینیم آقا علی اکبر علیه السلام نطقش، روشش، خلقش و ظاهرش تجلی پیغمبر اکرم صلوات الله علیه است و در کودکی هم به این درجه رسیده است و ما اعلام میکنیم گدای علی اکبر علیه السلام هستیم اما آقا جان ما هیچ سنخیتی با اوصاف نیکوی شما نداریم، اما شما قدرت داری تمام مهمان هایت را عنایت کنی. آقا علی اکبر علیه السلام، حضرت سجاد علیه السلام امام شما هم بوده در روایت دارد که یکی از مرغ هایشان از خانه بیرون آمده و گم شد، دیدند امام علیه السلام ناراحت است و به دنبال آن میگردند. دلیل ناراحتی را که جویا شدند حضرت فرمودند ما به این مرغ انس پیدا کرده ایم. آیا یک روز میآید که امام زمان علیه السلام بفرمایند ما با تو انس داریم چرا در مجلس گناه رفتی؟ بعد از امام مجتبی علیه السلام خانه ای که از همه دستگیری و کمک به نیازمندان میکرد خانهی علی اکبر علیه السلام بوده و بزرگتر از امام سجاد علیه السلام بوده چون وقتی علی اکبر علیه السلام کشته شد همه ریختند به سمت میدان حضرت زینب سلام الله علیها رفت امام حسین علیه السلام رفت زن و بچه رفتند، راوی نقل میکند دیدم یک پسر بچه ای هم به یکباره دوید وسط میدان که دشمن او را به شهادت رساند که بعدا فهمیدم این بچه علی اکبر علیه السلام بوده است. از همین امشب خودت را بساز کمی هم به جای امراض ظاهری برای این گرفتاری دلت که بدترین مریضی است گریه کن.
منبع: قدیم الاحسان
/ف.م214
منبع: قدیم الاحسان
/ف.م214